Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
inbound cargo
کالای تخلیه نشده
Search result with all words
captain a protest
افهار نامه صادره از طرف مقامات بندر در مورد شرح کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده
certificate of damage
تصدیق خسارت وارده بر کالای خسارت دیده یا تخلیه نشده که از طرف مقامات بندرصادر میشود
Other Matches
bulk cargo
کالای بسته بندی نشده
inbound cargo
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
open policy
بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
labeled cargo
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
cargo outturn message
پیام تخلیه محمولات ناو گزارش خاتمه تخلیه بارکشتی
evacuation
تخلیه یک نقطه ازاهالی یا نیرو تخلیه پزشکی
bear
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
clearings
تخلیه محل تخلیه بیماران
clearing
تخلیه محل تخلیه بیماران
unpremediated
پیش بینی نشده الهام نشده غیر منتظره
unobligated
اعتبارتعهد نشده تعهدات پرداخت نشده
unbroke
رام نشده سوقان گیری نشده
unbaoked
سوار نشده رام نشده بی پشتیبان
unborn
هنوز زاده نشده هنوززاده نشده
unpicked
نچیده گزین نشده انتخاب نشده
unresolved
تصمیم نگرفته حل نشده تصفیه نشده
uncommitted
غیر متعهد نشده تعهد نشده
undisciplined
تربیت نشده تادیب نشده بی انتظام
undirected
رهبری نشده راهنمایی نشده
uncharged
محسوب نشده رسمامتهم نشده
inconsummate
تکمیل نشده انجام نشده
unredeemed
جبران نشده سبک نشده
unsought
جستجو نشده کشف نشده
unsifted
الک نشده رسیدگی نشده
unset
جایگزین نشده جاانداخته نشده
unasked
خواسته نشده پرسیده نشده
untried
امتحان نشده محاکمه نشده
irredenta
انجام نشده جبران نشده
unintended saving
پس انداز برنامه ریزی نشده پس انداز پیش بینی نشده
incomplete
انجام نشده پر نشده
aeromedical unit
یکان تخلیه پزشکی هوایی یکان مسئول تخلیه پزشکی
unintended investment
سرمایه گذاری برنامه ریزی نشده سرمایه گذاری پیش بینی نشده
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
cargo outturn report
گزارش تخلیه محمولات ناو گزارش تخلیه ناو
stapled
کالای عمده
stapling
کالای عمده
limited editions
کالای محدود
consumer's goods
کالای مصرفی
smuggled merchandise
کالای قاچاق
merchandise
کالای تجارتی
wage good
کالای مزدی
staple
کالای عمده
business goods
کالای تولیدی
commodity
کالای مصرفی
shoddy
کالای تقلبی
rip-off
کالای قلابی
consumer brand
کالای پر مصرف
bonded good
کالای گمرکی
jetsam
کالای اب اورد
Contraband goods.
کالای قا چاق
limited edition
کالای محدود
delivery
کالای ارسالی
consignment
کالای ارسالی
shipment
[American]
کالای ارسالی
class i property
کالای طبقه 1
class ii property
کالای طبقه 2
consumer goods
کالای مصرفی
consigned inventory
کالای امانی
rip-offs
کالای قلابی
final goods
کالای نهائی
consignment
کالای امانی
scaron
کالای کمیاب
inferior good
کالای پست
contraband
کالای قاچاق
in wards
کالای رسیده
knit goods
کالای کش بافت
labeled cargo
کالای ویژه
importing
کالای وارده
import
کالای رسیده
import
کالای وارده
normal good
کالای عادی
normal good
کالای معمولی
imported
کالای رسیده
naval stores
کالای دریایی
imported
کالای وارده
purpose made
کالای سفارشی
luxury good
کالای لوکس
importing
کالای رسیده
contraband
کالای غیرمجاز
smuggled goods
کالای قاچاق
free good
کالای رایگان
commodities
کالای مصرفی
stolen goods
کالای مسروقه
fakement
کالای قلب
end item
کالای ضروری
economic good
کالای اقتصادی
easy commodity
کالای نا مرغوب
the goods in question
کالای موردبحث
dead stock
کالای بنجل
consignments
کالای امانی
frustrated cargo
کالای سرگردان
general cargo
کالای معمولی
flotsam
کالای اب اورده
giffen good
کالای گیفن
frustrated cargo
کالای متروکه
goods in pledge
کالای گروی
goods afloat
کالای در راه
consignments
محموله کالای ارسالی
consignments
کالای امانت فروش
scrap heap
انبار کالای قراضه
perishable
کالای فاسد شدنی
consignment
کالای امانت فروش
scrap-heap
انبار کالای قراضه
consignment
محموله کالای ارسالی
shipments
کالای در حال حمل
shipment
کالای در حال حمل
perishable
کالای سریع الفساد
standards
کالای جانشین رزمی
standard
کالای جانشین رزمی
perishable
کالای فاسد شونده
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
finished product
کالای اماده فروش
swag
کالای دزدیده شده
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
dead stock
کالای بدون خریدان
to make a market of
با کالای دیگرمعاوضه کردن
the free list
صورت کالای بی گمرک
wreckage
کالای بازیافتی از کشتی و.....
stock in trade
موجودی کالای مغازه
pilefered shipment
کالای حراج شده
r. ofanyone's chattles
پس دادن کالای کسی
inwards
واردات کالای رسیده
secondary item
کالای تدارکاتی فرعی
staple goods
کالای بسیار ضروری
importable
کالای قابل واردکردن
delivery
کالای ارسال شده
consignment
کالای ارسال شده
shipment
[American]
کالای ارسال شده
ban item
کالای ممنوع الورود
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
commodity market
بازار کالای مصرفی
velveting
کالای مخملی مخمل
we d. in silks
ما کالای ابریشمی میفروشیم
consignee
گیرنده کالای ارسالی
we ran out of these goods
این کالای ما تمام شد
ship ton
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
exporting
بیرون بردن کالای صادره
exported
بیرون بردن کالای صادره
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
export
بیرون بردن کالای صادره
stockist
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
stockists
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
ocean manifest
بارنامه حمل کالای دریایی
roll out
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
pilefered shipment
کالای فرسوده حراج شده
merchandies
معامله کردن کالای تجارتی
shipment
کالای حمل شده باکشتی
found shipment
کالای بدون بارنامه یا رسید
jettisons
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoning
بدریا ریزی کالای کشتی
jettisoned
بدریا ریزی کالای کشتی
jettison
بدریا ریزی کالای کشتی
contract shipment number
شماره بارنامه کالای ارسالی
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
common goods
کالای مورد نیاز عموم
shipments
کالای حمل شده باکشتی
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
discharged
تخلیه
disembarkation
تخلیه
unloading
تخلیه
evacuating
تخلیه
evacuates
تخلیه
exhausts
تخلیه
exhaust
تخلیه
evacuation
تخلیه
landing, storage, delivery
تخلیه
emptying
تخلیه
unstuffing
تخلیه
evacuated
تخلیه
LSD
تخلیه
discharges
تخلیه
discharge
تخلیه
stripping
تخلیه
depletion
تخلیه
evacuate
تخلیه
bulk carriers
کشتی که کالای فله حمل مینماید
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
Do you have nothing to declare?
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
wreckage piece
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
joint product offer
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
sea borne goods
کالای حمل شده بوسیله دریا
bulk carrier
کشتی که کالای فله حمل مینماید
stolen goods
مال دزدی کالای دزدیده شده
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
exclusion principle
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
complete substitution
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
efficiency point
حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
stapling
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
spot sale
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
obligated stocks
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
shipment
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
shipments
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
tie in sales
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
bulk carriers
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com