English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
superconducting computers کامپیوترهای مافوق هادی
Other Matches
superconducter مافوق هادی
insulate مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulating مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
insulates مانع هدایت انرژی از یک هادی به دیگری شدن با جدا کردن دو نقط ه با مواد هادی
superconductor خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductors خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی ابرهادی
superconductive خیلی هادی بیش از حد لزوم هادی
pmos ترانزیستور نیمه هادی اکسید آهن که از طریق ناحیه کوچکی از نیمه هادی P هدایت میشود
cmos روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
conductor rail ریل هادی شمش هادی
shield هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
subscriber's line اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
photoconductive هادی حساس نسبت به نور هادی نور
supersonic هواپیمای مافوق سرعت صوت با سرعت مافوق سرعت صوت
superordinates مافوق
superordinate مافوق
superior مافوق
transcendent مافوق
upmost مافوق
trancscendent مافوق
superiors مافوق
trans- مافوق
supranational مافوق ملیت
overlord سرور مافوق
past بعد از مافوق
preternatural مافوق طبیعی
supersonic مافوق صوت
superior order دستور مافوق
superiors مافوق بالارتبه
hypersonic مافوق فراصوت
hereinabove مافوق این
hypermedia مافوق رسانه
hyperphyscal مافوق طبیعت
ultrasonics مافوق صوت
overlords سرور مافوق
hypertext مافوق متن
mandates دستور مافوق
mandating دستور مافوق
supersensory مافوق احساس
mandated دستور مافوق
superior order امر مافوق
superhuman مافوق انسانی
mandate دستور مافوق
superior مافوق بالارتبه
dominant مقتدر مافوق
supersonic علم مافوق صوت
hypersonic سرعت مافوق صوت
supermen موجود مافوق انسان
metagnostic مافوق علم بشر
supramundane مافوق این جهان
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
suoersonic compressor کمپرسور مافوق صوت
above مافوق واقع دربالا
supranational مافوق محدودیتهای ملی
ultra خیلی متعصب مافوق
supersonic سرعت مافوق صوت
supersonic nozzle نازل مافوق صوت
superman موجود مافوق انسان
supersonic propeller ملخ مافوق صوت
supersonic turbine توربین مافوق صوت
supersonic tunnel تونل باد مافوق صوت
tandem computers کامپیوترهای پشت سرهم
fifth generation computers کامپیوترهای نسل پنجم
third generation computers کامپیوترهای نسل سوم
tightly coupled کامپیوترهای بهم وابسته
first generation computers کامپیوترهای نسل اول
second generation computers کامپیوترهای نسل دوم
hyperphysical خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
nubus - بیتی در کامپیوترهای Apple MacintoshII
audio و معمولاگ در کامپیوترهای خانگی استفاده میشود
atari یک شرکت تولیدکننده بزرگ کامپیوترهای شخصی
kaypro علامت تجاری کامپیوترهای قابل حمل
os/ او- اس- توسیستم عاملی برای کامپیوترهای 2/personalsysterm
sonic boom صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
it is past cure از علاجش گذشته است مافوق انست که بتوان علاج کرد
sonic booms صدای برخورد هوا با جلوهواپیمای دارای سرعت مافوق صوت
MCGA استاندارد آداپتور گرافیک رنگی در کامپیوترهای IBM PC
picks که روی mainframe و کامپیوترهای PC یا کوچک کار میکند
pick که روی mainframe و کامپیوترهای PC یا کوچک کار میکند
portable که روی کامپیوترهای مختلف قابل استفاده اند
conical flow تئوری جریانهای مافوق صوت روی صفحات مسطح گوشه دار
cms ConversationalIB سیستم عامل کامپیوترهای بزرگ System onitor
multicolour استاندارد آداپتور گرافیک رنگی مناسب در کامپیوترهای IBM PC
rarefaction جریان مافوق صوت درمجرای همگرا که در ان فشارکاهش یافته و سرعت شدیداافزایش یابد
Z0 بیتی ساخت Zilog که در کامپیوترهای خیلی قدیمی تر به کار می رفت
lips واحد اندازه گیری سرعت برای کامپیوترهای نسل پنجم
amiga مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط کمودور توسعه یافته اند
long haul network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای دور با سیستم تلفن عمومی
heterogeneous network شبکه کامپیوتری که کامپیوترهای با نوع مختلف را بهم وصل میکند
thin window display نمایشی یک خطی که روی صفحات کلید و کامپیوترهای دستی بکار می رود
TFT screen روش ایجاد صفحه نمایش LCD با کیفیت بالا در کامپیوترهای Laptop
guides EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
Atari ST محدودهای از کامپیوترهای شخصی که توسط Atari Crop ایجاد شده اند
Intel بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت
low power standby خصوصیت حفظ انرژی در کامپیوترهای قابل حمل و صفحه تصویرهای متصل به آن
guided EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
vm/sp VirtualIB سیستم عاملی برای کامپیوترهای بزرگ Product System achine
guide EquipmentIB Processing انجمن بین المللی استفاده کنندگان کامپیوترهای بزرگ
ductile هادی
guides هادی
guided هادی
steerer هادی
conductors هادی
guide هادی
electric conductor هادی
director هادی
directors هادی
cable هادی
cabled هادی
directorial هادی
lead هادی
leads هادی
leading line خط هادی
conductor هادی
conferencing بحث بین کاربران راه دور با استفاده از کامپیوترهای متصل به هم با مودم یا شبکه
adlib نوعی کارت صدا برای کامپیوترهای شخصی با نوارگردان ابتدایی و توابع MIDI
cyber یک سری از کامپیوترهای بزرگ که توسط شرکت corporation data controlساخته شده اند
AFP پروتکل ارتباط بین ایستگاههای کاری و سرورها در یک شبکه کامپیوترهای Macintosh Apple
end system پروتکل استاندارد OSI که به کامپیوترهای میزبان اجازه محل یابی یک router را می دهند.
introduced شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
introduces شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
PROFS سیستم پست الکترونیکی ساخت IBM که روی کامپیوترهای mainframe اجرا میشود
ps/ محدوده کامپیوترهای IBM PC سازگارند ولی از باس MCA متفاوتی استفاده می کنند
introduce شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
core 1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
cores 1-حافظه مرکزی کامپیوتر. 2-روش ذخیره سازی غیر فرار در کامپیوترهای قدیمی
international standards organization سازمانی که استانداردها را برای کامپیوترهای مختلف و محصولات شبکه تولید و مرتب میکند
introducing شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند.
light guide هادی نور
valve guide هادی سوپاپ
semi conductor نیمه هادی
light quide هادی نور
bus bar ریل هادی
ideal conductor هادی ایده ال
circuit line هادی جریان
noninductive غیر هادی
electric conductor هادی الکتریسیته
vascular tissue بافت هادی
light pipe هادی نور
internal conductor سیم هادی
wireway سیم هادی
conducting staff ستاد هادی
conductive silver نقره هادی
directress هادی خط راهنما
guide vane تیغه هادی
directrix هادی خط راهنما
conductor resistance مقاومت هادی
dredging ladder هادی سطل
conductor rail شینه هادی
electric conductor هادی برق
director sight دوربین هادی
solid state نیمه هادی
guide bank دیوار هادی سد
guide flag پرچم هادی
heat conductor هادی حرارت
single conductor هادی تک رشتهای
semicinductor نیمه هادی
twin conductor هادی دوبل
conductor current جریان هادی
directing staff ستاد هادی
single core هادی تک رشتهای
duct لوله هادی
water mains لوله هادی اب
lead کابل هادی
lead غلاف هادی
lizard بند هادی
water main لوله هادی اب
lead سبقت هادی
superconductor فوق هادی
leads غلاف هادی
conductor هادی رسانا
conductors هادی رسانا
leads سبقت هادی
leads کابل هادی
conductor سیم هادی
lizards بند هادی
superconductors فوق هادی
conductors سیم هادی
IBM محدوده کامپیوترهای شخصی بر پایه Intel و پردازنده هایی که حاوی باس MCA هستند
pl/ زبان برنامه نویسی سطح بالا در کارهای ارتباطی و علمی روی کامپیوترهای بزرگ
networks شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
comdex نمایشگاه بازرگانی کامپیوترهای بزرگ در امریکا و سایر کشورها کامدکس processing Data municationand
network شبکه ارتباطی بین کامپیوترهای راه دور که از سیستم تلفن عمومی استفاده می کنند
insulated conductor هادی عایق شده
solid state cartridge کارتریج نیمه هادی
wire هادی فلزی نازک
port شیار هادی دهانه
wires هادی فلزی نازک
gallium arsenide قطعه نیمه هادی
semiconductor storage حافظه نیمه هادی
semiconductor memory حافظه نیمه هادی
n type semiconductor نیمه هادی نوع N
nozzle guide vane تیغههای هادی یا راهنما
semiconductor device دستگاه نیمه هادی
current carring wire سیم هادی جریان
nonconductor جسم غیر هادی
ohmage مقاومت هادی برق
polestar هادی مورد توجه
lead in مدار هادی اشتعال
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com