English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (8 milliseconds)
English Persian
cut back کاهش ناگهانی تولید
Other Matches
tax friction کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
heterogenesis تولید وپیدایش ناگهانی
carburetor icing کاهش ناگهانی دما و احتمالاایجاد بلورهای یخ در اثرکاهش فشار در لوله ونتوری
cracks را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
crack را بصدا دراوردن تولید صدای ناگهانی وبلندکردن
critical raynold's number عددی رینولدی که در ان تغییرات قابل توجهی از قبیل تبدیل جریان اشفته یا کاهش ناگهانی پسا صورت میگیرد
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
ferrous sulfate دندانه آهن [جهت تولید رنگ های تیره تر و کاهش تردی و شکنندگی الیاف پشم]
ambivalence توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
marginal productivity law قانون بازدهی نهائی قانون بهره وری نهائی ب_راساس این ق__انون با اف_زایش یک عامل تولید با ف_رض ثابت بودن سایر ع__وامل تولیدنهائی نهایتا کاهش خواهدیافت
kerning کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
nose dive شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
compression روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
flurries اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
reaganomics اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
okuns law براساس این قانون رابطه نزدیکی بین تغییرات نرخ بیکاری وافزایش تولید واقعی وجوددارد . اوکان نشان میدهد که در امریکا برای کاهش 1درصد نرخ بیکاری تولیدواقعی باید معادل 3درصدافزایش یابد
surged یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surges یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
decreases کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased کاهش یافتن کم شدن کاهش
capacity cost هزینه تولید وقتی که واحدتولید کننده حداکثر فرفیت خودرا برای تولید به کار برد هزینه تولید با حداکثر فرفیت
pilot line operation کار تولید حداقل کالاهای نظامی فقط به منظور حفظ سیستم تولید
embryophyte گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
components 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
component 1-قطعهای که وارد آخرین تولید میشود 2-وسیله اکترونیک که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند
producer's goods هرچیزی که تولید کننده یا صاحب کارخانه در جهت تولید جنس دیگری ازان استفاده کند
seconded مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconds مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
seconding مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
second مجوز دادن به تولیدکننده برای تولید یک قطعه الکترونیکی وقتی که گنجایش تولید درحد نیاز نیست
euler theorem در صورتی که تابع تولید همگن درجه یک باشد بر اساس قضیه اولر کل تولید مساوی مجموع پرداختی ها به عوامل تولیدمیباشد
decreased کاهش دادن کاهش
decrease کاهش دادن کاهش
decreases کاهش دادن کاهش
production overheads هزینههای بالاسری تولید هزینههای سربار تولید هزینههای غیرمستقیم تولید
increasing cost industry حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
economic of scale کاهش دادن هزینه ها کاهش یافتن هزینه ها
planar روش تولید مدارهای مجتمع بار اعمال مواد شیمیایی به یک قطعه سیلیکن برای تولید قطعه متفاوت
derived demand تقاضابرای یک عامل تولید که خوداز تقاضا برای کالایی که ان عامل تولید در ان بکار میرودناشی میشود .
cost fraction نتیجه مستقیم هزینههای مستقیم تولید یا خدمت به تعداد واحدهای تولید شده یاکمیت خدمات
declassified cost هزینه کالای تولید شده که دران سهم هر یک از عوامل تولید مشخص شده باشد
accelerationists شتاب گرایان مکتبی که براساس اعتقاد انها هر گونه اقدام در جهت کاهش نرخ طبیعی بیکاری بدون اینکه قادر باشد این نرخ را کاهش دهد باعث تسریع تورم خواهدشد .میلتون فریدمن و ادموندفلپس از پیروان اصلی این گروه میباشند
oem شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند
matrix چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
matrixes چاپگری که حروف توسط مجموعهای از نقاط کنار هم تولید می شوند و صفحه را خط به خط تولید می کنند. این چاپگر برای چاپ با ریبون یا thermal یا چاپ الکترواستاتیک به کار می رود
acceleration principle یعنی سرمایه گذاری مساوی است باحاصلضرب ضریب شتاب میزان سرمایه گذاری لازم برای افزایش یک واحد تولید در تغییرات در تولید
acid reduction کاهش در محیط اسیدی کاهش اسیدی
spermary غده تولید کننده منی محل تولید منی
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
full مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
gnp gap شکاف تولید ناخالص ملی اختلاف بین تولید ناخالص ملی واقعی وتولیدناخالص ملی بالقوه
half جمع کننده دودویی که میتواند نتیجه جمع دو ورودی را تولید کند. و رقم نقل خروجی تولید میکند ولی نمیتواند رقم نقل ورودی بپذیرد
producers burden of tax بار مالیات تولید کنندگان سهم تولید کنندگان از مالیات
precipitates ناگهانی
precipitated ناگهانی
precipitate ناگهانی
spontaneity ناگهانی
sudden ناگهانی
instantaneous ناگهانی
all at once <idiom> ناگهانی
on the spur of the moment <idiom> ناگهانی
surprise attack تک ناگهانی
snapping ناگهانی
precipitating ناگهانی
strike تک ناگهانی
strikes تک ناگهانی
snapped ناگهانی
snaps ناگهانی
abrupt ناگهانی
snap ناگهانی
reductions کاهش
scale down کاهش
shrinkage کاهش
subraction کاهش
reduction کاهش
wastage کاهش
subrtraction کاهش
devaluation کاهش
acceptances کاهش
falling off کاهش
falling-off کاهش
abatement کاهش
acceptance کاهش
slow down کاهش
downturns کاهش
downturn کاهش
spoiled کاهش
spoiling کاهش
spoils کاهش
decreases کاهش
deduction کاهش
decrease کاهش
decreased کاهش
damp کاهش
dampers کاهش
dampest کاهش
decline کاهش
rebates کاهش
reduce/enlarge کاهش
slowdowns کاهش
rebate کاهش
slowdown کاهش
subtraction کاهش
spoil کاهش
declining کاهش
declines کاهش
declined کاهش
mitigation کاهش
depreciatory کاهش
decrement کاهش
relief کاهش
attenuation کاهش
degression کاهش
diminution کاهش
concession کاهش
imminution کاهش
randomly مسیر ناگهانی
twitch تکان ناگهانی
twitching انقباض ناگهانی
crashingly ورشکستگی ناگهانی
crash ورشکستگی ناگهانی
screams ناگهانی گفتن
target of opportunity هدف ناگهانی
screamed ناگهانی گفتن
scream ناگهانی گفتن
catastrophe بلای ناگهانی
crashes ورشکستگی ناگهانی
twitching تکان ناگهانی
twitched انقباض ناگهانی
flaws اشوب ناگهانی
flaw اشوب ناگهانی
twitches تکان ناگهانی
twitched تکان ناگهانی
random مسیر ناگهانی
accident مصیبت ناگهانی
accidents مصیبت ناگهانی
detonations انفجار ناگهانی
detonation انفجار ناگهانی
twitches انقباض ناگهانی
crashing ورشکستگی ناگهانی
bump تکان ناگهانی
twitch انقباض ناگهانی
catastrophes بلای ناگهانی
spurting خروج ناگهانی
brainwave الهام ناگهانی
nosedive افت ناگهانی
clap صدای ناگهانی
clapped صدای ناگهانی
nosedived افت ناگهانی
lunge حمله ناگهانی
clapping صدای ناگهانی
claps صدای ناگهانی
irruption ایجاد ناگهانی
lunged حمله ناگهانی
peripeteia تغییر ناگهانی
power surge برق ناگهانی
nosedives افت ناگهانی
lunges حمله ناگهانی
nosediving افت ناگهانی
snap شتابزدگی ناگهانی
he acted from impluse نیروی ناگهانی یا
snapped شتابزدگی ناگهانی
xenogenesis خلق ناگهانی
hit-and-run <idiom> تاثیر ناگهانی
shock هراس ناگهانی
snaps شتابزدگی ناگهانی
shocked هراس ناگهانی
shocks هراس ناگهانی
all of a sudden <idiom> به طور ناگهانی
flick تکان ناگهانی
flicked تکان ناگهانی
flicking تکان ناگهانی
flicks تکان ناگهانی
killing توفیق ناگهانی
killings توفیق ناگهانی
flare up اشتعال ناگهانی
flare up غضب ناگهانی
lunging حمله ناگهانی
switcheroo تغییر ناگهانی
saltation جنبش ناگهانی
boom ترقی ناگهانی
walk out <idiom> ناگهانی رفتن
in one's tracks <idiom> ناگهانی ،بیدرنگ
raids حمله ناگهانی
blow out خروج ناگهانی
spurts افزایش ناگهانی
spurts خروج ناگهانی
shoot up <idiom> ناگهانی بلندکردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com