Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English
Persian
subtractive
کاهنده دارای علامت تفریق
Other Matches
step down transformer
ترانسفورماتور کاهنده کاهنده ولتاژ
signed number
عدد دارای علامت
branded goods
کالاهای دارای علامت تجاری کالاهای مارکدار
subrtraction
تفریق
separation
تفریق
subraction
تفریق
separations
تفریق
subtraction
تفریق
reducer
کاهنده
ablative
کاهنده
dumper
کاهنده
reducing atmosphere
جو کاهنده
depressor
کاهنده
reductant
کاهنده
derogatory to
کاهنده از
decrescent
کاهنده
extenuative
کاهنده
regressive
کاهنده
decreasing
کاهنده
extenuatory
کاهنده
deduced
تفریق کردن
subtracted
تفریق کردن
deduces
تفریق کردن
subtract
تفریق کردن
subtracting
تفریق کردن
deducing
تفریق کردن
deduction
کاهش تفریق
subtracter
تفریق کننده
subtracts
تفریق کردن
deduce
تفریق کردن
anaphrodisiac
کاهنده شهوت
softener
کاهنده سختی اب
current limiting reactor
پیچک کاهنده
damper tube
لامپ کاهنده
reducing agent
عامل کاهنده
negative feedback
پسخورد کاهنده
lift dumper
کاهنده برا
decreasing order
ترتیب کاهنده
dump valve
شیر کاهنده
regressive taxation
مالیات کاهنده
reducing tee piece
سه راه کاهنده
reducing elbow
زانوی کاهنده
reducing adaptor
رابط کاهنده
step down transformer
مبدل کاهنده
disinflationary
کاهنده تورم
dimming rheostat
رئوستای کاهنده
dimming relay
رله کاهنده
flagging
کاهنده ضعیف
deceleration
شتاب کاهنده
symbol
اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
subduct
ربودن تفریق کردن
antidiuretic hormone
هورمون کاهنده ادرار
denitrifying bacteria
باکتری کاهنده نیترات
adh
هورمون کاهنده ادرار
reduction gear
چرخ دنده کاهنده
regressive tax system
نظام مالیاتی کاهنده
ablatitious
کاهنده قوه جاذبه
damper winding
سیم پیچ کاهنده
derogative
کاهنده شئونات یابها
depreciatory
کاهنده کسر کننده
subtracting
تفریق شدن منها کردن
subtracted
تفریق شدن منها کردن
minus
برای تفریق یا مقدار منفی
minus signs
برای تفریق یا مقدار منفی
subtract
تفریق شدن منها کردن
minus sign
برای تفریق یا مقدار منفی
subtracts
تفریق شدن منها کردن
speed reduction gear
جعبه دنده کاهنده سرعت
reduction gear
جعبه دنده کاهنده سرعت
adders
وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
adder
وسیلهای که میتواند جمع و تفریق کند
roller drive
مکانیزم چرخ دنده کاهنده یاافزاینده
negatives
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
subtrahend
در عمل تفریق , عددی که از عدد دیگر کم شود
negative
عددی که تعداد تفریق از صفر را نشان میدهد
symbol
علامت ترسیمی علامت فرمولی
character
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters
نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
flags
نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
flag
نشانه وقوع عدد نقلی ناشی از تفریق یا جمع
borrowed
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
arithmetic
مربوط به توابع ریاضی از قبیل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب
borrow
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
borrows
عملیات در برخی فرآیندهای ریاضی از قبیل تفریق از عدد کوچکتر
complementing
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complemented
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
arithmetic
محاسباتی که روی اعداد انجام می شوند از قبیل جمع و تفریق و ضرب و تقسیم
complement
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
complements
1-تبدیل یک رقم دودویی 2-نتیجه ناشی از تفریق یک عدد از یکی کمتر از پایه
bingo
علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
draw off
کسر کردن تفریق کردن
achievable
قابل وصول قابل تفریق
regressive taxes
مالیاتهای کاهنده مالیاتهای نزولی
outrigged
دارای تیر یا دیرک پیش امده دارای چوب یااهن اضافی برای بستن اسب اضافی
idiomorphic
دارای شکل مخصوص بخود دارای شکل صحیح خود
isotropic solutions
دارای خواص برابر از هرسو از هر سو دارای همان خواص
end stopped
دارای وقفه نهایی منطقی دارای سکته منطقی
full
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
fullest
مدار تفریق دودویی که اختلاف دو ورودی را تولید میکند و یک رقم نقلی ورودی می پذیرد و در صورت لزوم رقم ثقلی خروجی تولید میکند
regressive income tax
مالیات بر درامد کاهنده مالیات بر درامد نزولی
Indo-persian rug
قالی هندی با طرح ایرانی
[اغلب دارای زمینه قرمز یا سبز بوده و از گل های کوچک، پیچک ها، پرندگان، حیوانات و طرح ابر بهره گرفته و دارای تارهای ابریشمی و پود پنبه ای است. به آن هندی-هراتی نیز می گویند.]
polyisotopic
دارای چند هم پایه دارای چند ایزوتوپ
monadelphous
دارای میلههای یک پارچه دارای نافه یک پارچه
off colored
دارای رنگ ناجور دارای رنگ مغایر
marks
علامت
signal generator
علامت زا
symptomless
بی علامت
code
علامت
token
علامت
signalled
علامت
signum
علامت
brands
علامت
presages
علامت
presage
علامت
banner
علامت
presaged
علامت
stripe
علامت
signaled
علامت
stripes
علامت
banners
علامت
branding
علامت
brand
علامت
symptoms
علامت
presaging
علامت
signal
علامت
character
علامت
apostrophe
علامت
apostrophize
علامت
tokens
علامت
symptom
علامت
tag
علامت
differentia
علامت
caret
علامت
badge
علامت
badges
علامت
impresa
علامت
apostrophes
علامت
characters
علامت
codes and codification
علامت
indicator
علامت
ditto
علامت
unsigned
بی علامت
ticks
علامت
ticked
علامت
symbol
علامت
tick
علامت
tags
علامت
designations
علامت
mark
علامت
marine code
علامت
bullets
یک علامت
indicium
علامت
bullet
یک علامت
insignia
علامت
fog signal
علامت مه
emblem
علامت
emblems
علامت
designation
علامت
winy
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
winey
شراب مانند دارای خصوصیات شراب دارای مزه شراب
warning sign
علامت اخطار
trade mark
علامت تجاری
wlldcard
علامت جانشین
visual signal
علامت بصری
V-signs
علامت پیروزی
V-sign
علامت پیروزی
marks
نشان علامت
word mark
علامت کلمه
bracket
این علامت
zooks
علامت تعجب
oh
علامت صفر
status symbol
علامت مقام
showing
علامت مظهر
showings
علامت مظهر
status symbols
علامت مقام
warning signal
علامت خطر
warning sign
علامت احضار
marked
علامت دار
what
علامت استفهام
sear
علامت داغ
trade mark
علامت تجارتی
plus signs
علامت بعلاوه
plus signs
علامت باضافه
plus signs
علامت جمع
marking
علامت گذاری
markings
علامت گذاری
mark
نشان علامت
mark
علامت گذاشتن
ha
علامت تعجب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com