English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 138 (8 milliseconds)
English Persian
exploration کاوش اکتشاف
Search result with all words
explore اکتشاف کردن کاوش کردن
explored اکتشاف کردن کاوش کردن
explores اکتشاف کردن کاوش کردن
exploring اکتشاف کردن کاوش کردن
Other Matches
area search کاوش منطقه با دیدبانی بصری کاوش منطقهای
flux valve دریچه اکتشاف میدان مین دریچه اکتشاف مغناطیسی مین
discoveries اکتشاف
exploration اکتشاف
detection اکتشاف
finding اکتشاف
findings اکتشاف
discovery اکتشاف
probe اکتشاف جدید
radio detection اکتشاف رادیویی
prospector اکتشاف کننده
prospectors اکتشاف کننده
surface detection اکتشاف سطحی
probed اکتشاف جدید
probability of detection احتمال اکتشاف
scouts مامور اکتشاف
scouted مامور اکتشاف
scout مامور اکتشاف
eureka ابرازپیروزی از اکتشاف
uncharted اکتشاف نشده
probes اکتشاف جدید
inexplorable غیر قابل اکتشاف
locator beacon برج اکتشاف هوایی
command active sonobuoy system وسیله اکتشاف زیردریایی
acquisition radar رادار اکتشاف هدف
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
spelunker علاقمند به اکتشاف غار
prospects اکتشاف کردن مساحی
prospecting اکتشاف کردن مساحی
prospected اکتشاف کردن مساحی
prospect اکتشاف کردن مساحی
sounding rocket موشک اکتشاف تغییرات جوی
fluxgate وسیله اکتشاف مین مغناطیسی
detector paper کاغذ حساس دستگاه اکتشاف ش م ر
radio detection در معرض اکتشاف به وسیله بی سیم
magnetic anomaly detection gear دستگاه اکتشاف زیردریایی به طریقه مغناطیسی
spadat سیستم ردیابی و اکتشاف سفینههای فضایی
acoustic minehunting روش اکتشاف مین به طریق صوتی
acoustical surveillance اکتشاف وتجسس هدفها به طریقه صوتی
detector crayon مداد دستگاه اکتشاف ش م ر میله کشف کننده
fixer system سیستم اکتشاف و تعیین محل هواپیماهای در حال پرواز
search کاوش
analysis کاوش
searches کاوش
searchingly کاوش
probing کاوش
exploration کاوش
excavation کاوش
surveillance کاوش
searched کاوش
perquisition کاوش
probed کاوش
probe کاوش
digs کاوش
dig کاوش
probes کاوش
penetration کاوش
subaqueous ranging طریقه اکتشاف و تعیین محل هدفهای غیرقابل رویت دریایی
fixer network شبکه اکتشاف و تعیین محل هواپیما روی صفحه رادار
delving کاوش کردن
to search after کاوش کردن
sector of search منطقه کاوش
random number seed کاوش تصادفی
electrical prospecting کاوش الکتریکی
exploratory drive سائق کاوش
to browse through کاوش کردن
unsought کاوش نشده
prober کاوش کننده
unsearchable کاوش ناپذیر
linear probing کاوش خطی
geophysical prospecting کاوش ژئوفیزیکی
inexplorable کاوش ناپذیر
prog کاوش کردن
to rummage کاوش کردن
research کاوش پژوهیدن
scanned کاوش کردن
analysis تحلیل کاوش
scan کاوش کردن
probes کاوش کردن
probed کاوش کردن
probe کاوش کردن
pried کاوش کردن
pries کاوش کردن
delved کاوش کردن
pry کاوش کردن
prying کاوش کننده
delves کاوش کردن
delve کاوش کردن
scans کاوش کردن
researches کاوش پژوهیدن
surveillance کاوش کردن
antisubmarine search کاوش ضد زیردریایی
area search کاوش منطقه
researched کاوش پژوهیدن
researching کاوش پژوهیدن
ferret کنجکاوی کردن کاوش
ransacking زیاد کاوش کردن
scavenge در آشغال کاوش کردن
ransacks زیاد کاوش کردن
ransacked زیاد کاوش کردن
ransack زیاد کاوش کردن
manage grab در آشغال کاوش کردن
search کاوش کردن زمین
survey بررسی کاوش منطقه
surveyed بررسی کاوش منطقه
surveys بررسی کاوش منطقه
rummage کاوش بازرس کشتی
rummaged کاوش بازرس کشتی
rummages کاوش بازرس کشتی
searched کاوش کردن زمین
scavenged در اشغال کاوش کردن
scavenge در اشغال کاوش کردن
searchingly کاوش کردن زمین
ferrets کنجکاوی کردن کاوش
scavenges در اشغال کاوش کردن
searches کاوش کردن زمین
rummaging کاوش بازرس کشتی
spasur سیستم اکتشاف فضایی که مخصوص کشف اشیاء سرگردان در فضای جو زمین است
foraging پی علف گشتن کاوش کردن
forages پی علف گشتن کاوش کردن
foraged پی علف گشتن کاوش کردن
forage پی علف گشتن کاوش کردن
nose around [about] <idiom> چیزی را سری نگه داشتن کاوش کردن
intercepting search کاوش برای رهگیری هوایی تجسس با رادار به منظوررهگیری
inserted grouping میدان دید مخلوط رادار منطقه کاوش مختلط
infrared resolution تجزیه و تحلیل و کاوش هدف با عکاسی مادون قرمز
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
antiwatching device ضامن ضد اکتشاف مین وسیله ضد کشف مین
air picket هواپیمای مخصوص اکتشاف و گزارش و ردیابی هواپیماو موشکهای دشمن هواپیمای گشتی هوایی هواپیمای پیشقراول هوایی
sector scan کاوش منطقهای با رادار تجسس منطقهای
obstructor وسیله مانع تخریب مین مانع ضد اکتشاف مین
digs کاوش کردن فرو کردن
dig کاوش کردن فرو کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com