Dictiornary-Farsi | کبر فروشی خودستایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 191 (9 milliseconds)

English	Persian
swagger	کبر فروشی خودستایی
swaggered	کبر فروشی خودستایی
swaggering	کبر فروشی خودستایی
swaggers	کبر فروشی خودستایی


Other Matches

bistro	اغذیه فروشی و مشروب فروشی
bistros	اغذیه فروشی و مشروب فروشی
self flattery	خودستایی
self glorification	خودستایی
self glory	خودستایی
self importance	خودستایی
self imprtance	خودستایی
self prasise	خودستایی
vainglory	خودستایی
to blow ones own trumpet	خودستایی کردن
vaunts	خودستایی کردن
vaunting	خودستایی کردن
vaunted	خودستایی کردن
vainglorious	از روی خودستایی
vaunt	خودستایی کردن
boast	بالیدن خودستایی کردن
boasts	بالیدن خودستایی کردن
boasted	بالیدن خودستایی کردن
snobbery	رفتاراز روی خودستایی افاده
self applause	تعریف وتمجید از خود خودستایی
disposability	فروشی
on offer	فروشی
for sale	فروشی
on sale	فروشی
sales	فروشی
greengrocery	سبزی فروشی
drugstore	دوا فروشی
newsstand	روزنامه فروشی
jewelry	جواهر فروشی
optometry	عینک فروشی
peacockery	خود فروشی
pedlary	دست فروشی
bijouterie	جواهر فروشی
glassman	شیشه فروشی
butchery business	گوشت فروشی
chandlery	شمع فروشی
dealing in slaves	برده فروشی
grocer's shop	خواربار فروشی
grocer's	خواربار فروشی
food shop	خواربار فروشی
grocery store [American E]	خواربار فروشی
short sale	پیش فروشی
grocery	خواربار فروشی
perfumery	عطر فروشی
priggery	علم فروشی
short sale	سلم فروشی
slopwork	دوخته فروشی
taproom	بارمشروب فروشی
snack bars	ساندویچ فروشی
toggery	لباس فروشی
toploftiness	خود فروشی
snack bar	ساندویچ فروشی
whole sale dealer	عمده فروشی
whole sale trade	عمده فروشی
wineshop	باده فروشی
cash crop	فرآورد فروشی
priggishness	علم فروشی
prudishness	عفت فروشی
retail dealing	خرده فروشی
retail sales	خرده فروشی
retail trade	خرده فروشی
salter	نمک فروشی
cash crop	محصول فروشی
upholstery	پرده فروشی
snobbery	افاده فروشی
retail	جزئی فروشی
retail	خرده فروشی
smithies	اهن فروشی
smithy	اهن فروشی
draperies	پارچه فروشی
ironmongery	اهن فروشی
draperies	ماهوت فروشی
drugstores	دوا فروشی
drapery	پارچه فروشی
drapery	ماهوت فروشی
haberdashery	خرازی فروشی
pedantry	فضل فروشی
upholstery	مبل فروشی
staple	مرکزعمده فروشی
stapling	مرکزعمده فروشی
slave trade	برده فروشی
barroom	نوشابه فروشی
wholesale	عمده فروشی
stapled	مرکزعمده فروشی
bars	میکده بارمشروب فروشی
ostentation	خود فروشی تظاهر
bookshops	مغازه کتاب فروشی
to peacock oneself vref	خود فروشی کردن
to prank out oneself	خود فروشی کردن
taproom	محل پیاله فروشی
tap room	محل پیاله فروشی
bookshops	دکان کتاب فروشی
trade price	قیمت عمده فروشی
bookshop	مغازه کتاب فروشی
bookshop	دکان کتاب فروشی
sales	جنس فروشی فروش
retail price	بهای خرده فروشی
bar	میکده بارمشروب فروشی
sweetshop	شیرینی فروشی قنادی
ticket office	باجه بلیت فروشی
smithy	فلز فروشی اهنگری
soda fountain	مغازه لیموناد فروشی
cutlery	کارد وچنگال فروشی
convenience store	خواربار فروشی کوچک
mercery	مغازه پارچه فروشی
oversell	فزون فروشی کردن
overselling	فزون فروشی کردن
oversells	فزون فروشی کردن
wineshop	مغازه شراب فروشی
convenience stores	خواربار فروشی کوچک
smithies	فلز فروشی اهنگری
vintnery	عمده فروشی شراب
soda fountains	مغازه لیموناد فروشی
wholesale price	قیمت عمده فروشی
oversold	فزون فروشی کردن
porterhouse	ابجو واغذیه فروشی
delicatessen	مغازه اغذیه فروشی
pot house	ابجو فروشی خرابات
dramshop	بار مشروب فروشی
delicatessens	مغازه اغذیه فروشی
peltry	پوست خام فروشی
pedantry or pedantism	علم فروشی خام
at the but cher's	در دکان گوشت فروشی
gaudiness	خودنمائی جلوه فروشی
barroom	بار یا پیاله فروشی
retail	خرده فروشی کردن
newsstand	دکه روزنامه فروشی
grogshop	دکان مشروب فروشی
dramshop	سالن مشروب فروشی
dram shop	جایگاه نوشابه فروشی
proslavery	طرفداری از برده فروشی
box office	باجه بلیط فروشی
box offices	باجه بلیط فروشی
retail price	قیمت خرده فروشی
quantity discount	تخفیف عمده فروشی
groggery	نوشابه فروشی میخانه
resale price	بهای خرده فروشی
quantity rebate	تخفیف عمده فروشی
cantina	مغازه خواربار یامشروب فروشی
newsstand	دکه یا کیوسک روزنامه فروشی
Where is the ticket office?	باجه بلیت فروشی کجاست؟
milk float	عرابه یا چرخ شیر فروشی
index of retail prices	شاخص قیمتهای خرده فروشی
Where is the booking office?	باجه بلیت فروشی کجاست؟
commission	حق العمل کاری امانت فروشی
ware	کالای فروشی پرهیز کردن از
wares	کالای فروشی پرهیز کردن از
index of wholesale prices	شاخص قیمتهای عمده فروشی
profit cannibalism	افراط در تخفیف و ارزان فروشی
milk floats	عرابه یا چرخ شیر فروشی
wholesale price index	شاخص قیمت عمده فروشی
short sale	بیع سلف پیش فروشی
commissions	حق العمل کاری امانت فروشی
commissioning	حق العمل کاری امانت فروشی
pedantic	وابسته به عالم نمایی وفضل فروشی
floorwalker	بازرس فروشگاه بزرگ خرده فروشی
snuffling	زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
pedantize	از روی خامی علم فروشی کردن
tap room	جایگاه نوشابه فروشی ونوشابه خوری
wholesale	بطور یکجا عمده فروشی کردن
snuffle	زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
snuffled	زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
olericulture	سبزی فروشی فراوردن و نگاهداری سبزیجات
snuffles	زهد فروشی کردن صدای خس خس بینی
milk maid	زنی که درشیرخانه یا شیر فروشی کارمیکند
Are there any houses for sale in these parts?	این طرفها خانه فروشی پیدا می شود ؟
licensed victualler	مهمانخانه داری که پروانه نوشابه فروشی دارد
mail order house	تجارت خرده فروشی بوسیله مکاتبات پستی
ink hard terms	اصطلاحات غلنبه که حاکی ازعلم فروشی باشد
to make a p of one's learing	دانش خودرا نمایش دادن علم فروشی کردن
lumberyards	محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
lumberyard	محوطه یاحیاط تیر فروشی که الوار در ان انباشته شده
euphuism	انشاء پرتصنع و مغلق فصاحت فروشی یا استعمال صنایع لفظی
night cellar	زیر زمینی که در انجاپیاله فروشی کنندو مردم پست بدانجاروند
bear	سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
bears	سلف فروشی سهام اوراق قرضه در بورس بقیمتی ارزانتر از قیمت واقعی
cover charge	مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
cover charges	مبلغی که اغذیه فروشی ویاکلوب شبانه علاوه بر پول غذاومشروب از مشتریان دریافت میدارد
pedantically	از روی علم فروشی و خامی از روی خرده گیری
jointer	صاحب شیره کش خانه صاحب مشروب فروشی
pontificates	اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificate	اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificated	اسقفی کردن فضل فروشی کردن
pontificating	اسقفی کردن فضل فروشی کردن
collieries	تجارت ذغال ذغال فروشی
colliery	تجارت ذغال ذغال فروشی
self praise	تعریف از خود خود فروشی