English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
knock knee کجی زانو به درون دراثرمرض یا نرسیدن موادغذایی
Other Matches
amuck یک نوع جنون دراثرمرض مالاریا که منجر به خودکشی میشود
articles of food موادغذایی یا خوراکی
catabolism سوخت موادغذایی دربافت ها فروساخت
central food preparation facility کارخانجات مرکزی تهیه موادغذایی
buckles زانو شدن خمیدگی زانو
buckled زانو شدن خمیدگی زانو
buckle زانو شدن خمیدگی زانو
intercoastal رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
alpha herculis الفا- زانو زده الفا- بر زانو نشسته
popliteal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
poplitaeal وابسته به پس زانو وابسته به حفره پس زانو رکبی
to fall short نرسیدن
to miss fire نرسیدن
to come a mucker به نتیجه نرسیدن
to fall through به نتیجه نرسیدن
to be dashed to the ground به نتیجه نرسیدن
to miss one's tip بمقصود نرسیدن
miscarrying بجایی نرسیدن
miscarry بجایی نرسیدن
miscarries بجایی نرسیدن
to came a howler به نتیجه نرسیدن
to fall to the ground به نتیجه نرسیدن
fall through به نتیجه نرسیدن
talk out of <idiom> به نتیجه نرسیدن
to come to grief به نتیجه نرسیدن
slow-down <idiom> به توقف کامل نرسیدن
malnutrition تغذیه ناقص نرسیدن مواد غذایی
gangrene فساد عضو براثر نرسیدن خون
Better late than never! <proverb> دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است!
Better late than never. <proverb> دیر رسیدن بهتر از هرگز نرسیدن است.
bedsore زخمی که بعلت خوابیدن متمادی در بستر و نرسیدن خون کافی به پشت بیماران ایجادمیشود
in line processing پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
pipe bend or knee زانو
marrow bone زانو
gooseneck زانو
geniculation زانو
knee high تا زانو
marrow bones زانو
knee-deep زانو رس
knapper زانو
kneeler زانو زن
elbow زانو
knees زانو
knee زانو
trap زانو
goose neck زانو
mooreup زانو
hiza زانو
elbowed زانو
knee deep زانو رس
elbows زانو
patella کشکک زانو
kneel زانو زدن
genuflect زانو خم کردن
patella کاسه زانو
weak-kneed سست زانو
knee-high بلند تا سر زانو
marrow bones قاب زانو
marrow bone قاب زانو
kneeled زانو زدن
kneels زانو زدن
patellae کاسه زانو
herculis زانو زده
kneecaps کاسه زانو
genuflexion خم کردن زانو
genuflection خم کردن زانو
hock ختمی پس زانو
genuflects زانو خم کردن
knee cap کاسه زانو
genuflecting زانو خم کردن
hercules زانو زده
genuflected زانو خم کردن
patellae کشکک زانو
knee cap گنده زانو
knees زانو دارکردن
overknee از زانو گذرنده
popliteal artery شریان پس زانو
popliteal tendon پی زیر زانو
popliteus ماهیچه پس زانو
scutum کاسه زانو
tendimitis ورم زانو
tendinitis ورم زانو
the water was overknee اب از زانو میگذشت
to bend the knee خم کردن زانو
kneecap کاسه زانو
knee زانو دارکردن
cross legged چهار زانو
down on your knees زانو بزنید
knee hole جای زانو
knee joint زانو زانویی
knee pan کاسه زانو
knee piece زانو بند
kneehole جای زانو
knee joint مفصل زانو
kneeling position وضعیت به زانو
weak kneed سست زانو
kneepan کاسه زانو
popliteal tendon وتر پشت زانو پی
patellate مانند کاسه زانو
knee jerk reflex بازتاب پرش زانو
housemaid's knee اماس کاسه زانو
patellar مانند کاسه زانو
patellar tendon زردپی کشکک زانو
knee pain زانو درد [پزشکی]
patellar reflex بازتاب پرش زانو
hercules بر زانو نشسته راقص
avalement حالت فنری زانو
herculis بر زانو نشسته راقص
knee-jerk حرکت غیر ارادی زانو
to kneel پیش کسی زانو زدن
bermuda shorts شلوار کوتاه تا زیر زانو
kneehole جای زانو ویادرزیر میزتحریر
to bow one's knee or back زانو یا کمر کسی خم شدن
hamstring زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrings زردپی طرفین حفره پشت زانو
knuckle kneed دارای زانوهای برامده دچاربرامدگی زانو
hamstringing زردپی طرفین حفره پشت زانو
hamstrung زردپی طرفین حفره پشت زانو
kow-towed زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tow زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-towing زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
kow-tows زانو زدن و پیشانی را بر زمین قرار دادن
tinga پشتک به جلو با نیم خم زانو وچرخ فلک
knee paddling پاروزدن تخته موج با دست روی زانو
kill spring فرود با کاستن فشار بلندشدن و خم کردن زانو
knickers شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
goose step رژه روی بابدن راست و بدون خم کردن زانو
mantelletta شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
patelliform مانند کاسه زانو بشکل قاب یا دوری یا طشت
if the knee is affected اگر زانو تحت تأثیر قرار گرفته است
surfer's knot ورم یا برجستگی زیر زانو یابالای پای موج سوار
body stockings جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
body stocking جامهی تنگ که به بدن میچسبد و بالاتنه و پاها را تا بالای زانو میپوشاند
inside درون
interiors درون
ben درون
internally از درون
endocarp درون بر
inward درون
cores درون
core درون
reentrant درون رو
insides درون
inly از درون
inhaul line درون کش
endogenous درون زا
interiorly از درون
in the recesses of the heart در درون دل
abintra از درون
interior درون
inbound به درون
goose step رژه رفتن بدون زانو خم کردن قدم اهسته رفتن
endoderm درون پوست
endogenous درون زاد
endogen درون زایی
endogamy درون همسری
endogamous درون همسری
endocrinology درون ریزشناسی
endocardium درون شامه دل
underground water اب درون زمین
transcrystalline درون بلورهای
online درون خطی
ataraxia ارامش درون
subjectivism درون گرایی
self reflection درون اندیشی
autochthonous درون خیز
pronation درون گرداندن
retropulsion درون ریزی
endobiotic درون بافتی
located inside در درون قرارگرفته
ingrowing درون رویان
insalivate درون یورش
ingression درون روی
influent درون ریز
intramolecular درون ذرهای
intramolecular درون مولکولی
intramuscular درون ماهیچهای
intrapersonal درون فردی
idiotropic درون نگر
intramuscular درون عضلانی
inlier درون هشته
intraindividual درون فردی
intrafusal درون دوکی
inrush درون یورش
inpouring بسوی درون
interstitial درون شبکهای
intracellular درون یاختهای
intracranial درون جمجمهای
inner directed درون وابسته
intradermal درون پوستی
intradermic درون پوستی
intrapsychic درون روانی
intrastate درون ایالتی
endosmose درون راند
endoscope درون بین
endopsychic درون روانی
endoplasm درون مایه
endophagous درون خوار
endomorph درون دگرگون
endolymph درون- لنف
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com