Total search result: 201 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
interpretative |
کدی که توسط نامه مفسر به کار می رود |
|
|
Other Matches |
|
interprets |
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود |
interpreted |
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود |
interpreting |
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود |
interpret |
زبان برنامه سازی که توسط مفسر اجرا میشود |
commoners |
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است |
commonest |
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است |
common |
داده یا دستور برنامه به صورت استاندارد که توسط سایر پردازنده ها یا کامپیوتر هاو مفسر ها قابل فهم است |
scholiast |
مفسر مفسر اثار ادبی کهن |
interpreters |
مفسر عکس هوایی مفسر |
interpreter |
مفسر عکس هوایی مفسر |
run duration |
1-کد برنامهای که کامپایل شده است و به صورتی است که مستقیماگ توسط کامپیوتر قابل اجرا است .2-برنامه مفسر تجاری که به همراه برنامه کاربردی زبان سطح بالا فروخته میشود که امکان اجرای آنرا فراهم میکند |
source |
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر |
paraphraser |
مفسر |
paraphrast |
مفسر |
characteristic |
مفسر |
characteristically |
مفسر |
exegete |
مفسر |
explicator |
مفسر |
expounder |
مفسر |
glossator |
مفسر |
glossographer |
مفسر |
interpreter |
مفسر |
interpreters |
مفسر |
annotator |
مفسر |
commentator |
مفسر |
commentators |
مفسر |
post script |
مطلبی که در هنگام تهیه نامه فراموش شده و بعدا درذیل نامه ذکر میگردد |
letter of intent |
تمایل نامه نامه علاقه مندی به انجام معامله |
pourparler |
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن |
pourparley |
جلسه غیررسمی برای مذاکره در اطراف عهد نامه یا موافقت نامه تبادل نظر کردن |
cryptoparts |
بخشهای یک نامه رمز قسمتهای رمزی نامه |
transfer interpreter |
مفسر انتقال |
image interpreter |
مفسر عکس |
processor |
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود |
readable |
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد |
mystagogue |
مفسر اسرار دین |
spotter |
کمک مفسر رادیویی |
libeled |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libels |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libeling |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libelling |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libelled |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
libel |
هجو نامه یا توهین نامه افترا |
digital read out |
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج |
Perl |
زبان برنامه نویسی مفسر |
declarative statement |
عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر |
practical extraction and report language |
زبان برنامه نویسی مفسر |
air turbine starter |
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند |
pull down menu |
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده |
declaration |
عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت |
declarations |
عبارتی در برنامه به کاپایلر یا مفسر حالت |
gas discharge display |
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است |
gas plasma display |
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است |
cross reference generator |
بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه |
written agreement |
موافقت نامه پیمان نامه |
credential |
گواهی نامه اعتبار نامه |
certificates |
رضایت نامه شهادت نامه |
certificate |
رضایت نامه شهادت نامه |
affidavits |
شهادت نامه قسم نامه |
environments |
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
environment |
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است |
menu |
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر |
menus |
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر |
virtual |
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است |
to a. letter |
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان |
glossarist |
کسی که در پایان کتابی فهرست یا فرهنگی برای لغات دشوار ان تهیه میکند مفسر |
self propulsion |
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش |
testacy |
دارای وصیت نامه بودن نگارش وصیت نامه |
groupware |
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است |
lost cluster |
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست |
recredential |
نامهای است که بعضی اوقات رئیس دولتی که سفیر نزد ان ماموریت دارد در جواب احضار نامه سفیر به رئیس دولت فرستنده سفیر می نویسد و در واقع این نامه پاسخی است به استوار نامهای که سفیر در شروع ماموریتش تقدیم داشته است |
command.com |
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند |
manifest |
نامه |
carriers |
نامه بر |
epistles |
نامه |
manifesting |
نامه |
epistle |
نامه |
carrier |
نامه بر |
manifested |
نامه |
correspoundence |
نامه ها |
letters |
نامه |
breve |
نامه |
letter |
نامه |
post boy |
نامه بر |
manifests |
نامه |
letter missive |
امر نامه |
letter of a |
اگاهی نامه |
bylaw |
ایین نامه |
recommendations |
نامه پیشنهاد |
bill of lading |
بار نامه |
bill of sale |
بیع نامه |
billet doux |
نامه عاشقانه |
prospectus |
اینده نامه |
mandating |
وکالت نامه |
byelaw |
ایین نامه |
by low |
ایین نامه |
letter no |
نامه شماره 5 |
mandate |
وکالت نامه |
recommendation |
نامه پیشنهاد |
mandated |
وکالت نامه |
mandates |
وکالت نامه |
letter of a |
اطلاع نامه |
postscripts |
ذیل نامه |
postscript |
ذیل نامه |
letter writing |
نامه نگاری |
letters of administration |
قیم نامه |
letters of procurator |
وکالت نامه |
bill of divorce |
طلاق نامه |
bail bond |
ضمانت نامه |
letter writer |
نامه نویس |
letter writer |
نامه نگاری |
letter of recommendation |
توصیه نامه |
letter of indemnity |
ضمانت نامه |
bill of indicment |
ادعا نامه |
mail |
نامه رسان |
bill of exception |
اعتراض نامه |
letter of indemnity |
غرامت نامه |
letter of introduction |
معرفی نامه |
letter of invitation |
دعوت نامه |
letter of recommendation |
سفارش نامه |
epitaph |
وفات نامه |
bylaws |
ایین نامه |
certificate of incorporation |
شرکت نامه |
genealogical tree |
شجره نامه |
genealogical tree |
نسب نامه |
license |
گواهی نامه |
addressees |
گیرندهء نامه |
license |
اجازه نامه |
escape chit |
امان نامه |
licensing |
گواهی نامه |
licensing |
اجازه نامه |
gender tree |
شجره نامه |
formulary |
دستور نامه |
demand note |
مطالبه نامه |
deed of transfer |
انتقال نامه |
safe-conducts |
امان نامه |
safe conducts |
امان نامه |
safe conduct |
امان نامه |
deed of endowment |
وقف نامه |
deed of conveyance |
صلح نامه |
addressee |
گیرندهء نامه |
dissertation |
پایان نامه |
concordat |
موافقت نامه |
concessionary agreement |
امتیاز نامه |
code |
نظام نامه |
letter book |
رونوشت نامه |
concession deed |
امتیاز نامه |
letter de chancellerie |
نامه رسمی |
collins |
نامه پر سود |
circular letter |
نامه اداری |
leter of condolenee |
تعزیت نامه |
corrigenda |
غلط نامه |
deed of sale |
بیع نامه |
decameron |
داستان نامه |
deed of gift |
هبه نامه |
guaranty |
ضمانت نامه |
l/c |
اعتبار نامه |
credential |
استوار نامه |
lease contract |
اجاره نامه |
leetter writing |
نامه نگاری |
epistoler |
نامه نویس |
epitaphs |
وفات نامه |
pedigrees |
شجره نامه |
insurance policy |
بیمه نامه |
paean |
پیروزی نامه |
paeans |
پیروزی نامه |
insurance policies |
بیمه نامه |
ordinances |
ایین نامه |
ordinance |
ایین نامه |
bye-laws |
ایین نامه |
bye-law |
ایین نامه |
by-laws |
ایین نامه |
glossaries |
واژه نامه |
billet |
اجازه نامه |
billeted |
اجازه نامه |
pedigree |
نسب نامه |
billeting |
اجازه نامه |
billets |
اجازه نامه |
pedigree |
شجره نامه |
mailman |
نامه رسان |
mailmen |
نامه رسان |
fauna |
جانور نامه |
glossary |
واژه نامه |
by-law |
ایین نامه |
agreement |
موافقت نامه |
confession |
اعتراف نامه |
confessions |
اعتراف نامه |
lexicons |
لغت نامه |
note |
نامه رسمی |
notes |
نامه رسمی |
noting |
نامه رسمی |
lexicon |
لغت نامه |
liturgy |
مناجات نامه |
liturgies |
مناجات نامه |
prayer books |
نماز نامه |
agreements |
موافقت نامه |
epic |
رزم نامه |
acted |
تصویب نامه |
regulation |
ایین نامه |
codes of practice |
ایین نامه |