Total search result: 217 (15 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
blank |
کدی که یک جای خالی چاپ میکند |
blankest |
کدی که یک جای خالی چاپ میکند |
|
|
Search result with all words |
|
space |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
spaces |
میله طولانی در انتهای صفحه کلید که پس از انتخاب در متن یک فضای خالی ایجاد میکند |
malingerer |
سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند |
malingerers |
سربازیاملوانی که خود رابناخوشی میزند و از زیر کارشانه خالی میکند |
reel |
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند |
reeled |
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند |
reeling |
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند |
reels |
دستگاه چرخنده خالی که نوار را که از طرف پر می چرخد ذخیره میکند |
skip |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skipped |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
skips |
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند |
rejection |
خطای اسکنرکه نمیتواند یک حرف را بخواند وحرف خالی را میکند |
output |
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود |
outputs |
ثباتی که داده خروجی را ذخیره میکند تا گیرنده آماده شوند یا کانال خالی شود |
first fit |
تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه |
Other Matches |
|
blankest |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
blank |
1-رشته خالی . 2-رشتهای که دارای فضاهای خالی است |
mail server |
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند |
vacancies |
محل خالی جای خالی |
vacancy |
محل خالی جای خالی |
manspace |
جای خالی در خودرو یا کشتی یا هواپیما جای نفری خالی |
dump |
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
pages |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
paged |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
page |
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند. |
fault |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
scsi |
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند |
faults |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
critical error |
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند |
faulted |
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند |
destructive cursor |
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند |
edited |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
edit |
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند |
controllers |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
controller |
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند |
slaving |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaves |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slaved |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
slave |
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند |
key |
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند |
postbyte |
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند |
Intel |
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
Intel |
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
million instructions per second |
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند |
hard |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
uart |
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند |
harder |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
samplers |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
sampler |
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند |
hardest |
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند |
logic |
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند |
terminate and stay resident program |
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند |
opened |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
opens |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
optimize |
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد |
dat |
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند |
plotters |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
plotter |
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند |
open |
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند |
broadband |
روش ارسال که چندین کانال داده را به سیگنا تبدیل میکند و آن را در یک مسافت طولانی حمل میکند |
EMM |
امکانی که حافظه جانبی رادر IBM PC مدیریت میکند و آن را برای برنامه آماده استفاده میکند |
TCP |
مین میکند. این پروتکل داده ها را به صورت بسته در می آورد و خطای آنها را بررسی میکند |
DIF file |
استاندارد de fouto که روشی که صفحه گسترده فرمولها و داده هایش را در فایل ذخیره میکند بیان میکند |
crashing |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashes |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashingly |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crash |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
crashed |
خطای یک قطعه یا یک مشکل در برنامه در حین اجرا کار را متوقف میکند و استفاده بیشتر از سیستم را نا ممکن میکند |
original equipment manufacturer |
شرکتی که قط عاتی ایجاد میکند با استفاده از قط عات ابتدایی سایر تولیدکنندگان و محصول را برای برنامه خاصی طراحی میکند |
Web crawler |
نرم افزاری که درهر صفحه وب جدید در اینترنت حرکت میکند و یک اندیس پایه روی محتوای هرصفحه ایجاد میکند |
systems network architecture |
روشهای طراحی IBM که نحوه ارتباطات در شبکه را بیان میکند و امکان ارتباط سخت افزارهای مختلف را فراهم میکند |
carriage |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
carriages |
بخش مکانیکی ماشین تایپ یا چاپگر که کاغذی که باید چاپ شود را به درستی حرکت میکند و محلش را تنظیم میکند |
regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
neural network |
سیستمی که برنامه هوش مصنوعی را اجرا میکند و نحوه کار مغز و یادگیری و به خاطر سپردن آنرا شبیه سازی میکند |
grids |
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند |
Ultimedia |
موضوعی در چند رسانهای در IBM که صوت و تصویر و ویدیو و متن را ترکیب میکند و سخت افزار لازم برای اجرا را مشخص میکند |
complexes |
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند |
complex |
طراحی CPU که در آن مجموعه دستورات حاوی چنیدن دستور طولانی و پیچیده است که برنامه نویسی را ساده تر میکند ولی سرعت را کم میکند |
grid |
سیستم مربعهای شمارش شده که در رسم کمک میکند. ماتریس خط وط در زاویه راست که امکان مکان دهی ساده نقاط را فراهم میکند |
ethernet |
شبکه توپولوژی ستاره که از کابل جفت سیم پیچیده شده استفاده میکند و داده را تا مگابایت ارسال میکند. معمولاگ Baset نامیده میشود |
PCI |
مشخصات ساخت Intel که یک نوع باس محلی سریعی را معرفی میکند که ارسال داده سریع بین پردازنده کارتهای گسترده PC فراهم میکند |
input |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
LRU |
الگوریتمی که صفحه حافظه که آخرین بار پیش از همه دستیابی شده است را پیدا میکند و پاک میکند تا فضای برای صفحات دیگر باز کند |
inputted |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
d/a converter |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
dac |
مداری که یک مقدار آنالوگی که مط ابق با عدد ورودی است خارج میکند و ورودی دیجیتال را به آنالوگ تبدیل میکند |
loader |
تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند |
de bounce |
مدار الکترونیکی که ازانتخاب بیش ازیک کلید که بیش از یک سیگنال ایجاد میکند جلوگیری میکند |
scanners |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
scanner |
وسیله دستی که حاوی یک ردیف از سلولهای نوری- الکتریکی است و وقتی روی تصویر حرکت میکند آنرا به داده تبدیل میکند که توسط کامپیوتر قابل تغییراست |
shutdown |
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند |
shutdowns |
دستوری که ویندوز را خاموش میکند و در صورتی که PC سازگار داشته باشد , کامپیوتر را هم خاموش میکند |
actions |
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند |
action |
حرف یکتایی که در رابط ه با یک منوی خاص برای افزایش سرعت عمل میکند و وقتی که کاربر این حرف را انتخاب میکند |
oem |
شرکتی ه قط عاتی تولید میکند که بخشهای اصلی را تولید کنندههای دیگر ساخته اند و محصول را برای کاربر خاص ایجاد میکند |
symbolically |
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند |
hot |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
hottest |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
strippers |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
symbolic |
آنچه به عنوان نشانه کار میکند و یا از نام نشانه یا برچسب استفاده میکند |
managers |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
hotter |
کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند |
stripper |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
manager |
برنامهای که رکوردها را نگهداری میکند و به آنها دستیابی دارد و آنها را پردازش میکند |
least recently used algorithm |
الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود |
ocr |
وسیلهای که حرف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و برای پردازش در کامپیوتر به حالت قابل خواندن توسط ماشین تبدیل میکند |
optical |
وسیلهای که حروف چاپ شده یا نوشته شده را اسکن میکند و تشخیص میدهد و کد قابل خواندن ماشین تبدیل میکند برای پردازش کامپیوتر |
flatbed |
وسیلهای با شیشه مسط ح که کار هنری روی آن قرار می گیرد نوک اسکن زیر شیشه حرکت میکند و تصویر را به فایل گرافیکی تبدیل میکند |
proxy agent |
نرم افزاری که دستورات مدیریت شبکه را ترجمه میکند تا به نرم افزار مدیریتی امکان دهد تا وسیلهای که از پروتکل دیگر استفاده میکند را کنترل کند |
vacuous |
خالی |
void |
خالی |
indigent |
خالی |
vacant |
خالی |
tenantless |
خالی |
light-weight |
سر خالی |
inane |
خالی |
hollow dam |
سد تو خالی |
forspent |
خالی |
emptied |
خالی |
destitute |
خالی |
blank cell |
سل خالی |
empties |
خالی |
emptiest |
خالی |
toom |
: خالی |
underweight |
سر خالی |
empty |
خالی |
unoccupied |
خالی |
stilted <adj.> |
تو خالی |
bare |
خالی |
sunken |
خالی |
emptier |
خالی |
devoid |
خالی از |
frothy <adj.> |
تو خالی |
phantom <adj.> |
تو خالی |
barren |
خالی |
blank |
خالی |
arid |
خالی |
devoid |
خالی |
windy |
خالی |
vacuous |
خالی |
vacant space |
جای خالی |
void volume |
حجم خالی |
vent |
خالی کردن |
unload |
خالی کردن |
vacantness |
محل خالی |
unloads |
خالی کردن |
discharges |
خالی کردن |
unloaded |
خالی کردن |
depleting |
خالی کردن |
vacuity |
فضای خالی |
purges |
خالی کردن |
discharge |
خالی کردن |
purge |
خالی کردن |
indiscriminate |
خالی ازتبعیض |
isthmus |
تنگه خالی |
cop-outs |
شانه خالی |
drains |
خالی کردن اب |
to offload |
خالی کردن |
void |
فضای خالی |
vacant possession |
ملک خالی |
purged |
خالی کردن |
turn out <idiom> |
خالی کردن |
vacant space |
محل خالی |
assoil |
خالی کردن |
bread alone |
نان خالی |
deserted <adj.> |
خالی از سکنه |
bleak <adj.> |
خالی از سکنه |
emptiness |
خالی بودن |
cofferdam |
فضاهای خالی |
blasted [uninhabitable] <adj.> |
خالی از سکنه |
cavities |
فضای خالی |
cavity |
فضای خالی |
barren <adj.> |
خالی از سکنه |
evacuate |
خالی کردن |
vacancy |
خالی بودن |
cop-out |
شانه خالی |
clear out |
خالی کردن |
clear-out |
خالی کردن |
to clear out |
خالی کردن |
lacuna |
فضای خالی |
knock out |
خالی کردن |
disengaged |
فارغ خالی |
vacancies |
خالی بودن |
isthmuses |
تنگه خالی |
evacuated |
خالی کردن |
dappled |
خال خالی |
prosaic |
خالی از لطف |
depleted |
خالی کردن |
depletes |
خالی کردن |
vents |
خالی کردن |
venting |
خالی کردن |
vacating |
خالی کردن |
disembogue |
خالی شدن |
evacuates |
خالی کردن |
evacuating |
خالی کردن |
off risks |
خالی از خطر |
give way |
جا خالی کردن |
vacate |
خالی کردن |
arid |
خالی بیمزه |
vacated |
خالی کردن |
vacates |
خالی کردن |
vented |
خالی کردن |
draining |
خالی کردن اب |
parry |
جا خالی دادن |
ignored |
حرف خالی |
ignores |
حرف خالی |
empty running |
کارکرد خالی |
emptily |
بطور خالی |
barebone |
استخوان خالی |
unmistakable |
خالی از اشتباه |
free form defects |
خالی از خطا |
empty string |
رشته خالی |
to cleanovt |
خالی کردن |