Total search result: 202 (43 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
device |
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص |
devices |
کد مخصوص ارسال شده به وسیلهای برای مشخص کردن انجام یک سری توابع خاص |
|
|
Other Matches |
|
electronic |
توانایی کلمه پرداز برای انجام توابع پردازش داده مشخص |
edp |
پردازشگر کلمه که قادر به انجام توابع پردازش داده مشخص است |
brouter |
وسیلهای که توابع bridge , router را برای اتصال به شبکه ترکیب میکند |
claim frame |
فریم مخصوص برای مشخص کردن ایستگاه آغاز کننده شبکه |
maths |
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد |
math |
CI مخصوص که به سیستم اضافه میشود تا توابع ریاضی را سریع تر از CPU استاندارد انجام دهد |
embedded code |
کامپیوتر مخصوص برای کنترل یک ماشین . کامپیوتر مخصوص در یک سیستم بزرگ برای انجام یک تابع خاص |
robot |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
robots |
وسیلهای که برای انجام یک سری امور تولیدی که مشابه کارهای انجام شده توسط افراد است برنامه ریزی میشود |
arithmetic |
توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی |
introduced |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
introducing |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
introduces |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
introduce |
شبکه کامپیوترهای خصوصی در یک شرکت که توابع یکسانی را برای اینترنت انجام می دهند. |
dtr |
سیگنال از وسیلهای که آمادگی خود را برای ارسال داده بیان میکند |
card |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
cards |
کارت پلاستیکی نازک با وسیله حافظه و ریز پردازنده که در آن قرار گرفته است که برای انتقال الکترونیکی یا مشخص کردن کاربر انجام میشود |
macs |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
mac |
کد مخصوص که همزمان با پیام ارسال میشود برای صحت آن |
idled |
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست |
idlest |
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست |
idle |
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست |
idles |
نشانه یا کدی که به معنای انجام هیچ عمل است یا کدی که وقتی ارسال میشود که هیچ دادهای برای ارسال در آن زمان آماده نیست |
deleted |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
delete |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
deleting |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
deletes |
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن |
framebuffer |
یک قطعه مخصوص و مشخص از حافظه دیجیتالی که برای ذخیره یک تصویر کامپیوتری بکار می رود |
circuit |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
circuits |
مدار منط قی که روی ورودیهای دودویی برای تولید خروجی طبق مجموعه توابع سخت افزاری عملیات انجام میدهد |
server |
کامپیوتر مخصوص که کاری را برای شبکه انجام میدهد |
declaration |
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها |
declarative statement |
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها |
declarations |
نوشتن و مشخص کردن نوع متغیر و در صورت وجود نام توابع و محل آنها |
frequency shift keying |
روشی برای انتقال اطلاعات که در ان وضعیت بیت ارسال شده توسط یک لهجه شنیدنی مشخص میشود |
modem |
وسیلهای که امکان ارسال داده از طریق خط تلفن با تبدیل کردن سیگنال دودویی از کامپیوتر به سیگنال آنالوگ صوتی ه قابل ارسال روی خط تلفن است فراهم می :ند |
language |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
languages |
دستوراتی که منابع لازم برای یک کار که باید توسط کامپیوتر انجام شود را مشخص می کنند |
cell |
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است |
cells |
ثباتی که حاوی محل مرجع یک خانه مخصوص برای انجام عمل است |
regenerator |
وسیلهای که در ارتباطات استفاده میشود و سیگنال دریافتی را مرتب میکند و ارسال میکند. و برای گشترش محدوده شبکه به کار می روند |
input/output |
پردازندهای که ارسال ورودی /خروجی را برای CPU انجام میدهد شامل DMA و امکانات تصحیح خطا |
chip |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
chips |
وسیلهای که حاوی قط عات کوچک نیمه هادی ها است که روی آنها چندین عنصر مانند تراتریستورها محفظه هاو... برای انجام یک عمل قرار دارند |
inputted |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
input |
وسیلهای مثل صفحه کلید یا خواننده بار کد که عملیات یا اطلاعات را به صورتی که قابل فهم برای کامپیوتر باشد تبدیل میکند و داده را به پردازنده ارسال میکند |
XON/XOFF |
پروتکل ارسال آسنکرون که هر انتهای آن جریان داده را با ارسال کد مخصوص مناسب میکند |
registering |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
registers |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
register |
که برای نگهداری داده وآدرس پردازش شدن به کد ماشین به کارمی رود.2-محل حافظه مخصوص برای مقاصد ذخیره سازی مخصوص |
personal |
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر |
assemble |
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه |
assembles |
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه |
assembled |
درج توابع کتابخانهای مشخص یا ماکروها یا پارامترها در یک برنامه |
scratch one's back <idiom> |
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد |
constants |
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است |
constant |
سرویس انتقال داده که بخشی از ATM است و برای تضمین نرخهای مشخص ارسال داده روی شبکه حتی شبکههای شلوغ است |
carrier |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
carriers |
پروتکل ارتباطات شبکهای که از ارسال دو منبع در یک زمان جلوگیری میکند و باید منتظر شوند و سپس ارسال کنند. قابل استفاده برای کنترل ارسال داده روی شبکه ایترنت |
ikon |
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع |
correcting |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
correct |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
corrects |
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد |
repeater |
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند |
compliant |
وسیلهای که به مجموعهای از استانداردهای مشخص تط بیق میشود |
parallelled |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
parallel |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
paralleled |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
parallels |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
paralleling |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
parallelling |
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد |
aerodynamic blockage thrust reverser |
وسیلهای برای معکوس کردن نیروی جلوبر |
degausser |
وسیلهای برای پاک کردن فیلدها مغناطیسی زیادی از دیسک یا نوار یا نوک ضبط کردن |
CSMA CD |
پروتکل ارتباط شبکهای که مانع ارسال همزمان دو منبع میشود به این ترتیب که باید صبر کنند و در زمان مناسب ارسال کنند برای ارسال داده در اینترنت به کار می رود |
at |
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد |
wireless network |
شبکه ایکه از کابل برای ارسال داده بین دو کامپیوتر استفاده نمیکند و بجای آن از سیگنال رادیویی برای ارسال سیگنال استفاده میکند |
cpu |
گروهی از مدارها که توابع ابتدایی کامپیوتر را انجام می دهند |
fall back |
دستورات و توابع دادههای موقت مخصوص که در صورت خطا یا خرابی استفاده میشود |
degausser |
وسیلهای برای پاک کردن اطلاعات از دستگاه ضبط مغناطیسی |
accounts package |
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد |
alu |
بخشی از CPU که تمام توابع محاسباتی و منط قی را انجام میدهد |
accounting package |
نرم افزاری که توابع حسابداری تجاری را خودکار انجام میدهد |
linkages |
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند |
linkage |
نرم افزار مخصوص که بخشهای کد برنامه را با توابع کتابخانه یا سایر کدها متصل میکند |
B register |
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود |
parallelling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
parallels |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
paralleling |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
parallelled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
parallel |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
paralleled |
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند |
arm |
1-فراهم کردن وسیله یا ماشین یا تابع برای عمل یا ورودی ها 2-مشخص کردن خط وط وقفه فعال |
hobbled |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hopple |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobbling |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobble |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
hobbles |
وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی |
inputted |
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است |
communication |
وسیلهای مانند مودم که داده را ارسال و دریافت میکند |
input |
کامپیوتر یا وسیلهای که کندترین بخش آن ارسال داده است |
fields |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
field |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
labelled |
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود |
fielded |
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن |
beaufort scale |
سیستم اعداد برای مشخص کردن شدت باد |
labels |
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود |
labeling |
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود |
symbolic i/o assignment |
نامی برای مشخص کردن یک واحد ورودی خروجی |
label |
یی که برای مشخص کردن متغیر یا داده به کار می رود |
dispatching priority |
شماره کارها برای مشخص کردن تقدم انها |
arithmetic |
بخش سخت افزاری CPU که تمام توابع ریاضی و منط قی را انجام میدهد |
graphics |
استاندارد برای دستورات نرم افزاری و توابع شرح ورودی /خروجی گرافیکی برای تامین تابع یکسان روی هر نوع سخت افزار |
bottoming reamer |
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها |
graphics |
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی |
baud rate |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
cleco fastener |
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری |
stroboscope |
وسیلهای برای بی حرکت کردن فاهری جسم دوار یانوسان دار توسط پرتوافکنی متناوب |
baud |
وسیلهای که سیگنالهای زمانی متفاوت برای یکسان کردن دادههای با نرخ مختلف را تولید میکند |
control lock |
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است |
graphics |
کارت مخصوص درون کامپیوتر که از یک پردازنده مخصوص برای افزایش سرعت رسم خط ها و تصاویر روی صفحه استفاده میکند |
channel |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channelled |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channeled |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channeling |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
channels |
ارسال سیگنال ها یا داده از یک مسیر مشخص |
ended |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
ends |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
end |
توابعی که پیش از اتمام اجرای برنامه انجام می شوند تا توابع خاص سیستم را اعمال کنند |
logic |
بخشی از کد که توابع نامناسب مثل آسیب سیستم انجام میدهد وقتی شرایط ی برقرار باشند |
mark |
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند |
marks |
وسیلهای که داده را کارتهای مخصوص که حاوی علامت هدایت یا مغناطیسی است می خواند |
DSW |
کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود |
answers |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
tetragraph |
کلمه رمز چهار حرفی برای اسم گذاری و مشخص کردن وسایل |
PID |
متصل یاد شده به سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه به کاربران |
restricting |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
answer |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
answered |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
restricts |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
restrict |
محدود کردن چیزی . اجازه ادان به اشخاص مشخص برای دستیابی به داده |
color code |
روشی برای مشخص کردن یک جسم یا خواص ان با استفاده از ترکیبات مختلف رنگها |
answering |
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش |
universal |
سیستم کدگزاری میلهای چاپی استاندارد برای مشخص کردن محصولات در یک مغازه |
attached processor |
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد |
demonstration |
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد |
demonstrations |
نرم افزاری که آنچه یک برنامه قادر به انجام است بدون پیاده سازی توابع آن نشان میدهد |
demo |
نشان دادن آنچه یک برنامه کاربردی میتواند انجام دهد بدون پیاده سازی تمام توابع |
bridged |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridge |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
bridges |
وسیلهای که دو شبکه را به هم وصل میکند و اجازه حرکت اطلاعات بین دو شبکه میدهد. توابع آنها در لایه اتصال داده مدل شبکه OIS است |
pooler |
وسیلهای برای یکپارچه کردن و یا تبدیل داده کلیدی ورودی به صورتی که قابل قبول کامپیوتر اصلی باشد |
point of sale |
سیستمی که از ترمینال کامپیوتر در نقط ه فروش سایت برای ارسال الکترونیکی یا کنترل ارسال مشابه قیمت گذاری محصول و.. استفاده میشود |
generals |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
general |
برنامه یا وسیلهای که کارها و برنامههای کاربردی مختلفی را انجام میدهد |
synchronizer |
وسیلهای که با دریافت سیگنال از وسیله دیگر کاری را انجام دهد |
packets |
سرویسی که داده ها را در بستههای با طول مشخص ارسال کند |
packet |
سرویسی که داده ها را در بستههای با طول مشخص ارسال کند |
labelled |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
label |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
labels |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
labeling |
1-کلمه یا نشانه دیگری در برنامه کامپیوتری برای مشخص کردن تابع با عبارت . 2-حرف |
central |
گروهی از مدارها که توابع اولیه یک کامپیوتر را انجام می دهند واز سه بخش تشکیل شده اند واحد کنترل |
advice code |
کد قراردادی مخصوص ارسال اماد |
boxes |
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد |
box |
وسیلهای که تابعی را بدون اینکه کاربر آن بداند چگونه انجام میدهد |
hybrid circuit |
ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص |
offensive weapon |
در CL به هر نوع وسیلهای اطلاق میشود که برای ازار بدنی ساخته یاتغییر داده شده باشد یا حامل ان را برای این منظور حمل کند |
actual address |
تعداد متوسط بیت دادهای که در یک زمان مشخص ارسال شده اند |
aggregates |
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود |
aggregate |
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود |
formats |
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است |
format |
1-مشابه 4354 2-مشخص کردن فضاهای دیسک که برای داده و کنترل در نظر گرفته شده است |
to try hard to do something |
تقلا کردن برای انجام دادن کاری |
put up to <idiom> |
وسوسه کردن کسی برای انجام چیزی |
to make an effort to do something |
تلاش کردن برای انجام دادن کاری |
twist one's arm <idiom> |
مجبور کردن شخص برای انجام کاری |
rule |
نرم افزاری که قوانین و دانش خبره را در یک موضوع مشخص برای داده کاربر برای حل مشکل اعمال میکند |
asynchronous |
ارتباطی که از hadshaking برای یکسان کردن ارسال داده استفاده می کنند |
backwards |
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده |
backward |
تصحیح خطا که توسط گیرنده تشخیص داده شده است و ارسال سیگنال به فرستنده برای ارسال مجدد داده |
modulate |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
modulates |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
modulating |
سیگنال ارسالی برای توابع منتقل شونده |
quartz clock |
بخش کوچکی از کریستال کواترنر که در فرکانس مشخص با اعمال ولتاژ مشخص مرتعش میشود و برای سیگنالهای ساعت بسیار دقیق کامپیوتر ها و سایر برنامههای زمانی بسیار دقیق به کار می رود |
egg (someone) on <idiom> |
خواهش کردن ومجبورکردن کسی برای انجام کاری |
go in for <idiom> |
شرکت کردن در،تصمیم گیری برای انجام کاری |
to pause |
[برای مدت کوتاهی] در انجام کاری توقف کردن |
talk into <idiom> |
موافقت شخصی برای انجام کاری راجلب کردن |
party |
گروه مخصوص انجام یک ماموریت |
mission , oriented |
لازم برای انجام ماموریت ضروری برای انجام ماموریت |
bi directional |
انتقال داده که در یک وسیله در امتداد یک کانال مشخص انجام میشود |
teleprinter |
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است |
teleprinters |
وسیلهای که قادر به ارسال و دریافت داده از نقط ه دور توسط مدارهای تلگراف و چاپ پیام روی چاپگر است |
routing |
مشخص کردن یک مسیر مناسب برای پیام از شبکه , روش جدید مسیریابی داده به کامپیوتر مرکزی وجود دارد |
mathematical |
توابع کتابخانهای که حاوی توابع ریاضی استاندارد هستند |
FDDI |
اختصاری برای استاندارد FDD1 برای ارسال داده آنالوگ به صورت دیجیتال |
op code |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی که باید انجام شود را مشخص میکند |
operation |
بخشی از دستور کد ماشین که عملی باید انجام شود را مشخص میکند |
invitations |
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام |
invitation |
عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام |