English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (12 milliseconds)
English Persian
decarburization کربن گیری
Search result with all words
ingot iron o.steel فولاد کربن گیری شده
recarburize کربن گیری مجدد
surface decarburization کربن گیری سطحی
Other Matches
decarburizing گرم کردن اهن یا فولاد کربن تا دمای کافی برای سوختن یا اکسید شدن کربن
radiocarbon کربن 41
invar کربن
carbon کربن
He's a wet blanket. او [مرد] آدم روح گیری [نا امید کننده ای یا ذوق گیری] است.
radiocarbon کربن پرتوزا
carbon fixed کربن ثابت
acetylenic carbon کربن استیلنی
carbon free کربن ازاد
carbon holder پایه کربن
anomeric carbon کربن انومری
carbonaceous کربن دار
primary carbon کربن 1 درجه
carbonize کربن سازی
carburization ترکیب با کربن
carbon dioxide دی اکسید کربن
carbon monoxide منواکسید کربن
tertiary carbon کربن 3 درجه
asymmetric carbon کربن بی تقارن
carbinol carbon کربن کربینول
cabonic حاصل از کربن
active carbon کربن فعال
recarburizer کربن دهنده
decarburize کربن گرفتن
carbon deposite لایه کربن
secondary carbon کربن 2 درجه
carbon cycle سیکل کربن
activated carbon کربن فعال شده
tertiary carbon کربن نوع سوم
hydro carbon ترکیب هیدروژن و کربن
iron carbon alloy الیاژ اهن و کربن
secondary carbon کربن نوع دوم
activated charcoal کربن فعال شده
arc lamp carbon کربن لامپ قوسی
cored carbon کربن هسته دار
ultra high carbon steels فولادهای فرا- پر- کربن
carbon arc welding جوشکاری با جرقه کربن
high carbon steel فولادی با میزان کربن 5/0%تا 50/1%
iron carbon diagram نمودار اهن- کربن
carbonate بصورت کربن دراوردن
primary carbon کربن نوع اول
high carbon steel فولاد با کربن زیاد
plain carbon steel فولاد کربن غیرالیاژی
carboning a lamp کربن گذاری لامپ
CFC مخفف کلروفلورو کربن
CFCs مخفف کلروفلورو کربن
carbureted steel پولاد کربن دار
crater in positive carbon گودی کربن مثبت
carbon arcwelding جوش قوسی بوسیله کربن
carbon arc lead burning جوش سرب با جرقه کربن
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
carbide ترکیبی از کربن و چند عنصرفلزی
ethylene هیدرو کربن اشباع نشده
carbohydrate ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
carbohydrates ترکیبات خنثی کربن واکسیژن وهیدرژن
dry ice یخی که از جامدکردن اکسید دو کربن بدست میاید
gutta percha هیدرو کربن صمغ گیاهی درختان مختلف
anthracite زغال سنگ نسبتا خالص که حاوی تاحدود 59% کربن میباشد
to trap something [e.g. carbon dioxide] چیزی را گرفتن [جمع کردن] [برای مثال دی اکسید کربن ]
nitralloy قطعات نیتریده شده حاوی مقادیر جزئی کربن الومینیوم کرم منیزیوم و احتمالا گوگردو غیره
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
carbon tracking باقیمانده بسیار ناچیز کربن که در اثر تخلیه الکتریکی درداخل دینام دلکو یا محفظه شمع باقی میماند
his severity relaxed از سخت گیری خود کاست سخت گیری وی کمتر شد
digamy دو زن گیری دو شوهر گیری
with the utmost rigour با کمال سخت گیری با سخت گیری هر چه بیشتر
measuring converter مبدل اندازه گیری ترانسفورماتور اندازه گیری
stream gaging اندازه گیری ابراهه ها اندازه گیری رودخانه
carbon steel فولاد کربن یا فولاد سخت
compression molding process فرایند قالب گیری تراکمی طریقه قالب گیری تراکمی
point voting system سیستم رای گیری عددی سیستم رای گیری امتیازی
Fustat rug فرش فسطاط [فرش فسطاط پس از آزمایش کربن قدیمی ترین فرش دنیا بعد از پازیریک شناخته شده و به قرن هفدهم میلادی نسبت داده می شود.]
declinating station ایستگاه اندازه گیری انحراف مغناطیس دستگاهها ایستگاه اندازه گیری انحراف
torsionmeter وسیله اندازه گیری دور پروانه ناو وسیله اندازه گیری نیروی چرخش پروانه ناو
moving iron instrument دستگاه اندازه گیری اهن گردان دستگاه اندازه گیری اهن نرم گردان
bias سو گیری
skims کف گیری
biases سو گیری
recature پس گیری
skimmed کف گیری
retractaion پس گیری
skim کف گیری
exorcism جن گیری
catch بل گیری
scorification کف گیری
recaptures پس گیری
resumption از سر گیری
recapturing پس گیری
recapture پس گیری
monogyny یک زن گیری
exorcisms جن گیری
dewatering اب گیری
recaptured پس گیری
luting گل گیری
lutation گل گیری
intussusception در خود گیری
ensues پی گیری کردن
creel تورماهی گیری
ensued پی گیری کردن
recruitment توان گیری
ensue پی گیری کردن
cavil خرده گیری
invalidism زمین گیری
knoit تغ تغ خرده گیری
attrition کناره گیری
renunciation کناره گیری
creels تورماهی گیری
punctiliousness نکته گیری
limit of inflammability حد اتش گیری
inarm در بغل گیری
palsy زمین گیری
impressmeat باز گیری
wrestling کشتی گیری
recruitment سرباز گیری
laxity اسان گیری
inarm در اغوش گیری
removal of cinder تفاله گیری
bailment امانت گیری
embrasures دراغوش گیری
embrasure دراغوش گیری
scorification تفاله گیری
scotomization نادیده گیری
cavilled خرده گیری
cavils خرده گیری
sedimentation لای گیری
separatism کناره گیری
silting up لای گیری
factorization فاکتور گیری
stricture سخت گیری
strictures سخت گیری
insuperability دشوار گیری
ingurgtation فرا گیری
backing up پشتیبان گیری
follow up پی گیری کردن
removal of slag شلاکه گیری
renouncement کناره گیری
retired ness کناره گیری
refuels سوخت گیری
rigorousness سخت گیری
refuelling سوخت گیری
river capture رود گیری
refuelled سوخت گیری
caviled خرده گیری
samplery نمونه گیری
refueling سوخت گیری
refueled سوخت گیری
introsusception در خود گیری
caviling خرده گیری
refuel سوخت گیری
removal of phosphorus فسفر گیری
conscription سرباز گیری
measuring bridge پل اندازه گیری
modules اندازه گیری
against time تایم گیری
module اندازه گیری
halieutics ماهی گیری
ablactation از شیر گیری
monogyny یک جفت گیری
mechanical disadvantage نیرو گیری
derivations مشتق گیری
paralysis زمین گیری
voting رای گیری
derivation مشتق گیری
measurements اندازه گیری
sampling نمونه گیری
crackdowns سخت گیری
crackdown سخت گیری
fueling سوخت گیری
moulding قالب گیری
stamping قالب گیری
acceleration lane خط سرعت گیری
measurment اندازه گیری
forming شکل گیری
vendetta انتقام گیری
mensuration اندازه گیری
vendettas انتقام گیری
permissiveness اسان گیری
number dialling شماره گیری
originationu سرچشمه گیری
amphimixis جفت گیری
garth سد یا بندماهی گیری
paralytic disability زمین گیری
i am in a bad f. بد گیری امدم
piscatology فن ماهی گیری
i. and evdevolution ریشه گیری
luting درز گیری
extrapolation قیاس گیری
metering اندازه گیری
extrapolations قیاس گیری
lodgment or lodge منزل گیری
lodgment موضع گیری
gaging اندازه گیری
implantation لانه گیری
noise suppression پارازیت گیری
nitrification نیتروژن گیری
loading capacity بار گیری
measurer اندازه گیری
measurement اندازه گیری
modeling سرمشق گیری
gauging اندازه گیری
integration انتگرال گیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com