Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (10 milliseconds)
English
Persian
gas liquid partitions chromatography
کروماتوگرافی گاز- مایع
Search result with all words
g.l.c.
gas-liquidchromatography کروماتوگرافی گاز- مایع
gas liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع گاز
l.l.c
liquid-liquidchromatography کروماتوگرافی مایع- مایع
liquid liquid chromatography
کروماتوگرافی مایع- مایع
Other Matches
pascal's law
هرگاه فشاری بریک نقطه از مایع وارد شود ان فشار عینا" به تمام نقاط مایع منتقل میشود
chromatography
کروماتوگرافی
gas chromatography
کروماتوگرافی گازی
two demensional chromatography
کروماتوگرافی دو بعدی
two chromatography
کروماتوگرافی دو طرفه
ionic chromatography
کروماتوگرافی یونی
partition chromatography
کروماتوگرافی تقسیمی
paper chromatography
کروماتوگرافی کاغذی
one way chromatography
کروماتوگرافی یکطرفه
gel filtration
کروماتوگرافی ژل تراوا
absorbent chromatography
کروماتوگرافی جذبی
chromatographic column
ستون کروماتوگرافی
gel permeation chromatography
کروماتوگرافی ژل تراوا
descending chromatography
کروماتوگرافی نزولی
column chromatography
کروماتوگرافی ستونی
ascending chromatography
کروماتوگرافی صعودی
ion exchange chromatography
کروماتوگرافی تبادل یونی
gas solid chromatography
کروماتوگرافی گاز- جامد
countercurrent chromatography
کروماتوگرافی جریان مخالف
thin layer chromatography
کروماتوگرافی لایه نازک
supercritical fluid chromatography
کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
s.f.c
chromatography supercriticalfluid کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی
supercritical fluid chromatography/mass
spectrometry کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
s.f.c/m.s
mass/fluidchromatography spectrometrysupercritical کروماتوگرافی سیال فوق بحرانی / طیف بینی جرمی
liquids
مایع
liquid
مایع
watering
مایع
waters
مایع
steep
مایع
steepest
مایع
watered
مایع
liquid/gas separator
مایع
fluidal
مایع
fulidal
مایع
aneroid
بی مایع
water
مایع
anti icing fluid
مایع ضد یخ
liquid exygen
اکسیژن مایع
liquescence
مایع شدگی
liquescent
مایع شونده
liquid glass
شیشه مایع
liquid air
هوای مایع
liquid fuel
سوخت مایع
liquid ammonia
امونیاک مایع
grume
مایع چسبناک
cutback bitumen
قیر مایع
solvents
مایع محلل
liquefaction
مایع شدن
furfuraldehyde
مایع الدئیدی
liquefacient
مایع کننده
liquefaction
تبدیل به مایع
liquefied gas
گاز مایع
developer liquid
مایع فهور
deicer
مایع ضدیخ
liquid gas
گاز مایع
liquid hydrates
مایع هیدراتها
liquid hydrogen
هیدروژن مایع
spinal fluid
مایع نخاعی
soluble glass
شیشه مایع
sodium silicate
شیشه مایع
sodium metasilicate
شیشه مایع
silicate of soda
شیشه مایع
semiliquid
مایع چسبنده
semiliquid
مایع غلیظ
semiliquid
نیمه مایع
subaqueous
زیر مایع
vitrous humor
مایع زجاجیه
liquid foundation
کرم مایع
water glass
شیشه مایع
semifluid
نیم مایع
sealing liquid
مایع اب بندی
liquidly
بشکل مایع
liquidity index
اندیس مایع
liquid state
حالت مایع
liquid soap
صابون مایع
liquid propellant
سوخت مایع
liquid propellant
خرج مایع
liquid oxygen
اکسیژن مایع
liquid nitrogen
نیتروژن مایع
paraffin oil
پارافین مایع
liquified petroleum gas
گاز مایع
resolvent
<adj.>
مایع محلل
pool rectifier
لامپ مایع
pool cathode
کاتد مایع
out back
چسب مایع
pool tube
لامپ مایع
pool cathode tube
لامپ مایع
mercury pool tube
لامپ مایع
lox
اکسیژن مایع
dissolving
<adj.>
مایع محلل
cryogenic liquid
مایع سرمازا
liquid crystal
کریستال مایع
gluing
چسب مایع
absorption liquid
مایع جذب
solvent
<adj.>
مایع محلل
sops
غذای مایع
battery liquid
مایع باتری
sop
غذای مایع
condensation
مایع کردن
fluid
مایع متحرک
antidim
مایع ضد تشکیل مه
anti detonant
مایع ضد بدسوزی
glues
چسب مایع
glueing
چسب مایع
glue
چسب مایع
fluids
مایع متحرک
liquid crystals
کریستال مایع
dunked
در مایع فرو کردن
coolant
مایع سرد کننده
liquefiable
قابل تبدیل به مایع
eyewash
مایع چشم شویی
soldering fluid
مایع لحیم کاری
slow curing cutback
قیر مایع دیرگیر
dunk
در مایع فرو کردن
liquid air container
مخزن هوای مایع
dunks
در مایع فرو کردن
liquid air
هوای مایع شده
dunking
در مایع فرو کردن
condensation
مایع کردن گاز
liquified natural gas
گاز مایع طبیعی
liquidised
بصورت مایع دراوردن
liquidises
بصورت مایع دراوردن
liquidising
بصورت مایع دراوردن
liquid rocket
راکت سوخت مایع
liquidize
بصورت مایع دراوردن
liquid propellant
سوخت مایع موشک
liquid propellant
خرج پرتاب مایع
liquidized
بصورت مایع دراوردن
liquidizing
بصورت مایع دراوردن
liquid measure
مقیاس حجم مایع
sealing compound
مایع درز بند
liquidizes
بصورت مایع دراوردن
out back
مایع روان شده
liquefacient
مایع ترشح کننده
cerebro spinal fluid
مایع مغزی- نخاعی
csf
مایع مغزی- نخاعی
fluidize
تبدیل به مایع کردن
fluidization
تبدیل به مایع شدن
flammable liquid
مایع اشتعال پذیر
filtrate
مایع زیر صافی
filtrate
مایع تصفیه شده
diergolic
سوخت مایع ثابت
diergolic
خرج مایع پایدار
coolant
مایع داخل رادیاتور
cn solution
گازاشک اور مایع
liquid membrance electrode
الکترود مایع غشایی
coolants
مایع سرد کننده
rapid curing cutback
قیر مایع زودگیر
hypergol
مایع قابل اشتعال
to strain a liquid
صاف کردن یک مایع
l.n.g
گاز مایع طبیعی
superheated liquid
مایع ابر گرم
coolants
مایع داخل رادیاتور
supercooled liquid
مایع ابر سرد
electrolytes
مایع کار الکترولیت
electrolyte
مایع کار الکترولیت
reflux
جریان برگشت مایع برگردان
liquidates
از بین بردن مایع کردن
solgel
نیمی مایع ونیمی ژلاتینی
regenerative cooling
استفاده از سرمای مایع ورودی
liquidate
از بین بردن مایع کردن
liquidated
از بین بردن مایع کردن
soak
بوسیله مایع اشباع شدن
soaks
بوسیله مایع اشباع شدن
thief sample
نمونه مایع مخزن ناو
liquidating
از بین بردن مایع کردن
liquefying
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquify
گداختن تبدیل به مایع کردن
spittle
مایع مترشحه از غدد بزاقی تف
liquefied
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefies
گداختن تبدیل به مایع کردن
liquefy
گداختن تبدیل به مایع کردن
hydrocephalus
ازدیاد غیر عادی مایع
hydrothorax
تجمع مایع در حفره جنب
hydrocephaly
ازدیاد غیر عادی مایع
grid pool tube
لامپ مایع شبکه دار
ascites
جمع شدن مایع در شکم
LCD
صفحه نمایش کریستال مایع
cavitation
ایجاد حبابهای داخل یک مایع
desorption
جدا کردن گاز از مایع
eutectic change
تبدیل مایع به جسم جامدزودگداز
spread
[منتشر کردن مایع روی سطح]
dips
فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
dip
فروبردن و دراوردن از مایع غوطه ور شدن
ullage
حجم بالای سطح مایع تانک
geraniol
الکل اشباع شده مایع و معطر
fluidic
مایع مانند جسم سیال یامایع
pyridine
قلیای مایع بیرنگ وازت دار
pints
پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
octane
هیدروکربنهای مایع و پارافینی ایزومریک بفرومول 81H8C
pint
پیمانه وزن مایع معادل نیم کوارت
consolute
ترکیبی از دو یا چند مایع که بر هر نسبتی در یکدیگر حل شوند
inks
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
ink
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
oleate
نمک الی اسید اولئیک مایع روغنی
liquid crystal displays
صفحه نمایش دو جداره شیشهای با محلول کریستال مایع
aerosol
تعلیق مایع یا جسم بصورت گرد و گاز در هوا
memiscus
زاویه تماس بین سطح مایع وجدار فرف
liquid crystal bar graph panel indicator
شاخص گراف- میله بااستفاده از قطعات کریستال مایع
aftershave
[مایع خوشبویی که مردان بعد از اصلاح به صورت می زنند.]
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com