English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
class n allotment کسورات بیمه کارمندان غیرنظامی
Other Matches
civilian employees کارمندان غیرنظامی
class d allotment کسورات بیمه
class a pay reservation کسورات مربوط به پس اندازحقوق کسورات قرضه حقوقی
commercial air movement پرواز دادن با هواپیمای غیرنظامی حمل و نقل باهواپیمای غیرنظامی
public employees کارمندان بخش عمومی کارمندان دولت
class b allotment کسورات سهمیه قرضه حقوقی کسورات سهام قرضه حقوقی
personnel کارمندان مجموعه کارمندان یک اداره اداره کارگزینی
deductions کسورات
civil damage assessment ارزیابی خسارات غیرنظامی ارزیابی کل خسارات وارده به موسسات غیرنظامی
valued policy بیمه نامه دریایی که در ان مبلغ بیمه دقیقا" تعیین و ذکر میشود
total deduction جمع کسورات
class f allotment کسورات حق مسکن
self insurance بیمه شدگی توسط خویشتن بیمه شدن پیش خود
exclusion clause مادهای از قرارداد بیمه که در ان مواردی که مشمول بیمه نمیگردد ذکر شده است
excess loss cover بیمه مجدد ان قسمت از زیان که بیش از مقدار بیمه شده قبلی است
continuation clause مادهای که درقرارداد بیمه ذکر گردیده وبراساس ان قراداد بیمه تمدیدمی گردد
class e allotment کسورات اقساط ماهیانه
accomodation line قبول یک نوع خطر به وسیله بیمه گزار وقتی با بیمه نامه های دیگری همراه است
open policy بیمه نامهای که در ان قیمت کالای بیمه شده معین نشده ودر وقت تلف شدن تعیین میشود
class q allotment کسورات حق مسکن درجه داران
policy بیمه نامه ورقه بیمه
reassurances بیمه اتکایی بیمه ثانوی
policies بیمه نامه ورقه بیمه
reassurance بیمه اتکایی بیمه ثانوی
staffed کارمندان
staff کارمندان
personnel کارمندان
staffs کارمندان
civil غیرنظامی
staff کارمندان کارکنان
staffed کارمندان کارکنان
reduced employees کارمندان کم شده
staffs کارمندان کارکنان
operating staff کارمندان عملیاتی
new employees کارمندان تازه
sit down اعتصاب کارمندان
supervisory staff کارمندان مباشر
sit-down اعتصاب کارمندان
demilitarization غیرنظامی شدن
plainer لباس غیرنظامی
civilian enterprise موسسه غیرنظامی
civil disturbances اغتشاشات غیرنظامی
plain لباس غیرنظامی
plainest لباس غیرنظامی
plains لباس غیرنظامی
demilitarized zone منطقه غیرنظامی
civil advisor مستشار غیرنظامی
c & f قیمت کالا وهزینه حمل ان بدون بیمه دریایی و تولید کننده پس ازتسلیم کالا به شرکت کشتیرانی و پرداخت هزینه حمل از خودسلب مسئولیت میکند و حق بیمه تا مقصد به عهده خریدار است
reduced employees کارمندان منفصل گردیده
aircrew کارمندان و خلبانان هواپیما
technical staff کارمندان یا اعضای فنی
aircrews کارمندان و خلبانان هواپیما
white collar worker کارمندان یقه سفید
civil twilight شفق و فلق غیرنظامی
civilian occupational specialty کدهای تخصصی غیرنظامی
Full ( part) time employees . کارمندان تمام (پاره ) وقت
secretariate منشی گری کارمندان دبیرخانه
commissary فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
commissaries فروشگاه مخصوص کارمندان یک اداره
civil advisor مشاورامور غیرنظامی مشاور امورشهرسازی
commercial water movement حرکت دادن با کشتی غیرنظامی
collective bargaining مذاکرات دسته جمعی کارمندان با کارفرما
to reduce an establishment کارمندان یا هزینه بنگاهی راکم کردن
affiliated unit یکان زیر امر ادارات غیرنظامی
plain clothes man کاراگاه یا ماموردیگرشهربانی که لباس غیرنظامی می پوشد
affiliated unit یکان احتیاط مامور به ادارات غیرنظامی
demilitarizes از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarized از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarizing از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarize از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarising از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarises از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
demilitarised از حالت نظامی درامدن غیرنظامی کردن
time clock ساعتی که زمان ورودوخروج کارمندان را ثبت میکند
Stress reduces an employee's working capacity' استرس توانایی کاری کارمندان را کاهش می دهد.
guerillas جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
guerrillas جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
unmilitary بر خلاف مقررات ارتش غیرنظامی اخلاقا و عادتاغیرنظامی
guerrilla جنگجوی غیرنظامی که به خاطر عقیده سیاسی می جنگد
house organ مجله یا نشریهای که بین کارمندان یک موسسه پخش شود
quicktrans سیستم حمل و نقل هوایی سریع با استفاده ازهواپیماهای غیرنظامی
accrued benefit پولی که شرکت به یکی از کارمندان بدهکار است بخصوص بابت بازنشستگی
civil censorship سانسور روابط غیرنظامی نظامیان سانسور امور هنری و ارتباطی غیرنظامیان
civilian supply امور اماد غیرنظامی رسانیدن اماد به غیرنظامیان در منطقه
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
civilrequirements نیازمندیهای غیرنظامی نیازمندیهای کشور
insurance permium حق بیمه
insurance premium حق بیمه
insurance حق بیمه
insurance بیمه
premiums حق بیمه
cost,insurance,freight and exchange(cif& بیمه
assurer بیمه گر
aids to trade بیمه
premium حق بیمه
underwriter بیمه گر
insurer, underwriter بیمه گر
assurances بیمه
assurance بیمه
insurers بیمه گر
insurer بیمه گر
level premium حق بیمه
underwriters بیمه گر
policy holder دارنده بیمه
reinsurer بیمه گر اتکائی
to u. a policy of insurance سند بیمه
comprehensive insurance بیمه جامع
comprehensive insurance بیمه کامل
employer's liability insurance company شرکت بیمه
contingency insurance بیمه احتیاطی
credit insurance بیمه اعتبار
deductible فرانشیز بیمه
reinsurance بیمه اتکایی
liability insurance بیمه بدهی
reinsurance بیمه مجدد
unemployment insurance بیمه بیکاری
liability insurance بیمه تعهدی
property insurance بیمه دارائی
co insurance بیمه مشترک
coinsurance بیمه اتکایی
coinsurance بیمه مشترک
fire insurance بیمه حریق
insurance broker دلال بیمه
insurance broker واسطه بیمه
insurance certificate بیمه مشترک
insurance certificate بیمه اتکایی
insurance certificate گواهی بیمه
insurance company شرکت بیمه
insurance cover پوشش بیمه
marine insurance بیمه بحری
reinsurance بیمه اتکائی
leading insurer بیمه گر اصلی
social insurance بیمه اجتماعی
marine insurance بیمه دریایی
insurant بیمه گذار
insured, policy holder بیمه شده
insurance agent عامل بیمه
health insurance بیمه بهداشت
health insurance بیمه تندرستی
health insurance بیمه بهداشتی
term insurance بیمه موقت
pension insurance بیمه بازنشستگی
hull insurance بیمه بدنه
wagering policy بیمه قماری
insurance agent نماینده بیمه
industrial insurance بیمه صنعتی
old age insurance بیمه بازنشستگی
insurability بیمه برداری
insurable بیمه شدنی
insurable بیمه کردنی
insurable قابل بیمه
joint insurance بیمه اشتراکی
insurance policies قرارداد بیمه
insurance policies بیمه نامه
insurance policies سند بیمه
insurance policy قرارداد بیمه
life assurance بیمه جان
insurance policy سند بیمه
national insurance بیمه ملی
accident insurance بیمه حوادث
assuring بیمه کردن
assures بیمه کردن
insurance policy بیمه نامه
assure بیمه کردن
assurable بیمه کردنی
insurance پول بیمه
life insurance بیمه عمر
life insurance بیمه زندگی
assurances بیمه عمر
assurances گستاخی بیمه
insure بیمه کردن
assurance بیمه عمر
assurance گستاخی بیمه
life assurance بیمه عمر
actuaries کارشناس بیمه
actuaries متخصص بیمه
actuary کارشناس بیمه
actuary متخصص بیمه
assured بیمه گزار
cargo insurance بیمه محمولات
policy بیمه نامه
accident insurance بیمه تصادفات
policies بیمه نامه
insured بیمه گذار
insured بیمه شده
insured بیمه شونده
blanket insurance بیمه کلی
cargo insurance بیمه محموله
national insurance بیمه اجتماعی
cargo insurance بیمه بار
premium وثیقه حق بیمه
premium مبلغ بیمه
premiums وثیقه حق بیمه
premiums مبلغ بیمه
assurer بیمه کننده
assured بیمه شده
nsfnet یک شبکه گسترده تهیه شده توسط دفتر محاسبات علمی پیشرفته در موسسه ملی علوم برای انجام عملیات غیرنظامی طراحی وزارت دفاع طراحی شد که بخاطردلایل امنیتی در دسترس عمومی نمیباشد
policy holder دارنده بیمه نامه
underwriters صادرکننده بیمه دریایی
third party insurance بیمه شخص ثالث
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com