Total search result: 201 (16 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
knight marshal |
کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد |
|
|
Other Matches |
|
page of presence |
لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
page of bonour |
لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند |
royalty |
از خانواده سلطنتی |
royalties |
از خانواده سلطنتی |
royalties |
اعضای خانواده سلطنتی |
born in the purpule |
عضو خانواده سلطنتی |
royalty |
اعضای خانواده سلطنتی |
plantagenet |
خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس |
tudor |
خانواده سلطنتی تودور درانگلیس |
stuart |
خانواده سلطنتی قدیم انگلستان |
lancastrian |
در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر |
fleur de lis |
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه |
fleur de lys |
گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه |
flower de luce |
گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم |
master of the horse |
کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور |
sceptered |
دارای عصای سلطنتی |
scepter |
دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن |
palating |
مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده |
escutcheon |
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار |
cessionary |
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد |
negroid |
کسیکه خون سیاهان در او باشد |
fillbelly |
کسیکه درکاری حریص باشد |
octoroon |
کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد |
conventionalist |
کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد |
mestizo |
کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد |
mestiza |
کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد |
melodramatist |
کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد |
croppy |
کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد |
free thinker |
کسیکه دارای فکر ازاد بوده |
second fiddle |
کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است |
physiocrat |
کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد |
polygenist |
کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است |
monophysite |
کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس |
cetacean |
وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد |
Brontide |
نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.] |
defective |
خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد |
renumber |
خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد |
coronation carpet |
فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود] |
hexahydrate |
ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد |
orthotone |
که ازخود دارای تیکه باشد |
an idiomatic experssion |
عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد |
pentaptote |
اسمی که دارای پنج حالت باشد |
tedradynamous |
دارای شش پرچمی که دوپرچمش بلندتر باشد |
spondee |
وتدی که دارای دوهجای دراز باشد |
Queen Mothers |
ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد |
lagate a latere |
نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد |
oxer |
اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد |
Queen Mother |
ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد |
pork pie |
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد |
club car |
واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد |
topographic map |
نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد |
pork pies |
کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد |
chloramine |
هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد |
ox fence |
اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد |
prelatess |
زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد |
sloe gin |
عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد |
proceleusmatic |
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد |
proceleusmatic foot |
وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد. |
contour map |
نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد |
rule the roost <idiom> |
عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده |
vacuole |
گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد |
shaggy ugs |
فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.] |
mediaevalist |
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای |
double-faced |
فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.] |
gamey |
دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد |
gamy |
دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد |
biddable |
دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی |
trapped |
زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد |
convoys |
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد |
convoy |
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد |
vanity boxŠcaseŠor bag |
قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد |
strippers |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
stripper |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
hermaprodite |
کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد |
dactyl |
کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد |
Hanbel |
[نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.] |
Medici Mamluk rug |
قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.] |
royal |
سلطنتی |
monarchical |
سلطنتی |
regnal |
سلطنتی |
rial |
سلطنتی |
keep of the |
مهردار سلطنتی |
regalia |
امتیازات سلطنتی |
gentleman atarms |
عضوگاردویژه سلطنتی |
monarchies |
حکومت سلطنتی |
monarchy |
حکومت سلطنتی |
great seal |
مهر سلطنتی |
scepter |
عصای سلطنتی |
sceptre |
عصای سلطنتی |
sceptres |
عصای سلطنتی |
bailiff |
نگهبان دژ سلطنتی |
royal honor |
درجه سلطنتی |
royal flag |
پرچم سلطنتی |
scepters |
عصای سلطنتی |
bailiffs |
نگهبان دژ سلطنتی |
motif |
گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.] |
royalism |
طرفداری از رژیم سلطنتی |
equerries |
اصطبل سلطنتی میراخور |
equerry |
اصطبل سلطنتی میراخور |
Privy Council |
هیات مشاورین سلطنتی |
monarchy constitutional |
حکومت مشروطه سلطنتی |
juratory |
قضایی |
jurisdiction |
قضایی |
juridical |
قضایی |
jural |
قضایی |
judicial |
قضایی |
judiciary |
قضایی |
remembrancer |
مامور وصول مطالبات سلطنتی |
monarchies |
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی |
order in council |
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی |
monarchy |
سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی |
privy councillor |
عضو هیئت رایزنان سلطنتی |
RCs |
مخفف کالج سلطنتی جراحان |
monarchy absolute |
حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی |
a closed mouth catches no flies <proverb> |
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد |
judicature |
حوزه قضایی |
judiciary |
قوه قضایی |
judicial assistance |
معاضدت قضایی |
precedents |
رویه قضایی |
judicial precedent |
رویه قضایی |
institution |
تاسیس قضایی |
miscarriages of justice |
اشتباه قضایی |
judicial immunity |
مصونیت قضایی |
judicial circumstantial evidence |
اماره قضایی |
legal aid |
معاضدت قضایی |
law agent |
نماینده قضایی |
judicial settlement |
تسویه قضایی |
precedent |
رویه قضایی |
jurisdiction |
حوزهء قضایی |
legal suit |
تعقیب قضایی |
miscarriage of justice |
اشتباه قضایی |
the rule of law |
تامین قضایی |
law courts |
دادگاه قضایی |
judicial settlement |
حل اختلاف قضایی |
law court |
دادگاه قضایی |
litigation |
دعوی قضایی |
legal assistance |
مشاوره قضایی |
judicature |
قوه قضایی |
quasi judicial |
شبه قضایی |
rogatory |
نیابت قضایی |
legal |
شرعی قضایی |
presumption juris tantum |
اماره قضایی |
judicial delegation |
تفویض قضایی |
royalism |
شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی |
moored mine |
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد |
district attorney |
بازپرس بخش قضایی |
district attorneys |
بازپرس بخش قضایی |
legal advice |
مشورت یا نظر قضایی |
extrajudicial |
خارج ازصلاحیت قضایی |
enforcement of judgement |
اجرای احکام قضایی |
sub judice |
بدون تصمیم قضایی |
justiciar |
مامور قضایی عالیرتبه |
verderor |
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی |
verderer |
متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی |
yeoman of the guard |
گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس |
chancery |
مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی |
Fontainebleau |
[سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه] |
certain |
برخی |
some |
برخی |
cretain |
برخی |
several |
برخی از |
hotter |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hottest |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
hot |
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد |
proetor |
متصدی امور قضایی وکشوری |
legal assistance |
کمکهای قضایی شرح علایم |
circuits |
حوزه قضایی یک قاضی دور |
circuit |
حوزه قضایی یک قاضی دور |
adjudge |
با حکم قضایی فیصل دادن |
dictum |
گفته افهار نظر قضایی |
dictums |
گفته افهار نظر قضایی |
Soc |
ازادی دراخذ تصمیم قضایی |
p sanction |
حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند |
witan |
اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند |
scundine quid |
از برخی جهات |
letters rogatory |
نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی |
rogatory letters |
نامه محتوی تفویض نیابت قضایی |
order of council |
تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه |
source |
خصوصیت برخی bridge ها که |
attribute |
در برخی سیستم عامل ها |
attributes |
در برخی سیستم عامل ها |
attributing |
در برخی سیستم عامل ها |
On certain considerations . |
طبق برخی ملاحظات |
hotbeds |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
hotbed |
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد |
cadre |
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره |
perverse verdict |
درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود |
sokeman |
فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر |
cadres |
واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره |
imperfect competition |
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد |
glue sniffing |
بو کردن برخی از انواع چسب |
ARQ |
قابل استفاده در برخی مودم ها |
O.K. |
در برخی سیستم ها به کار می رود |
court rug |
فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.] |
coroners |
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است |
judge made law |
نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم |
exegesis |
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی |
coroner |
هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است |
exegeses |
تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی |
landgravine |
لقب برخی از شاهزادگان المانی است |