English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
knight marshal کسیکه در خانواده سلطنتی دارای برخی مامریتهای قضایی باشد
Other Matches
page of presence لقب هایی که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
page of bonour لقب هایی است که به برخی گماشتگان خانواده سلطنتی میدهند
royalty از خانواده سلطنتی
royalties از خانواده سلطنتی
royalties اعضای خانواده سلطنتی
born in the purpule عضو خانواده سلطنتی
royalty اعضای خانواده سلطنتی
plantagenet خانواده سلطنتی پلانتاژنت انگلیس
tudor خانواده سلطنتی تودور درانگلیس
stuart خانواده سلطنتی قدیم انگلستان
lancastrian در انگلیس طرفدار یاعضو خانواده سلطنتی لنکستر
fleur de lis گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
fleur de lys گل زنبق یا سوسن نشان خانواده سلطنتی قدیم فرانسه
flower de luce گل زنبق یاسوسن :نشان خانواده سلطنتی فرانسه درقدیم
master of the horse کسیکه گماشته بر امورخانواده سلطنتی است میراخور
sceptered دارای عصای سلطنتی
scepter دارای قدرت واختیارات سلطنتی بودن
palating مجلل امیری که دارای امتیازات سلطنتی بوده
escutcheon سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
cessionary کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد
negroid کسیکه خون سیاهان در او باشد
fillbelly کسیکه درکاری حریص باشد
octoroon کسیکه یک هشتم از خون سیاهان در او باشد
conventionalist کسیکه پیروایینهای قراردادی ورسمی باشد
mestizo کسیکه زاده اسپتنیولی و هندی و امریکایی باشد
mestiza کسیکه زاده اسپانیولی و هندی وامریکایی باشد
melodramatist کسیکه کارش درست کردن melodrama باشد
croppy کسیکه موی سرش راکوتاه کرده باشد
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
second fiddle کسیکه دارای وفایف فرعی ویاثانوی است
physiocrat کسیکه معتقداست که زمین یگانه سرچشمه ثروت است وحکومت بایدتابع طبیعت باشد
polygenist کسیکه عقیده داردبشر دارای چندین مبدابوده است
monophysite کسیکه عقیده دارد باینکه مسیح دارای یک ذات است و بس
cetacean وابسته به خانواده بال جانوری که ازخانواده بال باشد
Brontide نوعی صدا [صدایی خفه شده و آرام که در برخی از مناطق زلزله خیز، به خصوص در امتداد سواحل و روی دریاچه ها شنیده میشود و تصور میرود که به دلیل لرزشهای ضعیف زمین باشد.]
defective خطایی در دیسک سخت که داده روی برخی شیارها به درستی قابل خواندن نیست که میتواند ناشی از سطح دیسک آسیب دیده یا قرار گرفتن نامناسب نوک باشد
renumber خصوصیت برخی زبانهای کامپیوتری که به برنامه نویس امکان اختصاص دادن مقدار جدید به همه یا برخی از شماره خط های برنامه میدهد
coronation carpet فرش تاجگذاری [این فرش که منصوب به اصفهان می باشد در قرن هفدهم میلادی جهت تاجگذاری فردریک پنجم در دانمارک بافته شده و اکنون نیز در موزه سلطنتی دانمارک نگهداری می شود]
hexahydrate ترکیبی که دارای شش ذره اب باشد
orthotone که ازخود دارای تیکه باشد
an idiomatic experssion عبارتی که دارای ساختمان ویژهای باشد
pentaptote اسمی که دارای پنج حالت باشد
tedradynamous دارای شش پرچمی که دوپرچمش بلندتر باشد
spondee وتدی که دارای دوهجای دراز باشد
Queen Mothers ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
lagate a latere نماینده پاپ که دارای اختیارات کامل باشد
oxer اغل گاو که دارای نرده یاپرچین باشد
Queen Mother ملکهای که دارای فرزندباشد مادرپادشاه که بیوه باشد
pork pie کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
club car واگن راه اهنی که دارای میزناهارخوری باشد
topographic map نقشه ایکه دارای خطوط ارتفاعی باشد
pork pies کلوچهای که دارای قیمه گوشت خوک باشد
chloramine هرنوع ترکیبی که دارای ازت و کلر باشد
ox fence اغل کاو که دارای نرده یاپرچین باشد
prelatess زنی که دارای مقام مترانی یا اسقفی باشد
sloe gin عرق گندم که دارای اب میوه گوجه باشد
proceleusmatic وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد
proceleusmatic foot وتدی که دارای چهار هجای کوتاه باشد.
contour map نقشهای که دارای خطوط فاصل مشخصی باشد
rule the roost <idiom> عزیز خانواده بودن ،سوگلی خانواده
vacuole گودال کوچکی که دارای اب یاهوا یا چیز دیگر باشد
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
mediaevalist کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
double-faced فرش های دو رو [فرشی که پشت و روی آن دارای پرز باشد.]
gamey دارای بو و مزه گوشت شکار که نزدیک فاسد شدن باشد
gamy دارای بو و مزه گوشت شکارکه نزدیک فاسد شدن باشد
biddable دارای دست قوی که قابل توپ زدن باشد پیشنهادشدنی
trapped زمینی که دارای محدوده یاتلههای ماسهای بصورت مانع باشد
convoys کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
vanity boxŠcaseŠor bag قوطی یاکیف کوچکی که دارای اینه واسباب پودرزنی باشد
strippers کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
stripper کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
hermaprodite کسی که هم دارای حالات زنانگی وهم حالات مردانگی باشد
dactyl کلمهای دارای سه هجا که هجای اول بلند و دو هجای بعدی ان کوتاه باشد
Hanbel [نوعی گلیم مراکشی که صرفا جهت مفروش نمودن زمین بافته شده، و دارای خطوط موازی و رنگین با نقشه های پرکار می باشد.]
Medici Mamluk rug قالی مدیسه مملوک [این فرش متعلق به قرن شانزدم میلادی می باشد که به تازگی کشف و در موزه پالازو ایتالیا نگهداری می شود و دارای سه ترنج هشت وجهی است.]
royal سلطنتی
monarchical سلطنتی
regnal سلطنتی
rial سلطنتی
keep of the مهردار سلطنتی
regalia امتیازات سلطنتی
gentleman atarms عضوگاردویژه سلطنتی
monarchies حکومت سلطنتی
monarchy حکومت سلطنتی
great seal مهر سلطنتی
scepter عصای سلطنتی
sceptre عصای سلطنتی
sceptres عصای سلطنتی
bailiff نگهبان دژ سلطنتی
royal honor درجه سلطنتی
royal flag پرچم سلطنتی
scepters عصای سلطنتی
bailiffs نگهبان دژ سلطنتی
motif گلی خاص در زمینه فرش [این طرح ها با توجه به منطقه بافت دارای اشکال و ابعاد مختلفی بوده و تا حدودی مشخص کننده منطقه بافت می باشد.]
royalism طرفداری از رژیم سلطنتی
equerries اصطبل سلطنتی میراخور
equerry اصطبل سلطنتی میراخور
Privy Council هیات مشاورین سلطنتی
monarchy constitutional حکومت مشروطه سلطنتی
juratory قضایی
jurisdiction قضایی
juridical قضایی
jural قضایی
judicial قضایی
judiciary قضایی
remembrancer مامور وصول مطالبات سلطنتی
monarchies سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
order in council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی
monarchy سلطنت مطلقه رژیم سلطنتی
privy councillor عضو هیئت رایزنان سلطنتی
RCs مخفف کالج سلطنتی جراحان
monarchy absolute حکومت سلطنتی مطلقه واستبدادی
a closed mouth catches no flies <proverb> تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
judicature حوزه قضایی
judiciary قوه قضایی
judicial assistance معاضدت قضایی
precedents رویه قضایی
judicial precedent رویه قضایی
institution تاسیس قضایی
miscarriages of justice اشتباه قضایی
judicial immunity مصونیت قضایی
judicial circumstantial evidence اماره قضایی
legal aid معاضدت قضایی
law agent نماینده قضایی
judicial settlement تسویه قضایی
precedent رویه قضایی
jurisdiction حوزهء قضایی
legal suit تعقیب قضایی
miscarriage of justice اشتباه قضایی
the rule of law تامین قضایی
law courts دادگاه قضایی
judicial settlement حل اختلاف قضایی
law court دادگاه قضایی
litigation دعوی قضایی
legal assistance مشاوره قضایی
judicature قوه قضایی
quasi judicial شبه قضایی
rogatory نیابت قضایی
legal شرعی قضایی
presumption juris tantum اماره قضایی
judicial delegation تفویض قضایی
royalism شاهپرستی طرفداری از سیستم حکومت سلطنتی
moored mine مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
district attorney بازپرس بخش قضایی
district attorneys بازپرس بخش قضایی
legal advice مشورت یا نظر قضایی
extrajudicial خارج ازصلاحیت قضایی
enforcement of judgement اجرای احکام قضایی
sub judice بدون تصمیم قضایی
justiciar مامور قضایی عالیرتبه
verderor متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
verderer متصدی قضائی امور وابسته به جنگلهای سلطنتی
yeoman of the guard گارد سلطنتی محافظ جان پادشاه انگلیس
chancery مقام وزارت دارایی دفتر مهردار سلطنتی
Fontainebleau [سبک دکوراسیون در قصر ییلاقی سلطنتی فرانسه]
certain برخی
some برخی
cretain برخی
several برخی از
hotter شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
proetor متصدی امور قضایی وکشوری
legal assistance کمکهای قضایی شرح علایم
circuits حوزه قضایی یک قاضی دور
circuit حوزه قضایی یک قاضی دور
adjudge با حکم قضایی فیصل دادن
dictum گفته افهار نظر قضایی
dictums گفته افهار نظر قضایی
Soc ازادی دراخذ تصمیم قضایی
p sanction حکم سلطنتی یاتصویب نامهای که صورت قانون راپیدامیکند
witan اعیان و اسقفان و پیرانی که در شورای سلطنتی شرکت میکردند
scundine quid از برخی جهات
letters rogatory نامه مشعر بر تقاضای نیابت قضایی
rogatory letters نامه محتوی تفویض نیابت قضایی
order of council تصمیم هیات مشاورین سلطنتی در غیاب یا بیماری پادشاه یا ملکه
source خصوصیت برخی bridge ها که
attribute در برخی سیستم عامل ها
attributes در برخی سیستم عامل ها
attributing در برخی سیستم عامل ها
On certain considerations . طبق برخی ملاحظات
hotbeds بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
cadre واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
perverse verdict درمورد نکات قضایی موضوع صادر شود
sokeman فرد ساکن حوضه قضایی لرد یا امیر
cadres واحدی ازقبیل قضایی واداری ونظامی وغیره
imperfect competition حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
glue sniffing بو کردن برخی از انواع چسب
ARQ قابل استفاده در برخی مودم ها
O.K. در برخی سیستم ها به کار می رود
court rug فرش تالاری یا درباری [این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
coroners هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
judge made law نظام حقوقی مبتنی بر سوابق قضایی و ارا محاکم
exegesis تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
coroner هر دو را داراست ولیکن جنبه قضایی ماموریتش بیشتر است
exegeses تفسیرمتون مذهبی از لحاظ ادبی و فقهی و شرعی و قضایی
landgravine لقب برخی از شاهزادگان المانی است
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com