| Total search result: 201 (19 milliseconds) |
|
|
|
| English |
Persian |
| dedicatee |
کسیکه چیزی باوپیشکش یابنام اووقف میشود |
|
|
|
|
| Other Matches |
|
| stripper |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
| strippers |
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند |
| casual poor |
کسیکه گاه گاهی نیازمند اعانه میشود |
| yard man |
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود |
| land shark |
کسیکه ملوانان رادردریاغارت میکندیابمال انها انگل میشود |
| liter any executor |
کسیکه مامور چاپ کردن تالیفات نویسنده ایی میشود |
| presentee |
کسیکه چیزی باوعرضه شده |
| cessionary |
کسیکه چیزی باوواگذارشده باشد |
| whitener |
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند |
| parroter |
کسیکه چیزی را طوطی وار یادمیگیرد |
| controls |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| controlling |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| control |
مربوط به چیزی یا اطمینان یافتن از چیزی که بررسی میشود |
| allottee |
کسیکه چیزی باو اختصاص داده شده |
| devisor |
کسیکه بمیل خویش چیزی رابدیگری بارث می گذارد مورث |
| destinations |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| destination |
محلی که چیزی ارسال میشود مکانی که داده ارسال میشود |
| mediaevalist |
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای |
| he knows a thing or two |
یک چیزی سرش میشود |
| connection |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
| connexions |
اتصال یا چیزی که متصل میشود |
| disposable |
چیزی که پس از استفاده دور انداخته میشود |
| deusexmachina |
شخص یا چیزی که بطور غیرمترقبه فاهر میشود |
| nine days wonder |
چیزی که جند صباحی تازگی داردو پس از ان زودفراموش میشود |
| Could you repeat what you said, please? |
میشود لطفا آن چیزی را که گفتید دوباره تکرار کنید؟ |
| dragrope |
طنابی که بوسیله ان چیزی رامیکشند یا اینکه روی زمین کشیده میشود |
| top |
روش نوشتن برنامه ها که کل سیستم به بلاکها یا کارهای ساده تقسیم میشود. دو واحد بلاک نوشته میشود وپیش از پردازش آزمایش میشود با بعدی |
| reactive mode |
حالت پردازش کامپیوتر که در آن هر ورودی کاربر باعث رویدادن چیزی میشود ولی پاسخ سریع داده نمیشود |
| electronic |
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند |
| screen |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screening, screenings |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screens |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| screened |
محافظت کردن چیزی با صفحه نمایش , PSU در برابرواسط نمایش داده میشود |
| sector |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| sectors |
دیسکی که محلهای شروع شیار آن توسط سوراخهایی یا علامتهای فیزیکی دیگر روی دیسک نشان داده میشود و وقتی که دیسک ساخته میشود تنظیم میشود |
| universal |
آنچه از همه جا اعمال میشود یا در هر جایی استفاده میشود یا برای چندین کار استفاده میشود |
| imported |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| import |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| importing |
1-آوردن چیزی از خارج سیستم . 2-تبدیل فایل ذخیره شده در یک قالب به قالب پیش فرض که توسط برنامه استفاده میشود |
| echoed |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echoes |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echoing |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| echo |
هر حرفی که به ترمینال برسد برگردانده میشود و صحت آن بررسی مجدد میشود |
| formed |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| forms |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| perfoliate |
درباب برگی گفته میشود که ساقه اش فاهرا ازتوی ان رد میشود |
| form |
ابتدای فایل که ذخیره میشود و همزمان با متن چاپ میشود |
| traces |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| trace |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| averages |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| traced |
نقاط قط ع انتخابی که برنامه اجرا درآنجا توقف میشود و ثبات بررسی میشود |
| averaged |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| average |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| averaging |
متوسط زمانی لازم از وقتی که تقاضا فرستاده میشود و داده برگردانده میشود |
| loads |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| load |
برنامه کاپیوتری که در حا فظه اصلی باز میشود و سپس به صورت خودکار اجرا میشود |
| dummy |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
| dummies |
متغیری که مط ابق با اصول زبان تنظیم میشود. ولی در زمان اجرای برنامه جایگزین میشود |
| softest |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| softer |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| soft |
دیسکی که سکتورها با آدرس شرح داده میشود و کد شروع هنگام فرمت روی آن نوشته میشود |
| town fog |
نوعی مه یخ مانند که دردرجه حرارت خیلی پایین تولید میشود و معمولا درشهرهای پر جمعیت دیده میشود |
| throughput |
نرخ تولید ماشین یا سیستم که به عنوان کل اطلاعات مفید که در یک زمان پردازش میشود اندازه گیری میشود |
| suffix notation |
عملیات ریاضی که به صورت منط ق نوشته میشود و نشانه پس از عددی که عمل روی آن انجام میشود می آید |
| masters |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
| seconded |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| mastered |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
master |
و وقتی کامپیوتر روشن میشود بار میشود. |
| seconds |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| second |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| seconding |
که هنوز استفاده میشود و دوباره فروخته میشود |
| faxes |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| faxed |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| faxing |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| fax |
کارت آداپتور که وارد یک حفره بزرگ میشود و باعث میشود کامپیوتر داده فکس را ارسال و دریافت کند |
| workgroup |
خصوصیتی که به بستههای نرم افزاری استاندارد اضافه میشود که باعث کارایی بهتر آن در گروه کاربران شبکه میشود |
| horned scully |
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود |
| to concern something |
مربوط بودن [شدن] به چیزی [ربط داشتن به چیزی] [بابت چیزی بودن] |
| standards |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
| standard |
نامهای که بدون تغییر به متن اصلی فرستاده میشود ولی سپس با درج نام و آدرس افراد مختلف مشخص میشود |
| auto |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
| autos |
کلمه رمز و نام کاربر که پس از تمام شدن صفحه وقتی توسط یک سیستم از راه دور تقاضا میشود ارسال میشود |
| to watch something |
مراقب [چیزی] بودن [توجه کردن به چیزی] [چیزی را ملاحظه کردن] |
| phototransistor |
نیمه هادی حالت جامد که باجذب نور حفره هایی در ان ایجاد میشود و این جریان توسط عمل ترانزیستور تاچندین برابر تشدید میشود |
| self- |
قطعه RAM پوییا با مدار تو کار برای تولید سیگنالهای تنظیم کننده که باعث برگرداندن داده میشود وقتی که برق قط ع میشود با استفاده از باتری پشتیبان |
| transfer |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| transfers |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| config.sys |
این فایل در هنگام روشن شدن CPU یک بار خوانده میشود و سیستم عامل بار میشود |
| transferring |
زمانی که دستور انشعاب یا جهش در برنامه اجرا میشود, کنترل به نقط ه دیگر در برنامه منتقل میشود |
| asynchronous |
تابعی که جداگانه از برنامه اصلی اجرا میشود و وقتی اجرا میشود که یک موقعیتهای خاصی به وجود آمده باشند |
| blessed is he who |
کسیکه |
| one who |
کسیکه |
| gospeller |
کسیکه |
| dragman |
کسیکه |
| whom |
کسیکه |
| palmtop |
کامپیوتر شخصی که آن قدر کوچک است که در یک است جا میشود و با دست دیگر پردازش میشود |
addition |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
| additions |
عمل جمعی که نتیجه در محل یکی از عملوندهای عمل جمع ذخیره میشود یعنی روی مقدار قبلی آن نوشته میشود |
| mode |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
| resident |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
| residents |
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند |
| modes |
حالت کامپیوتر محاورهای که در آن متن جدید وارد شده جانشین متن قبلی میشود و طوری تنظیم میشود که فضا داشته باشد |
| POSIX |
استاندارد که یک سری سرویس سیستم عامل را شامل میشود. نرم افزاری که با استاندارد DOSIX کار میکند و بین سخت افزارها ارسال میشود |
| minimalist |
کسیکه خرسنداست |
| stalker |
کسیکه میخرامد |
| introspectionist |
کسیکه معتقد به |
| whomso |
بهر کسیکه |
| long shot |
کسیکه درمسابقات |
| constructionist |
کسیکه قانون |
| page |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
| pages |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
| phased |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
| paged |
1-نقط های که در آن صفحه تمام میشود و صفحه بعد شروع میشود. |
| phases |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
| phase |
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود |
| heliophobe |
کسیکه ازافتاب بیزاراست |
| euphuist |
کسیکه باتصنع چیزیراانشامیکند |
| misogynists |
کسیکه از زن بیزار است |
| pall bearer |
کسیکه در همراهی با جنازه |
| nob |
کسیکه از طبقات بالاباشد |
| snorter |
کسیکه خرناس میکشد |
| tugger |
کسیکه کوشش وتقلامیکند |
| nobs |
کسیکه از طبقات بالاباشد |
| figurant |
کسیکه باجمع میرقصد |
| scaler |
کسیکه مقیاس بکارمیبرد |
| joggers |
کسیکه اهسته می دود |
| jogger |
کسیکه اهسته می دود |
| misogynist |
کسیکه از زن بیزار است |
| obstructionist |
کسیکه برای جلوگیری |
| wonder worker |
کسیکه معجزه میکند |
| rumormonger |
کسیکه شایعه میسازد |
| benedick |
کسیکه پس از مدتهاتجرد زن اختیارمیکند |
| read |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
| warehousing system |
روشی که به موجب ان کالاهای وارداتی بدون پرداخت حقوق و عوارض گمرکی به مملکت وارد و انبار میشود و این عوارض درموقع عرضه برای فروش اخذ میشود |
| reads |
مدت زمان بین وقتی که داده آدرس به رسانه ذخیره سازی فرستاده میشود و داده برمی گردد و با حالت اولیه مقایسه میشود تا خطایی رخ نداده باشد |
| to stop somebody or something |
کسی را یا چیزی را نگاه داشتن [متوقف کردن] [مانع کسی یا چیزی شدن] [جلوگیری کردن از کسی یا از چیزی] |
| sandbagger |
کسیکه کیسه شن بکار برد |
| songwriter |
کسیکه شعراهنگهای معروف را میسراید |
| faunist |
کسیکه مطالعه درجانوران یک کشورمیکند |
| somnambulistic |
کسیکه درخواب راه میرود |
| chain-smoker |
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد |
| nightwalker |
کسیکه شب در خواب راه میرود |
| soliloquizer |
کسیکه باخود حرف میزند |
| pseudologist |
کسیکه مرتبا دروغ میگوید |
| soliloquist |
کسیکه باخود حرف میزند |
| stargazer |
کسیکه به ستاره ها خیره شده |
| paradoxist |
کسیکه سخنهای متناقض میگوید |
| symposiarch |
کسیکه جلسهای را اداره میکند |
| symposiast |
کسیکه در بزم شرکت میکند |
| pseudologer |
کسیکه مرتبا دروغ میگوید |
| deadhead |
کسیکه بدون بلیط سوار |
| sweaters |
کسیکه عرق میکند پلوور |
| sweater |
کسیکه عرق میکند پلوور |
| night walker |
کسیکه در خواب راه میرود |
| negroid |
کسیکه خون سیاهان در او باشد |
| ghost writer |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
| ghost-writer |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
| ghost-writers |
کسیکه بجای دیگران چیزمینویسد |
| chain smoker |
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد |
| chain-smokers |
کسیکه پشت سرهم سیگارمیکشد |
| lobbyists |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
| lobbyist |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
| pranksters |
کسیکه شوخی زننده کند |
| paperhanger |
کسیکه کاغذ دیواری می چسباند |
| prankster |
کسیکه شوخی زننده کند |
| browser |
کسیکه جسته وگریخته میخواند |
| scapegoats |
کسیکه قربانی دیگران شود |
| liveryman |
کسیکه لباس نوکری بر تن دارد |
| purse bearer |
کسیکه کیف مهربزرگ را میبرد |
| speller |
کسیکه لغت را هجی میکند |
| revenant |
کسیکه که ازغربت یاتبعیدبرگشته است |
| sitters |
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند |
| malaprop |
کسیکه واژه ها را اشتباه بکارمیبرد |
| demonist |
کسیکه معتقدبهستی دیووتوانایی اوست |
| embracer |
کسیکه دردادگاه اعمال نفوذمیکند |
| depositor |
کسیکه پول در بانک میگذارد |
| falconers |
کسیکه با شاهین شکار میکند |
| light sleeper |
کسیکه خوابش سبک است |
| elephantiac |
کسیکه دچاربیلپای یاجذام است |
| falconer |
کسیکه با شاهین شکار میکند |
| sitter |
کسیکه در برابر پیکرنگار می نشیند |
| non entity |
کسیکه بودونابوداو یکی است |
| lobbyer |
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند |
| libertine |
کسیکه پابند مذهب نیست |
| contrapuntist |
کسیکه درجفت کردن اوازهااستاداست |
| ortorian |
کسیکه شرکت در خواندن بنماید |
| pledger |
کسیکه بسلامتی کسی مینوشد |
| hylicist |
کسیکه معتقد به مادیات است |
| gunfighter |
کسیکه با اسلحه گرم میجنگد |
| paralogist |
کسیکه قیاس نادرست میسازد |
| waxer |
کسیکه موم مالی میکند |
| inductee |
کسیکه وارد خدمت شده |
| gossiper |
کسیکه شایعات بی اساس میدهد |
| winegrower |
کشتگر انگور کسیکه انگورمیکارد |
| fruitarian |
کسیکه با میوه زندگی میکند . |
| fruiter |
کسیکه درخت میوه میکارد |
| weaner |
کسیکه بچه را از شیر میگیرد |
| processionist |
کسیکه با دستهای راه میافتد |
| autodidact |
کسیکه پیش خود میاموزد |
| watchers |
کسیکه پاسداری و نظارت میکند |