Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English
Persian
thaumaturge
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
Other Matches
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
wondrous
<adj.>
خارق العاده
metaphsical
خارق العاده
fantastic
خارق العاده
phenomenally
خارق العاده
phenomenal
خارق العاده
singular
خارق العاده
wonderful
<adj.>
خارق العاده
stupendous
<adj.>
خارق العاده
startling
<adj.>
خارق العاده
admirable
<adj.>
خارق العاده
amazing
<adj.>
خارق العاده
astonishing
<adj.>
خارق العاده
astounding
<adj.>
خارق العاده
gobsmacking
[British]
[colloquial]
[amazing]
<adj.>
خارق العاده
marvellous
[British]
<adj.>
خارق العاده
marvelous
[American]
<adj.>
خارق العاده
prodigious
<adj.>
خارق العاده
nonpar
<adj.>
خارق العاده
fantastical
خارق العاده
weirdest
خارق العاده
weirder
خارق العاده
weird
خارق العاده
whizzbang
ممتاز خارق العاده
whizbang
ممتاز خارق العاده
thaumaturgy
کار خارق العاده
supernaturally
بطور خارق العاده
thaumaturgic
خارق العاده سحر
unco
غیر عادی خارق العاده
monstrously
بطور شگفت انگیز یا خارق العاده
wonder worker
ادم خارق العاده و صاحب کرامت
hyperphysical
خارق العاده مافوق قوه بدنی ومادی
daemon
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
daimon
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو
Ditterling
[تزئینات خارق العاده شمال اروپا به سبک گروتسکو بی تناسب]
yard man
کسیکه برای اداره کارهای طویله اجیر میشود
demons
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
demon
خدایی که دارای قوه خارق العاده بوده دیو.دیو
negationist
کسیکه عادت دارد همه چیز راانکار یا تکذیب کند
automaton
ماشینی که کارهای انسان را میکند
automatons
ماشینی که کارهای انسان را میکند
overseer of the poor
ماموری که رسیدگی به بی نوایان و برخی کارهای دیگریک ناحیه میکند
procuratrix
زنی که در خانقاه راهبات کارهای غیر روحانی رااداره میکند
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
printed
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
prints
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
print
فضای حافظه که کارهای چاپ آماده ارسال به چاپگر را ذخیره میکند
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
waxer
کسیکه موم مالی میکند
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
colonist
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
progress chaser
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
demonstrationist
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
lounger
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
jawsmith
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
disseisor
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
documentarian
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
quarterfinalist
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
circumnavigation
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
wire dancer
کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
gauger
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
winnower
کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
foundationer
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
inlander
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
swamper
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
rigorist
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
wise acre
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
multitudinist
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
wiseacre
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
bureau
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
bureaus
ادارهای که داده را از حالت برنامه DTP یا رسم ذخیره شده روی دیسک به صورت کارهای هنری تبدیل میکند
ultraist
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
impulsive
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
barker
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
private d.
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
backgrounds
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
background
سیستمی در کامپیوتر که کارهای با حق تقدم پایین در فاصل زمانهای معین که کارهای بزرگ انجام نمیشوند قابل انجامند
TDS
سیستم کامپیوتری که معمولاگ کارهای دستهای را پردازش میکند تا وقتی که وقفه رخ دهد و سپس منابع را به تراکنش جدید اختصاص میدهد
masters
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
mastered
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
master
کامپیوتر در سیستم چند پردازنده که سایر پردازنده ها و کارهای اختصاص داده شده را کنترل میکند
lamber
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite
کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
paperless
شرکت الکترونیکی یا شرکتی که از کامپیوتر و سایر قط عات الکترونیکی برای کارهای شرکت استفاده میکند و از کاغذ استفاده نمیکند
field allowance
فوق العاده ماموریت رزمی فوق العاده جنگی
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
incidental works
کارهای اتفاقی
miscellaneous works
کارهای مختلف
earth work
کارهای خاکی
diabolism
کارهای شیطانی
daily round
کارهای روزانه
interior affairs
کارهای درونی
previous work
کارهای قبلی
emergency works
کارهای اضطراری
temporary works
کارهای موقت
cementation
کارهای سیمانی
lunces
کارهای غریب
preliminary works
کارهای مقدماتی
auxiliary work
کارهای اضافی
meshwork
کارهای مشبک
the galleys
کارهای سخت
hatchet man
<idiom>
کارهای سیاسی
wirework
کارهای سیمی
Travaux preparatoires
کارهای مقدماتی
custom
عادت
usages
عادت
usage
عادت
rut
عادت
ruts
عادت
accustomedness
عادت
habitude
عادت
practice
عادت
diathesis
عادت
habit
عادت
habits
:عادت
habits
عادت
consuetude
عادت
guize
عادت
ure
عادت
wont
عادت
rote
عادت
habit
:عادت
accustoms
عادت
accustoming
عادت
praxis
عادت
accustom
عادت
customs agent
واسطه کارهای گمرکی
foppery
جلفی کارهای جلف
Arrears of work . Back log of work .
کارهای عقب افتاده
chores
کارهای عادی و روزمره
mundane affairs
کارهای این جهان
chore
کارهای عادی و روزمره
diabolize
کارهای شیطانی کردن
navvy
کارگر کارهای خاکی
public works
کارهای ساختمانی همگانی
navvies
کارگر کارهای خاکی
inhouse work
کارهای داخلی تاسیسات
light housekeeping
کارهای سبک خانکی
welfare work
کارهای عام المنفعه
light housekeeping
کارهای خانه داری
logjam
کارهای عقب افتاده
to outgrow a habit
<idiom>
از سر افتادن عادت
take to
عادت کردن
to get used to
عادت کردن
[به]
to get accustomed to
عادت کردن
[به]
inure or en
عادت دادن
habit strength
نیرومندی عادت
habitually
بر حسب عادت
it is usual with him
عادت دارد
lusus natarae
خرق عادت
lusus naturae
خرق عادت
habitude
عادت روزانه
menstrual cycle
عادت ماهانه
hexis
عادت پایه
position habit
عادت مکانی
grow into a habit
عادت شدن
reading habit
عادت خواندن
enure
عادت دادن
inured
عادت دادن
inure
عادت دادن
familiarizing
عادت دادن
familiarizes
عادت دادن
familiarized
عادت دادن
familiarize
عادت دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com