English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 25 (3 milliseconds)
English Persian
he voted by proxy کسی را از جانب خودوکیل کردکه رای دهد
Other Matches
sure enough میتوان یقین کردکه
it is to be noted that باید توجه کردکه
He played so well that … بقدری خوب بازی کردکه ...
He threatened to thrash the life out of me . تهدیدم کردکه آنقدر کتکم خواهد زد تا جانم دربیاید
fair faced حق به جانب
offshore از جانب ساحل
side جنب جانب
centripetal جانب مرکزی
sides جنب جانب
centripetal acceleration نیروی جانب مرکز
To err on the side of caution. جانب احتیاط راگرفتن
centripetal force نیروی جانب مرکز
favouritism جانب کسی را گرفتن
self proclaimed ادعاشده از جانب خود شخص
providentially از مشیت الهی من جانب الله
I have been referred. (introduced,recommended)to you by MR. . . . از جانب آقای ... به شما معرفی شده ام
i made him my proxy او رااز جانب خود وکیل کردم
estate in reversion هبه قابل رجوع از جانب واهب
bear in تمایل اسب به نزدیک شدن به جانب کناره مسیر یا نرده ها
galactic noise تشعشع رادیویی کهکشان صوت پراکنی از جانب کهکشان
bakuninism اصول عقایدباکونین نویسنده انارشیست روسی و همکار مارکس وانگلس که بعدها به علت داشتن عقاید نظامی از جانب ایشان طرد شد . او موسس مکتب نهیلیسم روسیه نیزهست
the present writer این بنده این جانب
strikes اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
strike اعتصاب کردن متوقف ساختن کار از جانب کارگران کارگاه یا کارخانه به طور دسته جمعی و به منظور تحصیل امتیازات بیشتر از کارفرما یا اعاده وضع مناسب سابق که از بین رفته است
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com