Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 201 (9 milliseconds)
English	Persian
extensive agriculture	کشاورزی سطحی
Other Matches
agribusiness	تجارت محصولات کشاورزی کار و کسب کشاورزی
farm technology	روش فنی کشاورزی تکنولوژی کشاورزی
surficial swellings	بادکردگی سطحی زمین در اثریخ زدن اب زیر سطحی خاک
elevator	انبار غله | [کشاورزی] | جای غله خیز [کشاورزی]
topsoil	خاک سطحی خاک سطحی را برداشتن
agronomy	کشاورزی
arboretum	کشاورزی
rural	کشاورزی
husbandry	کشاورزی
plantership	کشاورزی
tillage	کشاورزی
farming	کشاورزی
agricultural	کشاورزی
agronomic	کشاورزی
agriculture	کشاورزی
farming	کشاورزی برزیگری
agricultural investigation	تجسسات کشاورزی
agricultural pollution	الودگی کشاورزی
agricultural products	محصولات کشاورزی
agricultural projects	طرحهای کشاورزی
agricultural revolution	انقلاب کشاورزی
farm yields	بازده کشاورزی
agricultural implements	الات کشاورزی
farm surplus	مازاد کشاورزی
agricultral waste	پسماند کشاورزی
agricultural cooperatives	تعاونیهای کشاورزی
agricultural credit	اعتبار کشاورزی
extensive agriculture	کشاورزی وسیع
farm labors	کارگران کشاورزی
manure	کود کشاورزی
agricultural economics	اقتصاد کشاورزی
agricultural fluctuations	نوسانهای کشاورزی
agricultural sector	بخش کشاورزی
agriculture	کشاورزی برزگری
vegetable soil	خاک کشاورزی
to follow the plough	کشاورزی کردن
agriculturist	دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
ageicultural	مربوطبه کشاورزی یاکشتکاری
agricultural extension services	خدمات ترویج کشاورزی
agroecosystem	بوم سازگان کشاورزی
agriculturalist	دانشجوی دانشکدهء کشاورزی
agricultural mechanization	ماشینی کردن کشاورزی
agricultural planning	برنامه ریزی کشاورزی
agricultural support policy	سیاست حمایت از کشاورزی
sovkhoz	موسسه کشاورزی وروستایی
geoponic	مربوط به کشاورزی یاکشتکاری
hay loader	لودر یونجه [کشاورزی]
extensive agricultuse	کشاورزی غیر محدود
georgic	وابسته به کشاورزی روستایی
outturn	محصول کشاورزی یاصنعتی
raw produce	محصول طبیعی یا کشاورزی
anticrop agent	عامل ضدمحصولات کشاورزی
elevator	انبار دانه [کشاورزی]
hacienda	بنگاه کشاورزی یا معدن ومانند ان
agricultural labor productivity	بهره دهی کارگر کشاورزی
He reanimated the Iranian agriculture.	کشاورزی ایران رازنده کرد
farm price supports	حمایت از قیمت کالاهای کشاورزی
agricultural price policy	سیاست تعیین قیمت محصولات کشاورزی
basic crops	محصولات کشاورزی اساسی مانند گندم
granger	عضو انجمن پشتی بانان کشاورزی
combine [combine harvester]	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
extensive cultivation	بالا بردن مقدارمحصول کشاورزی از طریق استفاده از زمین
combine harvester	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
corn harvester	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
harvester-thresher [rare]	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
combined harvester	کمباین [کشاورزی] [ماشین برداشت محصولات دانه دار]
latifundium	ملک کشاورزی باوسایل اولیه که برده ها در ان کارمیکرده اند
shallow	کم اب سطحی
surface water	اب سطحی
surfaces	سطحی
shallower	کم اب سطحی
low level	سطحی
surfaced	سطحی
shallowest	کم اب سطحی
skin-deep <idiom>	سطحی
surface	سطحی
shallows	کم اب سطحی
superficiality	سطحی
acrotic	سطحی
sketchy	سطحی
sketchily	سطحی
sketchiest	سطحی
sketchier	سطحی
shallow foundation	پی سطحی
planar	سطحی
superficial	سطحی
decahedral	ده سطحی
skin deep	سطحی
surface erosion	فرسایش سطحی
smattering	دانش سطحی
surface moisture	رطوبت سطحی
surface leakage	نشت سطحی
surface irrigation	ابیاری سطحی
surface detection	راداراکتشافی سطحی
surface drains	زهکشهای سطحی
surface inflow	اب سطحی ورودی
surface evaporation	تبخیر سطحی
surface dressing	پوشش سطحی
suface wind	باد سطحی
surface detection	اکتشاف سطحی
statical moment	لنگر سطحی
surface tensity	کشش سطحی
surface burning	احتراق سطحی
sorption	جذب سطحی
skin effect	اثر سطحی
sheet washing	فرسایش سطحی
surface burst	ترکش سطحی
surface charge	بار سطحی
surface contact rectifier	یکسوکننده سطحی
surface corrosion	خوردگی سطحی
surface creep	خزیدن سطحی
surface ornament	تزیینات سطحی
surface outflow	اب سطحی خروجی
split-level	چند سطحی
surfaced	سطحی جلادادن
surface	سطحی جلادادن
evaporation	تبخیر سطحی
surface width	عرض سطحی
singes	سوختگی سطحی
singeing	سوختگی سطحی
singed	سوختگی سطحی
singe	سوختگی سطحی
adhesion	جاذبه سطحی
piers	پایه و سطحی
pier	پایه و سطحی
two level store	انباره دو سطحی
trihedral	سه روی سه سطحی
surface reverbration	برگشتهای سطحی
surface soil	خاک سطحی
surface targets	هدفهای سطحی
surface tension	کشش سطحی
surface treatment	اندود سطحی
surface treatment	اسفالت سطحی
surface treatment	روکش سطحی
surface treatment	عملیات سطحی
surfaces	سطحی جلادادن
top soil	خاک سطحی
topdress	سطحی ریختن
hexahedral	مکعب شش سطحی
ground swell	موج سطحی
low level winds	بادهای سطحی
flesh wound	زخم سطحی
multi level	چند سطحی
horizontal curve	پیچ سطحی
multilevel	چند سطحی
bounding mine	مین سطحی
n level logic	منطق N سطحی
interfacial tension	کشش سطحی
interfacial force	کشش سطحی
hexahedron	جسم شش سطحی
epilimnion	اب لایه سطحی
adsorbent	جاذب سطحی
heptahedral	هفت سطحی
dodecahedron	دوازده سطحی
impact burst	ترکش سطحی
dodecahedral	دوازده سطحی
extensive cultivation	زراعت سطحی
floating mine	مین سطحی
superficially	بطور سطحی
area load	بار سطحی
formal logic	قضاوت سطحی
adsorption	کشش سطحی
pentahedral	پنج سطحی
polyhedral	چند سطحی
one level memory	حافظه یک سطحی
free moisture	رطوبت سطحی
blanket grouting	تزریق سطحی
adsorption	جذب سطحی
topdress	بطور سطحی پاشیدن
scorch	بطور سطحی سوختن
adhesion force	نیروی کشش سطحی
hard face	سخت کردن سطحی
Band-Aid	چارهی سطحی و موقتی
superficiality	دانش سطحی بیمایگی
skims	بطور سطحی خواندن
Band-Aids	چارهی سطحی و موقتی
puppy love	عشق سطحی و زودرس
adsorb	جذب سطحی کردن
singes	بطور سطحی سوختن
antisurface	ضد عناصر سطحی شناوردشمن
adhesion	کشش سطحی دوسیدگی
adhesion	کشش سطحی پیوستگی
scorches	بطور سطحی سوختن
singe	بطور سطحی سوختن
singed	بطور سطحی سوختن
capital widening	افزایش سطحی سرمایه
carburize	سخت گرداندن سطحی
case harden	سخت گردانی سطحی
hard surfacing	سخت گردانی سطحی
case hardening	سخت گردانی سطحی
crazing	ترک برداری سطحی
density of surface charge	چگالی بار سطحی
singeing	بطور سطحی سوختن
surface integral	انتگرال سطحی [ریاضی]
runoff coefficient	ضریب جریان سطحی
skim	بطور سطحی خواندن
heptahedron	جسم هفت سطحی
hard surface	سخت کردن سطحی
sciolistic	دارای اطلاعات سطحی

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com