Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
overkill
کشتار چند برابر
Other Matches
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
murdered
کشتار
planters
کشتار
planter
کشتار
carnage
کشتار
slaughters
کشتار
slaughtered
کشتار
massacring
کشتار
murders
کشتار
murdering
کشتار
slaughter
کشتار
murder
کشتار
massacred
کشتار
massacres
کشتار
mactation
کشتار
mort
کشتار
massacre
کشتار
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
shambled
کشتار کردن
slaughtered
کشتار فجیع
massacrer
کشتار کننده
slaughterer
کشتار کننده
slaughters
کشتار کردن
holocausts
کشتار همگانی
slaughtered
کشتار کردن
holocaust
کشتار همگانی
internecine
کشتار یکدیگر
death squad
گروه کشتار
death squads
گروه کشتار
slaughters
کشتار فجیع
shamble
کشتار کردن
slaughter
کشتار فجیع
slaughter
کشتار کردن
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
internecine
کشتار متقابل قاتل
shambles
قتلگاه صحنه کشتار
They didnt slaughter any animals yesterday .
دیروز کشتار نکردند
genocide
کشتار دسته جمعی
To shed blood. Bloodshed.
خون ریختن ( کشتار )
slaughterous
مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
eq
برابر با
paripassu
برابر
as much a
دو برابر
decuple
ده برابر
two fold
دو برابر
equal
برابر
euqal
برابر
tripling
سه برابر
triples
سه برابر
homological
برابر
he is twice the man he was
دو برابر
ninefold
نه برابر
versus
در برابر
one fold
یک برابر
one hundred times as many
صد برابر
for
در برابر
triple
سه برابر
tripled
سه برابر
equaled
برابر
equaling
برابر
sextuple
شش برابر
sixfold
شش برابر
doubled up
دو برابر
doubled
دو برابر
double
دو برابر
tantamount
برابر
symmetric
برابر
tenfold
ده برابر
equalled
برابر
equalling
برابر
equals
برابر
level with each other
برابر
even
<adj.>
برابر
bracketed
برابر
equipollent
برابر
threefold
سه برابر
three fold
سه برابر
identical
برابر
squaring
برابر
vs
در برابر
breasts
برابر
abreast
برابر
squares
برابر
square
برابر
squared
برابر
breast
برابر
opposite
برابر
opposites
برابر
doubled
اندازه دو برابر
doubled up
دو برابر بزرگتر
deuce
برابر درامتیاز 04
double
دو برابر بزرگتر
double
اندازه دو برابر
doubled
دو برابر بزرگتر
doubled
: دو برابر دوتا
doubled
دو برابر کردن
doubled up
دو برابر کردن
doubled up
: دو برابر دوتا
doubled up
اندازه دو برابر
double
: دو برابر دوتا
paralleled
برابر خط موازی
sextuple
شش برابر کردن
sevenfold
هفت برابر
septuple
هفت برابر
parallel
برابر خط موازی
level
سطح برابر
leveled
سطح برابر
levelled
سطح برابر
levels
سطح برابر
equalizers
برابر کننده
identical
کاملا" برابر
equalizer
برابر کننده
equalization
برابر کردن
double
دو برابر کردن
senary
شش برابر ششگانه
manifold
چند برابر
equalze
برابر کننده
eualize
برابر کردن
fivefold
پنج برابر
octuple
هشت برابر
nip and tuck
تقریبا برابر
ge
بزرگتر از یا برابر با
ties
برابر شدن
tie
برابر شدن
humbled to the dust
باخاک برابر
money worth
برابر پول
millionfold
یک میلون برابر
life long
برابر با یک عمر
leveller
برابر کننده
leveler
برابر کننده
equality gate
برابر سازی
multiple
چند برابر
against payment
در برابر پول
plains
صاف برابر
plainest
صاف برابر
plainer
صاف برابر
plain
صاف برابر
fair play
شرایط برابر
antitheses
برابر نهاده
antithesis
برابر نهاده
reduplicate
دو برابر کردن
anti thesis
برابر نهاد
quintuple
پنج برابر
quadraple
چهار برابر
prallelize
برابر کردن
peer to each other
برابر با یکدیگر
doubler
دو برابر کننده
eight fold
هشت برابر
parallelize
برابر کردن
level out
برابر کردن
EC
پیشوند برابر با ex-
equaling
برابر مساوی
triply
بطور سه برابر
equilateral
دو پهلو برابر
equalled
برابر مساوی
lifelong
برابر یک عمر
triplex
سه برابر کردن
equalling
برابر مساوی
treble
سه برابر کردن
equals
برابر مساوی
triple precision
دقت سه برابر
trebled
سه برابر کردن
counterbalance
نیروی برابر
equaled
برابر مساوی
triple precision
با دقت سه برابر
under the same conditions
شرایطی برابر
water resistant
مقاوم در برابر اب
peer
برابر بودن با
peered
برابر بودن با
counterbalances
نیروی برابر
counterbalanced
نیروی برابر
peering
برابر بودن با
equivalent
برابر مشابه
mustn't
برابر است با not must
equal
برابر مساوی
par
برابر کردن
equivalents
برابر مشابه
dead even
دقیقا برابر
parallelling
برابر خط موازی
trebles
سه برابر کردن
parallels
برابر خط موازی
parallelled
برابر خط موازی
trebling
سه برابر کردن
counterweight
وزنه برابر
paralleling
برابر خط موازی
trebly
بطور سه برابر
treble our casualties
سه برابر تلفات ما
counterweights
وزنه برابر
reliability
ایمنی در برابر خرابی
triple
سه برابر چیزی بودن
le
to Equal or Than Less کمتر از یا برابر با
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com