English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (17 milliseconds)
English Persian
massacrer کشتار کننده
slaughterer کشتار کننده
Other Matches
massacring کشتار
murdered کشتار
murder کشتار
massacres کشتار
massacred کشتار
massacre کشتار
slaughter کشتار
murdering کشتار
slaughters کشتار
planter کشتار
planters کشتار
slaughtered کشتار
carnage کشتار
murders کشتار
mort کشتار
mactation کشتار
holocaust کشتار همگانی
holocausts کشتار همگانی
slaughtered کشتار فجیع
death squad گروه کشتار
internecine کشتار یکدیگر
death squads گروه کشتار
slaughter کشتار کردن
slaughter کشتار فجیع
slaughtered کشتار کردن
shambled کشتار کردن
shamble کشتار کردن
slaughters کشتار فجیع
slaughters کشتار کردن
shambles قتلگاه صحنه کشتار
They didnt slaughter any animals yesterday . دیروز کشتار نکردند
internecine کشتار متقابل قاتل
genocide کشتار دسته جمعی
overkill کشتار چند برابر
To shed blood. Bloodshed. خون ریختن ( کشتار )
slaughterous مبنی بر خونریزی و کشتار کشنده
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
hoppers لی لی کننده
jaberer پچ پچ کننده
doer کننده
ear-splitting کر کننده
catterer پچ پچ کننده
mauler له کننده
commulator یک سو کننده
mitigative کم کننده
whisperer پچ پچ کننده
prater پچ پچ کننده
fillet پر کننده
fillets پر کننده
refuser رد کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
renunciant کننده
renunciant رد کننده
solvent اب کننده
repudiationist رد کننده
rebutter رد کننده
doers کننده
prattfall پچ پچ کننده
solvents اب کننده
filleting پر کننده
benders خم کننده
bender خم کننده
fluxing oil اب کننده
filleted پر کننده
noncommittal رد کننده
attacking تک کننده
percutient دق کننده
skittish رم کننده
deflective کج کننده
crusher له کننده
mumbler من من کننده
crepitant خش خش کننده
surfy کف کننده
syncopator غش کننده
hopper لی لی کننده
tracker پی کننده
mitigatory کم کننده
swooner غش کننده
fillers پر کننده
sensor حس کننده
solver حل کننده
spurner رد کننده
squasher له کننده
squelcher له کننده
filler پر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com