Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (15 milliseconds)
English
Persian
lateen sail
کشتی دارای بادبان سه گوش
lateener
کشتی دارای بادبان سه گوش
Search result with all words
ketch
کشتی دارای بادبان جلو و عقب
ketches
کشتی دارای بادبان جلو و عقب
ssquare rig
کشتی دکل دار دارای بادبان خم شده بطرف دکل
Other Matches
foresail
بادبان عمده دگل جلو کشتی بادبان پایین
skysail
بادبان فوقانی کشتی
frigates
کشتی بادبان دار
miz
واپسین بادبان کشتی
frigate
کشتی بادبان دار
mainsail
بادبان اصلی کشتی
head sail
بادبان جلو کشتی
mizzen
واپسین بادبان کشتی دو دگلی
mizen
واپسین بادبان کشتی دو دگلی
lugger
کشتی کوچک با بادبان چارگوش
jibbed
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jib
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibs
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
jibbing
بادبان سه گوش جلو کشتی لب زیرین
downhaul
طناب مخصوص کشیدن بادبان کشتی
shrouded
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
shroud
طناب اتصال بادبان بنوک عرشه کشتی
ship rigged
دارای بادبان مربع
boatswain
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
boatswains
افسری که مسئول افراشتن بادبان ولنگر طنابهای کشتی است
sloop rigged
قایق دارای یک دکل و بادبان 3گوشه
langrage
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langrel
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
langridge
اهن پارهای که برای خراب کردن بادبان و اسباب کشتی بکار میرود
sailed
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sailings
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
sail
کشتیرانی کردن بادبان برافراشتن بادبان حرکت در روی جاده یا دریا
working sails
بادبان معمولی که با بادبان سبک یا سنگین در موقع تغییرشدت باد فرق دارد
stern wheeler
کشتی دارای پروانه درعقب
bilgy
دارای بوی گنداب کشتی
tonner
کشتی دارای تعداد معینی فرفیت
convoys
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
convoy
کشتی بازرگانی که دارای وسایل جنگی برای دفاع باشد
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
isobar
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobare
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
isobars
دواتم دارای وزن مساوی ولی دارای عدد اتمی غیرمساوی
vela
بادبان
inhaul
بادبان کش
sailcloth
بادبان
velorum
بادبان
brail
بادبان
inhauler
بادبان کش
batten pocket
بادبان
sailings
بادبان
sail
بادبان
sailed
بادبان
cementitious
دارای مواد سمنتی یا سیمانی دارای خواص سیمان
soft shelled
دارای عقیده معتدل حلزون دارای صدف نرم
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
fill away
بادبان برافراشتن
catboat
قایق تک بادبان
reefer
بادبان جمع کن
unfurling
بادبان گستردن
unfurled
بادبان گستردن
unfurl
بادبان گستردن
fill away
بادبان اراستن
cut of sail
برش بادبان
reefers
بادبان جمع کن
halyard
ریسمان بادبان
main sail
بادبان اصلی
mizzen sail
بادبان پاشنه
to clew up
[ a sail
بالاکشیدن بادبان
unfurls
بادبان گستردن
goosewing
دو پهلو بادبان
to take in a reef
بادبان را تو گذاشتن
mainsail
بادبان اصلی
foresail
بادبان سینه
topsail
بالاترین بادبان
halliard
ریسمان بادبان
lateen sail
بادبان سه گوش
jackstay
بادبان بند
foot
پایین بادبان
jigger
بادبان کوچک
lateen rig
بادبان 3 گوشه
sail area
سطح بادبان
gaskets
بادبان بند
gasket
بادبان بند
inhauler
ریسمان بادبان کش
ringent
دارای دهن باز دارای لبان برگشته
under bare poles
با دکل خالی بی بادبان
brail up
جمع کردن بادبان
sail loft
جایگاه بادبان سازی
luff
لبه جلویی بادبان
topsoil
بادبان اصلی ناو
flying jib
بادبان سه گوش کوچک
rigs
بادگل و بادبان اراستن
airing
هوا خوری بادبان
shake-out
باز کردن بادبان
afterleech
بادبان جلوی قایق
clew
گوشه پایین بادبان
rigged
بادگل و بادبان اراستن
atrip
مربوط به بادبان برافراشته
rig
بادگل و بادبان اراستن
head sail
بادبان جلوی دکل
set sail
بالا بردن بادبان
furling
پیچیدن و بستن بادبان
shake-outs
باز کردن بادبان
furled
پیچیدن و بستن بادبان
shake out
باز کردن بادبان
furl
پیچیدن و بستن بادبان
press of sail or canvas
بادبان بفراخور باد
tackline
طناب بادبان جلو
furls
پیچیدن و بستن بادبان
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
galleried
دارای سرسرا دارای اطاق نقاشی
acinaseous
دارای تخم و بذر دارای تخمدان
virile
دارای نیروی مردی دارای رجولیت
low tension
دارای فشار ضعیف دارای ولتاژکم
gravel blind
دارای چشم تار دارای دید کم
gaff headed
بادبان چهارضلعی نیازمند به میله
jibs
بادبان سه گوشه جلوی دکل
booming
تیر افقی وصل به بادبان
mizzen sail
بادبان روی دکل فرعی
foretoppsail
بادبان بالای شراع صدر
parachute spinnaker
بادبان سه گوش قایقهای تفریحی
boom
تیر افقی وصل به بادبان
reef
پیچیدن و جمع کردن بادبان
mainsheet
طناب حافظ بادبان اصلی
boomed
تیر افقی وصل به بادبان
jibbed
بادبان سه گوشه جلوی دکل
jib
بادبان سه گوشه جلوی دکل
bend
بستن بادبان به تیر دکل
foresail
بادبان سه گوش در جلوی دکل
windsurfers
تخته موج سواری با بادبان
windsurfer
تخته موج سواری با بادبان
dumb barge
کرجی بی بادبان یابی موتور
backs
تنظیم بادبان پشت کمان
flying dutchman
قایق بادبان دار 3 نفره
spinnaker
بادبان 3 گوشه بشکل بالن
booms
تیر افقی وصل به بادبان
back
تنظیم بادبان پشت کمان
staysail
بادبان 3 گوشه روی سیم
genoa
بادبان عریض برای مسابقه
windsurfing
موج سواری با تخته و بادبان
sky scraper
بادبان سه گوش بسیار بلند
jibbing
بادبان سه گوشه جلوی دکل
head
دستشویی قایق بالای بادبان
reefs
پیچیدن و جمع کردن بادبان
sheet
طناب تنظیم بادبان ناو صفحه
gibes
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
sheet down
ثابت کردن بادبان در مقابل باد
jibing
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
jibes
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
jibed
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
jibe
تغییر محل بادبان به سمت مخالف
spinnaker pole
تیری که بادبان 3 گوشه به ان وصل میشود
send sailing
مسابقه با وسیله بادبان دارروی شن و ماسه
yards
میله وصل به دکل برای بادبان
yard
میله وصل به دکل برای بادبان
parachute spinnaker
نوعی بادبان خیلی بزرگ 3گوشه
kite
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
gaff topsail
بادبان سه گوش یا مربع شکل سبک
balloon jib
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
kites
بادبان 3 گوشه بشکل بالن کایت
ballooner
بادبان مثلثی شکل در مقابل باد
buntline
طنابی که بپای بادبان بسته میشود
gooseneck
وسیله اتصال تیر بادبان به دکل
stay sail
بادبان نصب شده برروی دیرک
truss
بهم بستن بادبان را جمع کردن
trussed
بهم بستن بادبان را جمع کردن
sheets
طناب تنظیم بادبان ناو صفحه
canoes
قایق باریک وبدون بادبان وسکان
canoe
قایق باریک وبدون بادبان وسکان
trussing
بهم بستن بادبان را جمع کردن
trusses
بهم بستن بادبان را جمع کردن
prow
کشتی عرشه کشتی
prows
کشتی عرشه کشتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com