English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (12 milliseconds)
English Persian
the enemy کشتی دشمن
Search result with all words
ferret هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
ferrets هواپیما یا کشتی یا خودرویی که مخصوص کشف و تعیین محل و ثبت و تجزیه و تحلیل تشعشعات الکترومغناطیسی ورادار دشمن تهیه شده باشند
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
letter of marque پروانه دستگیر کردن کشتی بازرگانی دشمن و غارت کردن اتباع ایشان
Other Matches
gall حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
galls حملات مکرر توام با تیراندازی به دشمن بستوه اوردن دشمن
to triumph over the enemy برشکست دشمن شادی کردن بر دشمن پیروز شدن
radio deception گول زدن دشمن با بی سیم فریب رادیویی دشمن
radio countermeasures اقدامات ضد فرستندههای دشمن پیشگیریهای ضد پخش رادیویی دشمن
hitting اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hit اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
hits اصابت تیر تصادف ضربه زدن به دشمن خوردن گلوله به هدف برخورد کردن با دشمن اثرتیر
reject عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejected عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
rejects عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
enemy alien طرفداران دشمن در خاک خودی هواداران دشمن
rejecting عقب زدن دشمن دور کردن دشمن
close-up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close-ups نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close up نزدیک شدن به دشمن تقرب به دشمن
close with اخذتماس با دشمن درگیر شدن با دشمن
penetration نفوذ در جبهه دشمن داخل شدن درصفوف دشمن نفوذ در شبکه اطلاعات یااداری
breaching رخنه درمیدان مین رخنه نفوذی مواجه شدن با دشمن درگیری با دشمن
roll back به عقب راندن تدریجی مواضع دفاعی دشمن در هم نوردیدن تدریجی دفاع دشمن
topgallant سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
close in security برقراری تامین در نزدیک شدن به دشمن تامین تقرب به دشمن
shadower یکان مامور تعاقب دشمن یکان اخذ تماس با دشمن
espionage جاسوسی کردن کسب خبر از دشمن کردن مراقبت دشمن
counter force نیروی مقابله با وسایل استراتژیکی دشمن استفاده ازنیروی هوایی و موشکهای استراتژیکی برای تخریب نیروی دشمن
evasions اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
evasion اجتناب از اسارت به دست دشمن اجتناب از دشمن گریز
identification friendly or foe سیستم تشخیص هواپیمای دوست و دشمن سیستم تشخیص دشمن توسط رادار
breached سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
hostile track تعقیب هواپیمای دشمن ردگیری هواپیمای دشمن
disorganizing به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganised به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganizes به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganising به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganises به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
disorganize به هم زدن سازمان دشمن به هم زدن نظم دشمن
scuppers سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppered سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
respondentia وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
ship's manifest صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
hawse سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
gunroom مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
dan runner کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
waterline خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
bill of health گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
approach march راهپیمایی برای تقرب به دشمن راهپیمایی برای تماس با دشمن
end on سینه به سینه شدن با دشمن روبرو شدن با دشمن یاچیزی
out flank دور زدن جناح دشمن احاطه کردن جناح دشمن احاطه جناحی کردن
repelling پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repel پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repels پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
repelled پس زدن دشمن عقب زدن دشمن
bogies تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogey تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
bogeys تماس با هواپیمای دشمن هواپیمای دشمن هواپیمای ناشناس
quarterdecks عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yaw انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yawed انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat کشتی بادبانی کشتی بادی
piracy هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
shelling report گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
semi naufragium نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
prow کشتی عرشه کشتی
prows کشتی عرشه کشتی
keelage حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
adversary دشمن
abhorrer دشمن
enemy دشمن
at d. دشمن
adversaries دشمن
enemies دشمن
hostile دشمن
foeman دشمن
foe دشمن
xenophobe دشمن
adversarial دشمن
foes دشمن
enemy state دولت دشمن
hostile battery اتشبار دشمن
alien enemy دشمن خارجی
enemy forces نیروهای دشمن
antichrst دشمن مسیح
hateable دشمن داشتنی
arch enemy دشمن بزرگ
hostile artillery توپخانه دشمن
enemy state حکومت دشمن
feudist متحد دشمن
archenemy دشمن بزرگ
nemesis دشمن بزرگ
potential enemy دشمن حتمی
antagonize دشمن کردن
antagonises دشمن کردن
antagonised دشمن کردن
xenophobe دشمن بیگانه
contained احاطه دشمن
the enemy نیروی دشمن
engagement درگیری با دشمن
engagements درگیری با دشمن
unfriendly دشمن ناشناس
antagonising دشمن کردن
antagonized دشمن کردن
evade گریز از دشمن
evaded گریز از دشمن
evades گریز از دشمن
evading گریز از دشمن
contain احاطه دشمن
contains احاطه دشمن
antagonizing دشمن کردن
antagonizes دشمن کردن
fronting سمت دشمن
potential enemy دشمن اصلی
waned جنگ دشمن
wane جنگ دشمن
waning جنگ دشمن
man hater دشمن ادم
wanes جنگ دشمن
merged دشمن فاهر شد
antagonists رقیب دشمن
antagonist رقیب دشمن
enemy دشمن کردن
front سمت دشمن
enemies دشمن کردن
harasses ناراحت کردن دشمن
action station پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
hunting شکار دشمن یا زیردریایی
anti air ضد برتری هوایی دشمن
harassing به هم زدن کارایی دشمن
flank crossing عبوراز جناح دشمن
betrayed تسلیم دشمن کردن
repulsing پس زدن دشمن وازدن
break off قطع تماس با دشمن
betrayment تسلیم به دشمن کردن
close in نزدیک شدن به دشمن
betray تسلیم دشمن کردن
close with نزدیک شدن به دشمن
betraying تسلیم دشمن کردن
harass ایذا کردن دشمن
betrays تسلیم دشمن کردن
repulse پس زدن دشمن وازدن
repulsed پس زدن دشمن وازدن
repulses پس زدن دشمن وازدن
harasses ایذا کردن دشمن
enemy in liken of friend دشمن در لباس دوست
harass ناراحت کردن دشمن
break through نفوذکردن در مواضع دشمن
to pierce the enemy's line دشمن رخنه کردن
suspect battery اتشبار مشکوک دشمن
To the envy of our enemies . به کوری چشم دشمن
trophy of war غنیمت جنگی از دشمن
One enemy is one too many. یک دشمن هم زیاد است
threat دشمن تهدید کردن
threats دشمن تهدید کردن
He gave the inemy no respite . به دشمن مهلت نداد
to roll up the enemy line بخط دشمن کردن
line of approach راه تقرب به دشمن
combat jump پرش با چتر درمنطقه دشمن
threat study بررسی امکانات رزمی دشمن
confirmed location محل تایید شده دشمن
contact report گزارش تماس با هواپیمای دشمن
counter fire اتش ضد اتشباربر علیه دشمن
counter surveillance عملیات ضدمراقبت و تجسس دشمن
confusion agent عامل گیج کردن دشمن
denial measures تدابیر ممانعت ازنفوذ دشمن
scrambled درگیر شدن باهواپیمای دشمن
threat study بررسی توسعه تهدید دشمن
people sniffer رادار کشف افراد دشمن
scramble درگیر شدن باهواپیمای دشمن
scrambles درگیر شدن باهواپیمای دشمن
siege mentality دشمن پنداری همه جانبه
captured material وسایل گرفته شده از دشمن
antisocial مخل اجتماع دشمن جامعه
We were surrounded ( encircled ) by the enemy forces . درمحاصره نیروهای دشمن بودیم
scrambling درگیر شدن باهواپیمای دشمن
catalytic ترغیب کننده دشمن به درگیری
hostile متعلق به دشمن خصومت امیز
direct pressure تعاقب کردن مستقیم دشمن
infiltrates در خطوط دشمن نفوذ کردن
evader گمشده جنگی در منطقه دشمن
infiltrate در خطوط دشمن نفوذ کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com