Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (3 milliseconds)
English
Persian
coaster
کشتی ویژه خط ساحلی
coasters
کشتی ویژه خط ساحلی
Other Matches
cabotage
کشتی رانی ساحلی
freedom of seas
ازادی رفت وامد کشتی ها در خارج ازابهای ساحلی کشور مجاوردر زمان صلح بدون اینکه کسی بتواند به نحوی از انحامعترض انها بشود
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
coastal convoy
ستونهای حمل و نقل ساحلی ستونهای حمل بار از کشتی به ساحل
shore patrol
انتظامات ساحلی یا گشتی ساحلی
contiguous zone
منطقهای ازابهای متصل به ابهای ساحلی کشور را گویند که هرچند قواعد مربوط به ابهای ساحلی در مورد انها رعایت نمیشود ولی برای کشورمجاور در محدوده ان حقوق استیلایی خاص و محدودی وجود دارد
defense coastal area
منطقه ساحلی مورد پدافند منطقه پدافندی ساحلی
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
topgallant
سکوب بالای دکل کشتی بالاترین شکوب دکل کشتی وسایل بی مصرف کشتی
beach diagram
طرح نمودار بارانداز ساحلی طرح نمودار قسمت ساحلی
coast pilot
کتاب راهنمای ساحلی راهنمای ساحلی
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
scuppered
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppers
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scupper
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
scuppering
سوراخ زهکشی دیواره کشتی مجرای فاضل اب روی عرشه کشتی
load line
خطی در اطراف کشتی که نمودار حداکثر فرفیت کشتی میباشد
ship's manifest
صورت محمولههای کشتی فهرست کالاهای در حال حمل در کشتی
respondentia
وامی که به صاحب کشتی داده و کشتی او به رهن گرفته میشود
hawse
سوراخهای دماغه کشتی که مخصوص عبورطناب است طنابهای نگاه دارنده کشتی درحوضچه
carry ship
کشتی حامل زندانیان جنگی کشتی غیر مسلحی که تضمین عبور داشته باشد
supercargo
نماینده مالک محمولات کشتی که با کشتی به سفر می رود
lazar housek
عمارت یا کشتی برای قرنطینه 8 انبار عقب کشتی
keels
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
waterline
خط بار گیری کشتی خط میزان و تراز کشتی باسطح اب
dan runner
کشتی رهاکننده علایم شناور در اب کشتی تعیین مسیر
keel
حمال کشتی صفحات اهن ته کشتی وارونه کردن
embarkation
بارگیری کشتی یا خودرو سوار شدن در کشتی یاخودرو
gunroom
مخزن مهمات کشتی سفره خانه افسران کشتی
bill of health
گواهی نامهای که هنگام حرکت کشتی پس ازمعاینه کشتی از لحاظ بیماریهای مسری به ناخداداده میشود
usura maritima
دادن وام با بهره سنگین به مالک کشتی که در صورت سالم برگشتن کشتی قابل وصول است
the vessel was put a bout
جهت کشتی را تغییر دادند کشتی را برگردانند
windjammer
یکی از کارکنان کشتی کشتی بادبانی
offing
اب ساحلی
bridge head
سر پل ساحلی
coastal
ساحلی
beach head
سر پل ساحلی
seasider
ساحلی
bridgehead line
خط سر پل ساحلی
inshore
ساحلی
strandline
خط ساحلی
coastlines
خط ساحلی
sea board
خط ساحلی
coastline
خط ساحلی
inshore water
اب ساحلی
cabotage
کشتیرانی ساحلی
territorial waters
ابهای ساحلی
cabotage
تجارت ساحلی
beach exit
گذرگاه ساحلی
sea dike
دیوار ساحلی
landing craft
کرجی ساحلی
boat telephone
تلفن ساحلی
over the beach operations
عملیات ساحلی
shore stablishment
تاسیسات ساحلی
beach exit
معبر ساحلی
coastguard
گارد ساحلی
shore erosion
فرسایش ساحلی
foreshores
کمربند ساحلی
barrier light
نورافکن ساحلی
shore boat
تاکسی ساحلی
marina
تفرجگاه ساحلی
marinas
تفرجگاه ساحلی
foreshore
کمربند ساحلی
beach face
کمربند ساحلی
shore patrol
پلیس ساحلی
beach reserves
ذخایر ساحلی
beach patrol
نگهبان ساحلی
beach patrol
گشتی ساحلی
shore patrol
دژبان ساحلی
beach organization
یکان ساحلی
beach obstacle
مانع ساحلی
beach erosion
فرسایش ساحلی
beach matting
کف پوش ساحلی
shorelines
خط ساحل یا خط ساحلی
coastguards
گارد ساحلی
intermediate type submarine cable
کابل ساحلی
links
تپه ساحلی
shoreline
خط ساحل یا خط ساحلی
coastal route
مسیر ساحلی
costal frontier
مرز ساحلی
coastal zone
منطقه ساحلی
inshore current
جریانات ساحلی
inshore current
جریان اب ساحلی
inshore water
ابهای ساحلی
tidewater
خط ساحلی کشند اب
inshorepatrol
گشتی ساحلی
dune
توده شن ساحلی
land breeze
باد ساحلی
territorial sea
دریای ساحلی
coastal patrol
گشتی ساحلی
coastal artillery
توپخانه ساحلی
quay
دیوار ساحلی
quays
دیوار ساحلی
coastal frontier
حدود ساحلی
coast defence
پدافند ساحلی
littoral
ناحیه ساحلی
groyne
سد یا دیواره ساحلی
coast station
ایستگاه ساحلی
martello
قلعه ساحلی
sanbar
دیوار شنی ساحلی
levee
دیواره ساحلی رودخانه
beach group
گروه خدمات ساحلی
beach flag
پرچم مشخصه ساحلی
coastal frontier
نوار مرزی ساحلی
costal frontier
نوار مرزی ساحلی
beach dump
انبار موقت ساحلی
battalion landing team
تیم ساحلی گردان
lidos
میعادگاه قشنگ ساحلی
beach matting
تور سیمی ساحلی
coastal navigation, coasting
حمل و نقل ساحلی
beachmaster's unit
یکان لجستیک ساحلی
beach support area
منطقه پشتیبانی ساحلی
cabotage
حمل ونقل ساحلی
out port
ساحلی مورد استفاده سر پل
coastal route
راه ابی ساحلی
lido
میعادگاه قشنگ ساحلی
beach minefield
میدان مین ساحلی
continental shelf
حد ساحلی فلات قاره
barrier reef
مرجان سنگ ساحلی
quarterdecks
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
quarterdeck
عرشه کوچک عقب کشتی قسمتی از عرشه کشتی جنگی مخصوص انجام تشریفات نظامی و غیره
yawed
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
yaw
انحراف کشتی از مسیر خود خط انحراف کشتی چرخش افقی هواپیما دور محور قائم ان
sailboats
کشتی بادبانی کشتی بادی
overboard
از کشتی بدریا روی کشتی
sailboat
کشتی بادبانی کشتی بادی
tideland
زمین ساحلی دستخوش جزرومد
beach reserves
ذخایر موجود دربارانداز ساحلی
coastal refraction
انعکاس ساحلی امواج رادیویی
cay
تخته سنگ ساحلی درجزیره
littoral law
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
coastel low
قوانین مربوط به ابهای ساحلی
phalarope
مرغ ساحلی نوک دراز
piloting
ناوبری در کنار ابهای ساحلی
Goa
ایالتی ساحلی در غرب هندوستان
piracy
هرعملی که کارگران یا سرنشینان کشتی علیه کشتی خود انجام دهند استفاده غیر قانونی از تالیف دیگری برای تالیف کتاب یارساله و غیره
cartel ship
کشتی مخصوص مبادله اسیران جنگی کشتی محل مذاکرات جنگی
shore party
گروه پیشرو ساحلی درعملیات اب خاکی
offshore
دور از ساحل قسمت ساحلی دریا
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
beach unit
یکان مسئول اسکله یا خدمات ساحلی
surfbird
مرغ ساحلی سواحل اقیانوس ارام
beach organization
یکان مسئول اداره اسکله قسمت ساحلی
willet
مرغ ساحلی درشت اندام شبیه لک لک یا ماهیخوار
layig up position
موضع یا اسکله مخصوص تهیه سرپل ساحلی
intracoastal sealift
سیستم حمل و نقل دریایی ساحلی در عملیات
sea frontiers
مرزبانی دریایی پایگاه فرماندهی دفاع ساحلی
riviera
ناحیه ساحلی فرانسه و ایتالیادر اطراف مدیترانه
free on boand
تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
polder
زمین پست ساحلی که بوسیله سد بندی مزروع گردد
rill
جوی کوچک شیارهای ساحلی دریا جاری شدن
daymark
علامت ساحلی بدون چراغ فار دریایی روزانه
offshore
در داخل دریا منطقه خارج از حدود ساحلی کشورها
ports
انواع بندرهای ساحلی شیارهای برجسته یا مجاری عبور روغن
orthodromics
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy
کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
semi naufragium
نیمه غرق شده گی کشتی نیمه کشتی شکستگی
prows
کشتی عرشه کشتی
prow
کشتی عرشه کشتی
keelage
حق ورود کشتی به بندر ورودیه کشتی به بندر
beach marker
علامت یا وسیله مشخص کننده ساحل یا تاسیسات ساحلی شاخص خط ساحل
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
intercoastal
رفت و امد داخل مملکتی درون ساحلی درون مرزی
piloting
ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
laying up
تهیه کردن سر پل دریایی تهیه سرپل ساحلی
express
ویژه
expressed
ویژه
specifics
ویژه
specific
ویژه
specialists
ویژه گر
special character
ویژه
specialist
ویژه گر
particular
ویژه
expresses
ویژه
expressing
ویژه
prerogative
حق ویژه
prerogatives
حق ویژه
specially
ویژه
special
ویژه
idiocrasy
ویژه
extra
<adj.>
ویژه
nett
ویژه
nets
ویژه
net
ویژه
privilege
حق ویژه
specific humidity
نم ویژه
particulars
ویژه
extra special
ویژه
experts
ویژه گر
peculiar
ویژه
special
<adj.>
ویژه
expert
ویژه گر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com