Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (15 milliseconds)
English
Persian
development countries
کشورهای قابل توسعه
Other Matches
advanced countries
کشورهای پیشرفته کشورهای توسعه یافته
developed countries
کشورهای توسعه یافته کشورهای پیشرفته
characteristics of underdeveloping
مشخصات کشورهای در حال توسعه ویژگیهای توسعه نیافتگی
international development association
مجمع بین المللی توسعه مجمعی است وابسته به بانک جهانی که به منظور کمک به کشورهای توسعه نیافته ایجاد شده است
developing countries
کشورهای در حال رشد کشورهای در حال توسعه
developing countries
کشورهای در حال توسعه
underdeveloped countries
کشورهای توسعه نیافته
less developed countries
کشورهای کمتر توسعه یافته
unicef (= united nations international
یع کودکان کشورهای توسعه نیافته است
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
developed market economy countries
کشورهای توسعه یافته ازنظر اقتصادی
e r p
جهت کمک به توسعه اقتصادی کشورهای اروپا
marshall plan
طرح کمک امریکابرای توسعه اقتصادی کشورهای اروپای غربی که پس از جنگ جهانی دوم برای جلوگیری از نفوذ کمونیسم دراین کشورها اجراگردید
world bank
بانک جهانی یا بانک بین المللی تجدید ابادانی و توسعه که هدفش کمک به کشورهای عضو برای رشداقتصادی از طرق مختلفه میباشد
exepandable
قابل توسعه
extendible
قابل توسعه کش دار
point four
چهارمین ماده از مواد اصلی نطق افتتاحیه ترومن رئیس جمهور امریکادر ژانویه 9491 در کنگره که در ان پیشنهاد شده بود که ایالات متحده امریکا به وسیله تامین کمکها و مساعدتهای فنی در کشورهای توسعه نیافته جهان
field upgradable
سخت افزار قابل توسعه درمحل
rio treaty
اکوادور ونیکاراگوئه به سال 7491 که به موجب ان در صورت حمله به یک از کشورهای امریکایی همه کشورهای دیگر حق حمله مسلحانه را دارند
enhance
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhanced
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhances
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
enhancing
در یک IBM PC توسعه EMS روش استاندارد توسعه حافظه اصلی در PC
development
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
developments
رشد و توسعه اقتصادی ارایش دادن زمین توسعه وضعیت
outreach
توسعه یافتن توسعه
overseas
کشورهای بیگانه
poor countries
کشورهای فقیر
less developed contries
کشورهای کم رشد
industrial nations
کشورهای صنعتی
allied
کشورهای هم پیمان
developed market economy countries
کشورهای مرفه
free world
کشورهای غیرکمونیست
uncomitted countries
کشورهای غیرمتعهد
The English speaking-countries.
کشورهای انگلیسی زبان
international
مربوط به کشورهای مختلف
capitalist countries
کشورهای سرمایه داری
backward countries
کشورهای عقب مانده
internationals
مربوط به کشورهای مختلف
federalization
تشکیل کشورهای متحد
retarded countries
کشورهای عقب مانده
third world countries
کشورهای جهان سوم
allied headquarters
قرارگاه کشورهای هم پیمان
Underdeveloped ( backward) countries .
کشورهای عقب افتاده
the united states of america
ایالات یا کشورهای متحدامریکا
orient
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federative
مبنی بر سازمان کشورهای متحد
OPEC
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
pan americanism
طرفداری از اتحاد کشورهای امریکایی
overseas income
درامد از کشور یا کشورهای خارجی
commonwealth
کشورهای مشترک المنافع جمهور
federating
تشکیل کشورهای متحد دادن
federates
تشکیل کشورهای متحد دادن
federated
تشکیل کشورهای متحد دادن
third world economies
اقتصاد کشورهای جهان سوم
commonwealth games
جام کشورهای مشترک المنافع
reactions from abroad
واکنش مردم در کشورهای خارجی
OAS
مخفف سازمان کشورهای امریکایی
orienting
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
federate
تشکیل کشورهای متحد دادن
orients
کشورهای خاوری درخشندگی بسیار
organization of petroleum exporting cont
سازمان کشورهای صادرکننده نفت
commonwealths
کشورهای مشترک المنافع جمهور
isolationist
طرفدارعدم مداخله در سیاست کشورهای دیگر
oil rich countries
کشورهای ثروتمند تولید کننده نفت
trade follows the flag
تجارت کشورهای مشترک المنافع با انگلستان
country file
را برای کشورهای مختلف تعریف میکند
pax britannica
اشتی که انگلیس کشورهای جنگجوربدان دعوت میکند
seato forces
نیروهای کشورهای پیمان جنوب شرقی اسیا
the big four
درکنفرانس صلح پاریس 9191به کشورهای فرانسه انگلستان
Comparison with other countries is extremely interesting.
مقایسه با کشورهای دیگر بی اندازه جالب توجه است.
satellite
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
satellites
ماهواره اقمار یک کشور یا کشورهای وابسته سیاسی و نظامی
first world
کشورهای کنونی سرمایه داری پیشرفته ازنظر اقتصادی
christian era
مبداء تاریخ کشورهای مسیحی که از زمان تولد مسیح اغازمیگردد
dumping
فروش کالادر کشورهای دیگر با قیمتی پایین تر از قیمت داخلی
enclave
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
enclaves
ناحیه ایکه حکومت کشورهای بیگانه انراکاملا احاطه کرده باشد
rio treaty
پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
nordic council
فنلاند و نروژ که هدف ان بسط همکاریهای کشورهای اسکاندیناوی درشئون مختلف است
When compared to other countries around the world, Britain spends little on defence.
در مقایسه با کشورهای دیگر در سراسر جهان بریتانیا کم برای دفاع خرج می کند.
friendly front end
طرح نمایش یک برنامه که قابل استفاده و قابل فهم است
recoverable item
وسیله قابل تعمیر و به کار انداختن وسایل قابل بازیابی
archival quality
مدت زمانی که یک کپی قابل ذخیره سازی است قبل از آنکه غیر قابل استفاده شود
e f t a (european free trade association
اتحادیه تجارت ازاد اروپا اتحادیه متشکل از کشورهای انگلستان
enlargements
توسعه
enlarging
توسعه
extensions
توسعه
enlarges
توسعه
outspread
توسعه
expansion
توسعه
development
توسعه
increments
توسعه
increment
توسعه
developments
توسعه
upgrowth
توسعه
promotions
توسعه
spreads
توسعه
stop go policy
توسعه
amplification
توسعه
promotion
توسعه
enlargement
توسعه
enlarge
توسعه
extension
توسعه
enlarged
توسعه
delelopment
توسعه
spread
توسعه
escrow
سندرسمی که بدست شخص ثالثی سپرده شده وپس از انجام شرطی قابل اجرایا قابل اجرا یاقابل ابطال باشد
phasess of development
مراحل توسعه
booms
توسعه یافتن
boomed
توسعه یافتن
pattern of development
الگوی توسعه
social development
توسعه اجتماعی
extends
توسعه دادن
amplification
توسعه تقویت
booms
توسعه عظیم
promoted
توسعه دادن
promoting
توسعه دادن
progation
توسعه تکثیر
extending
توسعه دادن
historical development
توسعه تاریخی
to open out
توسعه دادن
combat development
توسعه رزمی
extend
توسعه دادن
promote
توسعه دادن
booming
توسعه یافتن
booming
توسعه عظیم
pole of development
قطب توسعه
increscent
زیادی توسعه
boomed
توسعه عظیم
boom
توسعه یافتن
anti development policy
سیاست ضد توسعه
boom
توسعه عظیم
economic development
توسعه اقتصادی
development policy
سیاست توسعه
developement
توسعه دادن
spread
توسعه دادن
spreads
توسعه دادن
urban renewal
توسعه شهری
enlarge
توسعه دادن
uneven development
توسعه نامتوازن
expansive
متمایل به توسعه
underdevelopment
توسعه نیافتگی
enlarged
توسعه دادن
self development
توسعه نفس
development bank
بانک توسعه
enlarges
توسعه دادن
under development
دردست توسعه
expandability
قابلیت توسعه
internal development
توسعه داخلی
underdeveloped
توسعه نیافته
open out
توسعه دادن
development time
زمان توسعه
expansion
گسترش توسعه
monetary expansion
توسعه پولی
expanses
بسط و توسعه
rural development
توسعه روستائی
expanse
بسط و توسعه
research and development
تحقیق و توسعه
development plan
برنامه توسعه
extendable
توسعه پذیر
expansionist
توسعه طلبی
expansionism
توسعه طلبی
develops
توسعه دادن
develop
توسعه دادن
increase
توسعه دادن
increased
توسعه دادن
increases
توسعه دادن
development tools
ابزار توسعه
expanded , capacity
توسعه فرفیت
extensibility
توسعه پذیری
enriches
توسعه دادن
enriching
توسعه دادن
enrich
توسعه دادن
technical development
توسعه فنی
promotes
توسعه دادن
export promotion
توسعه صادرات
to unfold
توسعه دادن
path of expansion
مسیر توسعه
regional development
توسعه منطقهای
extensible
توسعه پذیر
cultural development
توسعه فرهنگی
enlarging
توسعه دادن
regional development
توسعه ناحیهای
expandsionism
توسعه طلبی
safflower
گل رنگ
[این گیاه صورت وحشی در کشورهای مختلف رشد می کند. در ایران در خراسان و تبریز وجود دارد. از گلبرگ ها رنگینه زرد استخراج می کنند.]
characteristics of underdevelopment
ویژگیهای توسعه نیافتگی
pullulate
اغاز توسعه نهادن
corrosive attack
اغاز و توسعه خورندگی
extended precision
دقت توسعه یافته
extended memory
حافظه توسعه یافته
development system
سیستم توسعه یافته
develop
توسعه دادن اشکارکردن
top down development
توسعه از بالا به پایین
regress
برگشت
[به حالت کم توسعه]
program development tools
ابزار توسعه برنامه
well development
توسعه و شستشوی چاه
microcomputer development system
سیستم توسعه ریزکامپیوتر
inextension
عدم امتداد یا توسعه
research and development
تحقیق و توسعه یا بهبودوسایل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com