Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fairyland
کشور پریان
fairylands
کشور پریان
Other Matches
republic
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
republics
حکومتی که در ان سمت رئیس کشور بالوراثه منتقل نمیشود و مدت ریاست کشور نیز غالب اوقات محدود است و انتخاب رئیس کشور از طریق مراجعه به اراء عمومی صورت می گیرد
fairyhood
پریان
cloudworld
سرزمین پریان
oberon
پادشاه پریان
faerie
جهان پریان
fairness
منسوب به پریان
onycha
ناخن پریان
angel dust
گرد پریان
unguis
ناخنک ناخن پریان میخ یاناخن
oafs
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
oaf
بچهای که پریان بجای بچه حقیقی بگذارند
Burundi
کشور بروندی در مرکز خاوری افریقا و شرق کشور زئیر
secession
تجزیه جدایی یک قسمت از خاک کشور و خروج ان از حاکمیت کشور منفصل منه
extradite
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extraditing
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradited
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
extradites
مقصرین را پس دادن مجرمین مقیم کشور بیگانه رابه کشور اصلیشان تسلیم کردن
provincialism
اعتقاد به لزوم عدم تمرکز دراداره کشور و تقسیم اختیارات و مسئولیتها بین ایالات ونواحی کشور
innocent passage
مثل حالتی که دولتی قوای خود را جهت سوار کردن به کشتی از خاک کشور دیگری با رضایت ان کشور بدون حالت تهاجمی عبور دهد
letter of recall
نامهای است که رئیس یک کشور به رئیس کشور دیگرنوشته و از او تقاضای مرخص کردن سفیری را که کارش در مملکت مرسل الیه پایان یافته میکند
changelings
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
changeling
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اند میگذارند
elf child
بچهای که پریان بجای بچهای که دزدیده اندمیگذارند
nonaligned
کشور غیر متعهد از نظرسیاسی کشور غیر وابسته
country cover diagram
دیاگرام نشان دهنده اجرای عکاسی هوایی در هر کشور دیاگرام پوشش عکاسی هوایی در سطح کشور
fatherland
کشور
realms
کشور
territories
کشور
countries
کشور
fatherlands
کشور
soiling
کشور
soils
کشور
soil
کشور
land n
کشور
country
کشور
states
کشور
state
کشور
realm
کشور
stated
کشور
nations
کشور
state-
کشور
stating
کشور
nation
کشور
territory
کشور
common wealth
کشور
friendly state
کشور دوست
Suriname
کشور سورینام
Malaysia
کشور مالزی
forwarding country
کشور فرستنده
friendly state
کشور خودی
Sri Lanka
کشور سریلانکا
Maldives
کشور مالدیو
Mali
کشور مالی
Malawi
کشور مالاوی
Thailand
کشور تایلند
Jamaica
کشور جامائیکا
Tanzania
کشور تانزانیا
Holland
کشور هلند
Libya
کشور لیبی
Luxembourg
کشور لوکزامبورگ
Greece
کشور یونان
Canada
کشور کانادا
Sweden
کشور سوئد
Swaziland
کشور سوازیلند
high court of
دیوانعالی کشور
great power
کشور با قدرت
Mexico
کشور مکزیک
Mozambique
کشور موزامبیک
country of origin
کشور مبداء
Rwanda
کشور رواندا
Czechoslovakia
کشور چکوسلواکی
Qatar
کشور قطر
Namibia
کشور نامیبیا
Oman
کشور عمان
department of the enterior
وزارت کشور
Philippines
کشور فیلیپین
Peru
کشور پرو
Paraguay
کشور پاراگوئه
Pakistan
کشور پاکستان
Nigeria
کشور نیجریه
Niger
کشور نیجر
Nicaragua
کشور نیکاراگوا
fisc
خزانه کشور
Somalia
کشور سومالی
Singapore
کشور سنگاپور
Myanmar
کشور میانمار
Namibia
کشور نامیبی
Nepal
کشور نپال
Portugal
کشور پرتغال
Sudan
کشور سودان
Sierra Leone
کشور سیرالئون
Senegal
کشور سنگال
New Zealand
کشور زلاندنو
Egypt
کشور مصر
the superme court
دیوانعالی کشور
Bangladesh
کشور بنگلادش
Belize
کشور بلیز
Bhutan
کشور بوتان
Botswana
کشور بوتسوانا
per pais
بوسیله کشور
Burma
کشور برمه
the play of europe
کشور سویس
Cambodia
کشور کامبوج
oversea
خارج از کشور
Cameroon
کشور کامرون
ottoman
کشور عثمانی
cloud-cuckoo-land
کشور پریون
Colombia
کشور کلمبیا
Costa Rica
کشور کاستاریکا
Bahrain
کشور بحرین
Bahamas
کشور باهاما
the youth of the country
جوانان کشور
Spain
کشور اسپانیا
southland
کشور نیمروز
theocrat
خداوند کشور
traitor to one's country
خائن به کشور
traitor to the countruy
خائن کشور
sending state
کشور فرستنده
secretary of state for home affairs
وزیر کشور
sea power
کشور دریایی
Albania
کشور آلبانی
Andorra
کشور آندورا
respublica
کشور جمهوری
Angola
کشور انگولا
Argentina
کشور آرژانتین
Cuba
کشور کوبا
Djibouti
کشور جی بوتی
Honduras
کشور هندوراس
Hungary
کشور مجارستان
Indonesia
کشور اندونزی
respublica
جمهوری کشور
independency
کشور مستقل
Kenya
کشور کنیا
Kiribati
کشور کیریباتی
Kuwait
کشور کویت
host nation
کشور میزبان
host country
کشور میزبان
Laos
کشور لائوس
Lesotho
کشور لسوتو
Guyana
کشور گیانا
kingdom
کشور قلمروپادشاهی
Morocco
کشور مغرب
midland
داخله کشور
Ecuador
کشور اکوادر
Eire
کشور ایرلند
Fiji
کشور فیجی
Finland
کشور فنلاند
Gabon
کشور گابن
Liberia
کشور لیبریا
Ghana
کشور غنا
land of the rising sun
کشور ژاپن
Ghana
کشور گانا
Great Britain
کشور انگلیس
Korea
کشور کره
Guatemala
کشور گواتمالا
home country
کشور اصلی
mother countries
کشور اصلی
neighboring state
[American E]
کشور همسایه
bordering country
کشور همسایه
traitors
خائن به کشور
traitor
خائن به کشور
nationwide
در سرتاسر کشور
expulsions
اخراج از کشور
expulsion
اخراج از کشور
neighbouring country
[British E]
کشور همسایه
interior ministry
وزارت کشور
in these parts
<adv.>
در این کشور
in this country
<adv.>
در این کشور
treason
خیانت به کشور
stating
جمهوری کشور
states
جمهوری کشور
stated
جمهوری کشور
state-
جمهوری کشور
state
جمهوری کشور
Hungary
مجارستان
[کشور]
deportation
اخراج از کشور
abroad
خارج از کشور
Zimbabwe
کشور زیمبابوه
Vietnam
کشور ویتنام
assyria
کشور اشور
turkey
کشور ترکیه
turkeys
کشور ترکیه
Zambia
کشور زامبیا
America
کشور امریکا
dependencies
کشور غیرمستقل
dependency
کشور غیرمستقل
Venezuela
کشور ونزوئلا
Ukraine
کشور اوکرانی
Tunisia
کشور تونس
Uruguay
کشور اوروگوئه
Home Office
وزارت کشور
attack origine
کشور اغازکننده تک
mother country
کشور اصلی
ministry of the interior
وزارت کشور
inland
درون کشور
Togo
کشور توگو
Uganda
کشور اوگاندا
Barbados
کشور بار بادوس
title of territory
مالکیت قلمرو کشور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com