English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
anchor کشیدن زه کمان تاصورت
anchoring کشیدن زه کمان تاصورت
anchors کشیدن زه کمان تاصورت
Other Matches
to bend or draw the bow کمان کشیدن
full draw کشیدن زه کمان بطور کامل
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
bow کمان کمان هدفگیری
bows کمان کمان هدفگیری
bowing کمان کمان هدفگیری
bowed کمان کمان هدفگیری
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
bouse بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone . ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffles باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge درد کشیدن تیر کشیدن
twinges درد کشیدن تیر کشیدن
agonise زحمت کشیدن درد کشیدن
arcs کمان
bows کمان
bowed کمان
bow کمان
sagittarius کمان
sagittarii کمان
spot کمان
bowstring زه کمان
bowing کمان
fiddle bow کمان
fiddlestick کمان
arch- : کمان
arch کمان
spots کمان
arc کمان
arches کمان
arch : کمان
arches : کمان
arch- کمان
crossbow کمان زنبورکی
bow تعظیم کمان
straight bow کمان راست
sunbow رنگین کمان
swede saw کمان اره
crossbow کمان پولادی
bare bow کمان لخت
bow and arrow تیر و کمان
swede saw اره کمان
arch thrust رانش کمان
string picture روزنه کمان
bows تعظیم کمان
bowing کمان شکاری
included angle of arch دهانه کمان
bowing تعظیم کمان
rainbows رنگین کمان
longbows کمان بزرگ
arblast کمان زنبورکی
irises رنگین کمان
atabalist کمان زنبورکی
arch of corti کمان کورتی
bow کمان شکاری
bows کمان شکاری
archer تیرانداز با کمان
bowed تعظیم کمان
arch چفت کمان
handbow کمان تیراندازی
bowed کمان شکاری
arch- چفت کمان
long bow کمان دستی
bowman تیرانداز با کمان
bowman تیرانداز کمان کش
bow weight وزن کمان
nock جای زه کمان
to feel any one's pulse کمان کردن
longbow کمان بزرگ
archers تیرانداز با کمان
bowyer کمان فروش
cant کج گرفتن کمان
central angle of arch دهانه کمان
circular measure اندازه کمان
face شکم کمان
faces شکم کمان
crossbows کمان پولادی
crossbows کمان زنبورکی
bend کمان خمش
cross bow کمان پولادی
iris رنگین کمان
arches چفت کمان
crossbow کمان صلیبی
stacked bow کمان باریک
saw frame کمان اره
rainbow رنگین کمان
opalesce مانندرنگین کمان
cock feather پر وصل به کمان
power hacksaw کمان اره
bowyer کمان ساز
crossbows کمان صلیبی
cross bow کمان زنبورکی
reflex arc کمان بازتاب
cross bow گوله کمان
understrung فاصله زه تا دستگیره کمان
sounding board کمان ویولن وتار
sounding boards کمان ویولن وتار
bowstring ریسمان دار زه کمان
bow hunting شکار با تیر و کمان
bow hunter شکارچی با تیر و کمان
bow fishing ماهیگیری با تیر و کمان
to bend or draw the bow کمان را چله کردن
frame قاب چارچوب کمان
rectification of a curve طول کمان [ریاضی]
iridescence نمایش رنگین کمان
iridescency نمایش رنگین کمان
catapult [British E] تیر و کمان قلابسنگی
crossbow man کمانگیر با کمان صلیبی
slingshot [American E] تیر و کمان قلابسنگی
great circle route کمان دایره عظیمه
arc length طول کمان [ریاضی]
van کمان سینه ناو
archery تیراندازی با تیر و کمان
limb هرکدام از طرفین کمان
limbs هرکدام از طرفین کمان
frame of hachsaw کمان اره چکی
vans کمان سینه ناو
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
fogbow رنگین کمان حاصل از مه
soundboard کمان ویولن وتار
nock شکاف انتهای کمان
back تنظیم بادبان پشت کمان
bellies قسمت داخلی کمان نزدیک زه
belly قسمت داخلی کمان نزدیک زه
longbows اغراق گویی کمان دستی
longbow اغراق گویی کمان دستی
servings پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
serving پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
circular grooving saw کمان اره ویژه شیار
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
fistmele فاصله بین دسته کمان و زه
toxophilite تیرانداز ماهر با تیر و کمان
draws تیر در چله کمان گذاشتن
self کمان یا تیر از یک تکه چوب
backs تنظیم بادبان پشت کمان
draw تیر در چله کمان گذاشتن
drag کشیدن بزور کشیدن
dragged کشیدن بزور کشیدن
drags کشیدن بزور کشیدن
longbow کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
hunting bow کمان بلند و سنگین برای شکار
bowsight وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
double-bellid [صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
longbows کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
rainbows قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
subtense خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
bowsock پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
target archery مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
rainbow قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
timber hitch گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
backed bow کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
lipping قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
lipping قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
windage تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
loose توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
kissing button برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
clout shooting تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
sight window بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
backing کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
target captain عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
pull up بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
sight وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
sights وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
fita round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
western round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
pope young round مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
post محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posts محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
york round مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
men's western round مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
indravgnt تو کشیدن
drawl کشیدن
haul کشیدن
string کشیدن
drawled کشیدن
drawling کشیدن
draws چک کشیدن
indraght تو کشیدن
flaunts به رخ کشیدن
drag کشیدن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com