English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (16 milliseconds)
English Persian
acting کفالت کننده
Other Matches
suretyship کفالت
bailment کفالت
sponsion کفالت
substitutionary کفالت
safe pledge کفالت
personal surety کفالت
bail کفالت
sponsoring کفالت کردن
guarantee کفالت وثیقه
sponsors کفالت کردن
guaranteed کفالت وثیقه
bonded کفالت دار
become bail کفالت دادن
guarantees کفالت وثیقه
substitution کفالت جانشانی
sponsor کفالت کردن
perfecting bail قبولی کفالت
suretyship ضمان عقدی کفالت
go bail for someone کفالت کسی را کردن
bail کفالت بامانت سپردن
perfecting bail صدور قرارقبولی کفالت
act as surety کفالت یا ضمانت کردن
practice court دادگاه مخصوص رسیدگی به کفالت
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
makgi boowi نقاط حمله کننده و دفاع کننده تکواندو
vasomotor اعصاب تنگ کننده وگشاد کننده رگها
detonator منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
detonators منفجر کننده مشتعل کننده چاشنی منفجرکننده
del credere وصول کننده مطالبات تضمین کننده طلبها
steam fitter نصب کننده وتعمیر کننده لولههای بخار
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
distractive گیج کننده برگرداننده یا اشغال کننده فکر
changer دواتصال کننده که اتصال کننده مادگی را به نری
interceptors هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
search jammer تولید کننده پارازیت در انتن رادار وسیله جلوگیری کننده از تجسس رادار وسیله جلوگیری کننده از مراقبت
prepossessing مجذوب کننده جلب توجه کننده
sprining charge خرج چال کننده یا گود کننده
suppressive خنثی کننده اتش سرکوب کننده
claqueur تشویق کننده [یا هو کننده] استخدام شده
padding پنهان کننده یااستتار کننده پیامها
expostulator سرزنش کننده نصیحت کننده باسرزنش
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
stop order دستور عدم پرداخت از طرف صادر کننده سند مالی به مرجع پرداخت کننده
divider جدا کننده تقسیم کننده
corrupter فاسد کننده منحرف کننده
corruptor فاسد کننده منحرف کننده
gesticulant اشاره کننده وحرکت کننده
supplicant درخواست کننده تضرع کننده
modulator demodulator تلفیق کننده- تفکیک کننده
practicer تمرین کننده مشق کننده
supplicants درخواست کننده تضرع کننده
vibrators ارتعاش کننده نوسان کننده
presentor ارائه کننده معرفی کننده
modifier اصلاح کننده تعدیل کننده
thickener غلیظ کننده پرپشت کننده
acknowledger تصدیق کننده قبول کننده
thickeners غلیظ کننده پرپشت کننده
transmitter منتقل کننده مخابره کننده
suberter سرنگون کننده تضعیف کننده
vibrator ارتعاش کننده نوسان کننده
modifiers اصلاح کننده تعدیل کننده
homager تجلیل کننده کرنش کننده
striking force نیروی تک کننده یا کمین کننده
the producer and the consumer تولید کننده و مصرف کننده
accaimer هلهله کننده تحسین کننده
cogitator اندیشه کننده مطالعه کننده
spell binder مسحور کننده مجذوب کننده
sniffy افهار تنفر کننده فن فن کننده
venerator تکریم کننده ستایش کننده
oppressive خورد کننده ناراحت کننده
designative اشاره کننده تعیین کننده
presenter ارائه کننده معرفی کننده
hangers اویزان کننده معلق کننده
whetstone تیز کننده تند کننده
preventive حفافت کننده جلوگیری کننده
presenters ارائه کننده معرفی کننده
trimmer دستکاری کننده صاف کننده
toasters سرخ کننده برشته کننده
contractive جمع کننده چوروک کننده
diverting سرگرم کننده منحرف کننده
toaster سرخ کننده برشته کننده
discriminant تفکیک کننده جدا کننده
lifter مرتفع کننده برطرف کننده
favourer یاری کننده مساعدت کننده
intermediaries وساطت کننده مداخله کننده
prosecutor پیگرد کننده تعقیب کننده
thwarter خنثی کننده مسدود کننده
intermediary وساطت کننده مداخله کننده
insulator جدا کننده عایق کننده
transmitters منتقل کننده مخابره کننده
insulators جدا کننده عایق کننده
desolator ویران کننده متروک کننده
coordinator هم اهنگ کننده هماهنگ کننده
prosecutors پیگرد کننده تعقیب کننده
hanger اویزان کننده معلق کننده
provisioner تدارک کننده تهیه کننده
desolater ویران کننده متروک کننده
skeletonizer تهیه کننده استخوان بندی یا کالبد چیزی تهیه کننده رئوس مطالب
fuel cooled oil cooler خنک کننده روغن که در ان ازسوخت بعنوان ماده خنک کننده استفاده میشود
dragger شرکت کننده در مسابقه اتومبیلرانی سرعت شرکت کننده درمسابقه سرعت موتورسیکلت رانی شرکت کننده در مسابقه قایقرانی سرعت
plasticizer ماده سخت کننده و کشدار کننده خرج انفجار یا خرج تلاش
procuring activity یکان تهیه کننده و تحویل دهنده اماد قسمت اماد کننده
agent authentication معرفی قسمت مخابره کننده اعلام معرف مخابره کننده
parity bit عدد یا علامت طراز کننده متعادل کننده عدد تعادل
component اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
components اجزای تشکیل دهنده نیروی مسلح شرکت کننده در عملیات جزء یا قطعهای از یک وسیله کامل یکان شرکت کننده در عملیات
user freindly اسان برای استفاده کننده ارتباط دوستانه با استفاده کننده سیستم محاسباتی که امکانات لازم برای توانایی هاو محدودیتهای اپراتور رافراهم می سازد
voltage stabilizer تثبیت کننده فشار الکتریکی تثبیت کننده ولتاژ
dismantling shot تیر قطعه قطعه کننده گلوله تخریب کننده
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
tipper کج کننده واژگون کننده
army component نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
requistioner قسمت درخواست کننده تهیه کننده درخواست
stabilizer تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
stabilisers تثبیت کننده میز تثبیت کننده مسیر
supporting arms نیروی پشتیبانی کننده یکانهای پشتیبانی کننده
flare گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
flares گلوله روشن کننده موشک روشن کننده
negative true logic سیستمی منطقی که در ان یک ولتاژ بالا بیان کننده بیت صفرو یک ولتاژ پایین بیان کننده بیت یک میباشد
desiccant مواد خشک کننده گیاهان مواد شیمیایی خشک کننده روییدنیها
delay release sinker وسیله غوطه ور کننده مین زمانی غوطه ور کننده مین تاخیری
radar picket ناو تقویت کننده رادار هواپیمای تقویت کننده رادار
analysis staff ستاد تجزیه و تحلیل کننده گروه تجزیه و تحلیل کننده
component command قرارگاه نیروی شرکت کننده درعملیات فرماندهی نیروی مسلح شرکت کننده درعملیات
gyro repeater تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
jumpers شوت کننده با پرش پرش کننده
jumper شوت کننده با پرش پرش کننده
out side دریافت کننده سرویس دریافت کننده سرویس اسکواش
rebutter رد کننده
doer کننده
ear-splitting کر کننده
wheezier خس خس یا خر خر کننده
filleted پر کننده
solvents اب کننده
solvent اب کننده
fillet پر کننده
wheezy خس خس یا خر خر کننده
wheeziest خس خس یا خر خر کننده
bandwidth یچ کننده
tracker پی کننده
bender خم کننده
renunciant رد کننده
trackers پی کننده
noncommittal رد کننده
puffer پف کننده
deflective کج کننده
fluxing oil اب کننده
renunciant کننده
benders خم کننده
attacking تک کننده
fillets پر کننده
prater پچ پچ کننده
commulator یک سو کننده
refuser رد کننده
prattfall پچ پچ کننده
whisperer پچ پچ کننده
refutative رد کننده
refutatory رد کننده
repudiationist رد کننده
catterer پچ پچ کننده
deletive حک کننده
crusher له کننده
abjurer or abjuror کننده
squelcher له کننده
solver حل کننده
bidder کننده
spurner رد کننده
filler پر کننده
bidders کننده
mitigative کم کننده
mitigatory کم کننده
fillers پر کننده
fizzy کف کننده
mumbler من من کننده
squasher له کننده
jaberer پچ پچ کننده
thinner کم کننده
surfy کف کننده
hoppers لی لی کننده
hopper لی لی کننده
swooner غش کننده
percutient دق کننده
syncopator غش کننده
attenuant اب کننده
doers کننده
mauler له کننده
skittish رم کننده
sensor حس کننده
crepitant خش خش کننده
filleting پر کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com