English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
beta librae کفه شمالی زبانی شمالی
Other Matches
northern lights سپیده شمالی فجر شمالی
norther شمالی باد سرد شمالی
aurora borealis فجر شمالی سپیده شمالی
northern dawn سپیده شمالی فجر شمالی
northen america nebula ابری امریکای شمالی سحابی امریکای شمالی
boreal شمالی
north شمالی
Nordic شمالی
northern شمالی
arctic شمالی
northerly شمالی
norland شمالی
herring gulls گاکی شمالی
northern dawn شفق شمالی
moose گوزن شمالی
elks گوزن شمالی
elk گوزن شمالی
northward قسمت شمالی
papoose درامریکای شمالی
northwards قسمت شمالی
corona borealis اکلیل شمالی
coronae borealis اکلیل شمالی
boreas باد شمالی
north star ستاره شمالی
foumart گربه شمالی
eider مرغابی شمالی
this line lies north این خط شمالی
eider قوی شمالی
first world امریکای شمالی
aurora borealis شفق شمالی
kiffa borealis کفه شمالی
Upper Volta ولتای شمالی
north country انگلستان شمالی
nordic council شورای شمالی
Northern Ireland ایرلند شمالی
herring gull گاکی شمالی
kingduck مرغابی شمالی
kingduck قوی شمالی
tho اهل تونکن شمالی
alpha coronae borealis الفا- اکلیل شمالی
northwardly بطرف شمال شمالی
aurorean مربوط به نور شمالی
cygni طایر صلیب شمالی
auroral مربوط به نور شمالی
solan قاز دریای شمالی
cariboo گوزن امریکایی شمالی
yankee doodle سرباز شمالی امریکا
zeta coronae borealis زتا- اکلیل شمالی
cygnus طایر صلیب شمالی
NI مخفف ایرلند شمالی
junco سهره امریکای شمالی
caribou گوزن امریکایی شمالی
caribou گوزن امریکای شمالی
caribous گوزن امریکایی شمالی
caribous گوزن امریکای شمالی
northern lights نور فجر شمالی
niagaranexus رودخانهای درامریکای شمالی
the north star ستاره قطبی یا شمالی
niagara nexus رودخانهای درامریکای شمالی
malamute سگ سورتمه کش امریکای شمالی
gannet غاز دریای شمالی
malemute سگ سورتمه کش امریکای شمالی
margarita الفا- اکلیل شمالی
lynxes وشق صورت فلکی شمالی
kiffa borealis زبان شمالی بتا- میزان
north atlantic treaty organization (nato سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
horseweed خزه معمولی امریکای شمالی
massasauge مار زنگی امریکای شمالی
booby نوعی قاز دریای شمالی
redskins سرخ پوست امریکای شمالی
Gospel side [قسمت شمالی محراب یا کلیسا]
coyotes گرگ صحرایی امریکای شمالی
copperlndian سرخ پوست امریکای شمالی
lynx وشق صورت فلکی شمالی
redskin سرخ پوست امریکای شمالی
coyote گرگ صحرایی امریکای شمالی
mockingbird مرغ مقلد امریکای شمالی
ice-foot [دیواره یخ در کنار نواحی شمالی]
passenger pigeon کبوتر وحشی امریکای شمالی
saddle tree یکجورگل لاله درامریکای شمالی
boreal forest جنگل سوزنی برگ شمالی
casbah محله بومیهای شهرهای شمالی افریقا
musk rat موش ابی امریکایی شمالی کرموش
eiderdowns پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
musquash موش ابی امریکایی شمالی کرموش
eiderdown پرنرمی که از مرغابی شمالی بدست می اید
mallemuck مرغ طوفان اقیانوس منجمد شمالی
eider down پرنرمی که ازمرغابی شمالی بدست میاید
tarheel اهل استان کارولینای شمالی امریکا
thule اخرین نقطه شمالی مسکون دنیا
indigo bunting یکجورسهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
musk ox یکجور گاو عنبر در دریاهای شمالی امریکا
snow goose غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
mistral باد خشک سرد شمالی درجنوب فرانسه
snow geese غاز آمریکای شمالی که پرهای سفیدی دارد.
NATO مخفف ناتو سازمان پیمان اتلانتیک شمالی
compass error جمع انحراف تغییرپذیری وخطای گردش شمالی
flathead سرخ پوست امریکای شمالی ماهی سرپهن
indigo bird یکجوره سهره در امریکای شمالی که نر ان نیلی رنگ است
ling ماهی روغنی اروپای شمالی وامریکا از خانواده gadidae
hyperborean ساکن دورترین نقطه شمالی زمین بسیار سرد
reindeer گوزن شمالی وابسته بدوران کهنه سنگی اروپا
prairie chicken یکجور با قرقر امریکای شمالی در دره رود میسی سیپی
wampun خر مهرهای که هندیهای امریکای شمالی بجای زر وزیور بکار می برند
glacial epoch عصریخ :عصری که یخ بیشترنیم کره شمالی راپوشانده بوده است
Benin خور بنین که بخش شمالی خلیج گینه راتشکیل میدهد
mocking bird یکجور پرنده درامریکای شمالی که صدای مرغان دیگر رابخوبی تقلید میکند
northing عرض شمالی انحراف به سوی شمال شمال شبکه
neotropical متعلق به امریکای جنوبی ونواحی گرمسیری امریکای شمالی
upstate وابسته به بخش شمالی ایالت شمال ایالت نیویورک
merry dancers شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dance شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights شفق شمالی [که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
ldl یک ماوراء زبانی که زبانی را شرح میدهد
monolingual یک زبانی
trilingual سه زبانی
viva voce زبانی
monnolingual یک زبانی
vivas voce زبانی
nuncupatory زبانی
nuncupative زبانی
by word of mouth زبانی
linguistic زبانی
orals زبانی
glottic زبانی
abusiveness بد زبانی
verbal زبانی
by parol زبانی
bilingual دو زبانی
glossal زبانی
orally زبانی
lip deep زبانی
linguistically زبانی
linguiform زبانی
oral زبانی
by word of mounth زبانی
lingual زبانی
bradyglossia کندگویی زبانی
professed love دوستی زبانی
vivas voce زبانی شفاها`
aphthongia لالی زبانی
sublingual زیر زبانی
to fix a language زبانی که ازتغییریارشدبازداشتن
to fling d. بد زبانی کردن
unction چرب زبانی
glossopharyngeal زبانی حلقی
volubility چرب زبانی
lapsus linguae لغزش زبانی
knowledge of a language دانستن زبانی
spiel چرب زبانی
lingulate زبانی شکل
vocabular زبانی شفاهی
polyglot چند زبانی
polyglots چند زبانی
dumb language زبان بی زبانی
zubenelgenubi زبانی جنوبی
chattiness بلبل زبانی
nuncupate زبانی گفتن
flippancy بی ملاحظگی چرب زبانی
to nuncupate a will زبانی وصیت کردن
spiel چرب زبانی کردن
abusive بد زبانی تجاوز به عصمت
grammatical error اشتباه دستور زبانی
glibly ازروی چرب زبانی
acclamation اخذ رای زبانی
glossopharyngeal nerve عصب زبانی- حلقی
lingual حرف زبانی یا ذو لفی
lispling تکلم نوک زبانی
lingual letters or linguals حروف زبانی یا ذولقی
nervus glossopharyngeus عصب زبانی- حلقی
glibness چرب و نرم تر زبانی
tongu praxia کنش پریشی زبانی
retrolingual واقع در پشت زبان پس زبانی
lisp نوک زبانی صحبت کردن
lisps نوک زبانی صحبت کردن
lard ارایش دادن چرب زبانی
lisped نوک زبانی صحبت کردن
hard sell فروشندگی باچرب زبانی وفشار
lisping نوک زبانی صحبت کردن
to translate something [from/into a language] برگرداندن [نوشتنی] چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
to schmooze somebody برای کسی چرب زبانی کردن
illinois test of psycholinguistic ازمون تواناییهای زبانی- روانی ایلینوی
to butter somebody up برای کسی چرب زبانی کردن
metalanguage زبانی که یک زبان برنامه نویسی را شرح میدهد
to translate something [from/into a language] ترجمه [نوشتنی] کردن چیزی [از یک زبان یا به زبانی]
naturals زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
natural زبانی که توسط بشر استفاده و فهمیده میشود
catechetical مبنی براموزش زبانی ازراه پرسش وپاسخ
diachronic تحمولات زبانی یک ملت درادوار مختلف تاریخ
lingua زبان یا عضو زبانی شکل اصطلاحات خاص
vdl زبانی برای تعریف و معناشناسی زبانهای برنامه نویسی
transliteration نقل عین تلفظ کلمه یا عبارتی از زبانی بزبان دیگر
natives زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
native زبانی که توسط پردازنده اجرا میشود بدون نیاز به نرم افزار خاص
a dead language <idiom> زبان مرده و منقرض شده [زبانی که دیگر آموزش داده نمی شود اما شاید برخی از کارشناسان از آن استفاده کنند.]
source language 1-زبانی که برنامه در ابتدا به آن نوشته شده است .2-زبان برنامه پیش از ترجمه
targetted زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
targetting زبانی که زبان از زبان اصلی به آن ترجمه خواهد شد
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com