English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 108 (6 milliseconds)
English Persian
tuffet کلاله خوشه
Other Matches
scopula کلاله مو
collectrals کلاله
stigma کلاله
crests کلاله
stigmas کلاله
cresting کلاله
crest کلاله
knotted کلاله دار
snowcap کلاله برفی
scopulate کلاله مانند
pappus کلاله اطراف گل
flocculate کلاله کاکل
whisks کلاله یادسته مو
whisking کلاله یادسته مو
whisked کلاله یادسته مو
whisk کلاله یادسته مو
tuft ریش بزی کلاله
tufts ریش بزی کلاله
stupa کلاله بافتهای حصیری
comose کلاله دار مویی
ringlet کلاله انگشتری کوچک
ringlets کلاله انگشتری کوچک
hassocks کلاله علف درهم پیچیده
hassock کلاله علف درهم پیچیده
grouped <adj.> خوشه ای
bunch خوشه
clumping خوشه
beards خوشه
beard خوشه
bunched خوشه
clumps خوشه
clumped خوشه
clump خوشه
gregarious خوشه خوشه
bunching خوشه
cluster خوشه
raceme خوشه
virginis خوشه
cluster bomb خوشه
cluster bombs خوشه
bunches خوشه
rar خوشه
virgo خوشه
clusters خوشه
earing خوشه بندی
galactic cluster خوشه کهکشانی
gleaner خوشه چین
globular cluster خوشه کروی
eared خوشه دار
icker خوشه ذرت
vintager خوشه چین
racemose بشکل خوشه
open cluster خوشه باز
staller cluster خوشه ستارهای
mine mooring خوشه مین
racemiform خوشه مانند
mealie خوشه ذرت
super cluster ابر خوشه
glomerule خوشه دسته
clumpy خوشه دار
ear خوشه زائده
oval faced chaser punch قلم خوشه
gleaning خوشه چینی
ears خوشه زائده
glean خوشه چینی کردن
open star cluster خوشه باز ستارهای
spadix خوشه گریبانه دار
spicular مانند خوشه کوچک
cluster bombs خوشه مین خوشهای
gleaned خوشه چینی کردن
cluster خوشه مین خوشهای
cluster bomb خوشه مین خوشهای
globular cluster خوشه ستارهای کروی
botryoidal شبیه خوشه انگور
gleans خوشه چینی کردن
clusters خوشه مین خوشهای
gleanings خوشه چینی کردن
spica الفا- خوشه سماک اعزل
grain head خوشه دانه [گیاه شناسی]
grain ear خوشه دانه [گیاه شناسی]
tucket خوشه نرسیده ذرت هندی
ears خوشه دار یاگوشدار کردن
botryoidal دارای شکل خوشه انگور
ear خوشه دار یاگوشدار کردن
eared خوشه کرده سنبله دار
alpha virginis سماک اعزال الفا- خوشه
married failure عمل نکردن خوشه اتصال مین
sori خوشههای گرده گیاهی خوشه هاگی
foxtail یکجورعلف که درسران خوشه هایی ماننددم روباه دارد
glomerule خوشه متراکم ازمویرگهای کوچک و بافتهای حیوانی و غیره
ears هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
ear هرالتی شبیه گوش یا مثل دسته کوزه خوشه
grape shot گلولههای بهم چسبیده چون خوشه انگورکه یکباردرتوپ گذارند
cluster bomb کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster bombs کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
clusters کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
cluster کامپیوتر مرکزی که ارتباطات بین دو وسیله خوشه ورا شده یا محلی از حافظه را کنترل میکند
pendant سر ترنج [کلاله] [سر ترنج را به طرح های دوران صفویه نسبت می دهند و معمولا نقشی از ترنج مرکزی را نشان می دهد و به صورت های مختلف هندسی، بیضی شکل، دایره ای و چند ضلعی بافته می شود.]
ear خوشه [بخشی از ساقه گیاه غلاتی] [گیاه شناسی]
cluster جمع کردن خوشه کردن
cluster bomb جمع کردن خوشه کردن
cluster bombs جمع کردن خوشه کردن
bunched دسته کردن خوشه کردن
clusters جمع کردن خوشه کردن
bunching دسته کردن خوشه کردن
bunches دسته کردن خوشه کردن
bunch دسته کردن خوشه کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com