Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 130 (7 milliseconds)
English
Persian
lidding film
کلاهک لیوان
Other Matches
cocked hats
کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
cocked hat
کلاهک مسلح شدن مین کلاهک برجسته
glass
لیوان یخ
a glass of water
یک لیوان آب
glass
لیوان
burgundy glass
لیوان
mug
لیوان
tun
لیوان
water glass
لیوان اب
mugs
لیوان
mugging
لیوان
mugged
لیوان
tumbler
لیوان
tumblers
لیوان
There is a glass missing.
یک لیوان کم است.
glassful
مظروف یک لیوان
glassful
بقدر یک لیوان
rummer
لیوان مشروب
The glass is full of water.
لیوان پر از آب است
paper cup
لیوان کاغذی
tumbler
لیوان
[شفاف]
lidding film
سرپوش لیوان
mug
لیوان بدون دسته
Empty this glass of water.
این لیوان آب راخالی کن
beakers
فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
beaker
فرف کیمیاگری لیوان ازمایشگاه
He emptied the glass to the last drop .
لیوان را تا آخرین قطره خالی کرد
stein
لیوان دسته دار ابجو خوری
Would you care for a cup of coffee?
آیا دوست دارید یک لیوان قهوه داشته باشید؟
cap wale
کلاهک
crown top
کلاهک
cupule
کلاهک
head stock
کلاهک
tegmentum
کلاهک
lids
کلاهک
collar
کلاهک
capped
کلاهک
overhang
کلاهک
overhangs
کلاهک
bonnets
کلاهک
hood
کلاهک
hoods
کلاهک
lid
کلاهک
warheads
کلاهک
warhead
کلاهک
helmets
کلاهک
helmet
کلاهک
cap
کلاهک
bonnet
کلاهک
snowcap
کلاهک برفی
pileate
دارای کلاهک
pile cap
کلاهک شمع
mushromm could
کلاهک اتمی
ignition cap
کلاهک چاشنی
tallboy
کلاهک دودکش
ice-caps
کلاهک یخی
ice-cap
کلاهک یخی
ice cap
کلاهک یخی
chimney pot
کلاهک دودکش
hoods
کلاهک دودکش
chimney pots
کلاهک دودکش
hood
کلاهک دودکش
bonnet
کلاهک دودکش
bonnets
کلاهک دودکش
warhead
کلاهک جنگی
blasting cap
کلاهک منفجرکننده
cucullate
کلاهک دار
percussion caps
کلاهک ضربتی
detonation cap
کلاهک منفجرکننده
detonation cap
کلاهک چاشنی
percussion cap
کلاهک ضربتی
warheads
کلاهک جنگی
glans
کلاهک احلیل
blind flange
فلانژ کلاهک
blasting cap
کلاهک چاشنی
gas cap
کلاهک گاز
cap nut
مهره کلاهک دار
abat vent
کلاهک دودکش بخاری
hoods
روپوش کلاهک دودکش
all weather hood
کلاهک مخصوص هوا
warheads
کلاهک موشک سر جنگی
armor piercing capped
دارای کلاهک ثاقب
dome
کلاهک دودکش
[شیمی]
hood
کلاهک دودکش
[شیمی]
hood
روپوش کلاهک دودکش
cowel
کلاهک دودکش دار
false ogive
روکش کلاهک گلوله
trucked
کلاهک بالای دکل
trucks
کلاهک بالای دکل
protection hood
کلاهک یا روپوش محافظ
door lintel
نعل درگاه کلاهک
ignition cap
کلاهک مشتعل کننده
igniting fuze
کلاهک مشتعل کننده
truck
کلاهک بالای دکل
warhead
کلاهک موشک سر جنگی
noses
دماغه کلاهک موشک
nose
دماغه کلاهک موشک
trucking
کلاهک بالای دکل
highball
یک لیوان بزرگ ویسکی یا عرق مخلوط بانوشابه گازدار قطار سریع السیر
coupling base
اتصال دهنده چاشنی به کلاهک
bonnet
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
lower fungus
قارچ بدون کلاهک هاگ
hood
کلاهک کاپوت ماشین روپوش
bonnets
کلاهک دودکش سرپوش هرچیزی
hoods
کلاهک کاپوت ماشین روپوش
igniter
خرج مشتعل کننده کلاهک منفجرکننده
domes
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
dome
کلاهک رادار برجک خودرو زرهی
air defense weapon control case
روش استفاده از کلاهک اتمی در جنگ افزارهای پدافندهوایی
hound dog
موشک هوا به زمین مخصوص هواپیماهای ب-25 با کلاهک اتمی
coupling base
وسیلهای که چاشنی را به کلاهک یا خرج مشتعل کننده وصل میکند
titan
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
minuteman
نوعی موشک سه مرحلهای قاره پیمایی که کلاهک اتمی حمل میکند
titans
نوعی موشک دو طبقه قاره پیمای بالیستیکی مجهز به کلاهک اتمی
sprint
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprinted
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
sprints
نوعی موشک ضد موشک هدایت شونده زمین به هوا با کلاهک اتمی
noggin
سطل چوبی لیوان چوبی
naggin
سطل چوبی لیوان چوبی
pannikin
لیوان کوچک پیمانه کوچک
noggins
سطل چوبی لیوان چوبی
wineglass
لیوان شراب پیمانه شراب
darted
پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
dart
پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
lids
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
lid
کلاهک گذاشتن دریچه گذاشتن
darting
پیکان پیکان یا کلاهک موشکها
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
countersink
خزانه نمودن کلاهک دار کردن خزینه دار کردن خزینه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com