Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English
Persian
fez
کلاه قرمز منگوله دار فس
fezzes
کلاه قرمز منگوله دار فس
Other Matches
tam o' shanter
کلاه منگوله دار یا دکمه دار
storm warning
پرچم قرمز با مرکز سیاه یا 2چراغ قرمز بعلامت باد شدید
carminic acid
اسید کارمینیک
[عامل اصلی رنگ قرمز حاصل از شیره کشی حشره دانه قرمز]
phyrgian cap
یکجور کلاه مخروطی که اکنون انرا با کلاه ازادی یکی میدانند
glengarry
نوعی کلاه شبیه کلاه بره که کوهستانیهای اسکاتلند بسرمیگذارند
tassels
منگوله
pompon
منگوله
bob
منگوله
bobs
منگوله
bobbing
منگوله
tags
منگوله
tag
منگوله
tuft
منگوله
tassel
منگوله
tufts
منگوله
To live on borrowed money . To play for time .
این کلاه آن کلاه کردن ( کلاه کلاه کردن )
knotted
منگوله دار
tassels
منگوله زدن به
calamanco
قره منگوله
tassel
منگوله زدن به
infrared line scan
ردیابی خطی با اشعه مادون قرمز ردیابی مستقیم بامادون قرمز
braid
[fringe]
ریشه سر فرش
[منگوله]
cask
کلاه جنگی کلاه خود
casks
کلاه جنگی کلاه خود
pompon
انواع گل داودی منگوله نما
infrared imagery
عکسبرداری مادون قرمز عکاسی با استفاده از اشعه مادون قرمز
get round the law
با کلاه شرعی از اجرای قانون طفره رفتن کلاه شرعی سرچیزی گذاشتن
knot
منگوله دار کردن گره دریایی
knots
منگوله دار کردن گره دریایی
natural dyes
رنگینه های طبیعی
[که عموما از گیاهان و بعضی حیوانات تهیه می شوند. نمونه گیاهی رنگ قرمز گیاه روناس و نمونه حیوانی رنگ قرمز، حشره قرمزدانه می باشد.]
jasey
کلاه گیس کلاه گیس تهیه شده از پشم تابیده
Turkaman rugs
فرش های ترکمن
[اینگونه فرش ها دارای طرح های ساده و هندسی شکل می باشند و غالبا زمینه قرمز یا قهوه ای ته قرمز با لبه ها و نوارهای سفید رنگ بافته می شوند.]
tossle
منگوله
[در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
infrared ray
اشعه مادون قرمز پرتو مادون قرمز پرتو فرو سرخ
modiste
کلاه فروش زنانه کلاه دوز زنانه
fringe
[braid]
ریشه فرش یا منگوله
[که بصورت مختلف بافته شده تا از شل شدن و باز شدن انتهای فرش جلوگیری شود.]
erythrean
قرمز
vermeil
قرمز
vermillion
قرمز
vinaceous
قرمز
cramoisy
قرمز
ponceau
قرمز
raddle
گل قرمز
bloodshot
قرمز
gules
قرمز
rubric
خط قرمز
red
<adj.>
قرمز
red line
خط قرمز
erythroid
قرمز
rubrics
خط قرمز
reds
قرمز
redhead
مو قرمز
redder
قرمز
reddest
قرمز
redheads
مو قرمز
laky a
قرمز
sanguineous
قرمز
coralline
قرمز
vermilion
قرمز
aka
قرمز
roucou
قرمز بویا
elm
نارون قرمز
angrier
قرمز شده
rel pole
قطب قرمز
rubefaction
قرمز سازی
ripe lips
لبهای قرمز
rosily
برنگ قرمز
rubefacient
قرمز کننده
first class brick
اجر قرمز
safflower carmine
قرمز کافیشه
reddens
قرمز شدن
rubescent
قرمز شونده
rubefy
قرمز کردن
rubious
قرمز یاقوتی
ruby of arsenic
زرنیخ قرمز
redden
قرمز کردن
redden
قرمز شدن
ruffous
قرمز کم رنگ
ruddy
قرمز رنگ
reddened
قرمز شدن
rufous
قرمز کم رنگ
reddening
قرمز کردن
reddened
قرمز کردن
reddening
قرمز شدن
reddens
قرمز کردن
elms
نارون قرمز
encrimson
قرمز کردن
dressed inred
قرمز پوش
hot pepper
فلفل قرمز
phenol red
قرمز فنول
oxide of copper
توتیای قرمز
neutral red
قرمز خنثی
nacarat
قرمز روشن
murrey
قرمز ارغوانی
minium
اکسید قرمز
minium
شنجرف قرمز
bright red
قرمز روشن
body brick
اجر قرمز
infera red
مادون قرمز
infrared
مادون قرمز
methyl red
قرمز متیل
martagon
سوسن قرمز
ladyfinger
فلفل قرمز
kidney bean
لوبیا قرمز
Cayenne
فلفل قرمز
chlorophennol red
قرمز کلروفنول
gorcock
با قرقره قرمز
angriest
قرمز شده
angry
قرمز شده
redlining
خط قرمز کشیدن
cochineal
قرمز دانه
cochineal
قرمز شراب کش
red nucleus
هسته قرمز
red lips
لبهای قرمز
red letter
با حروف قرمز
red lead
سرب قرمز
red card
کارت قرمز
red brick
اجر قرمز
crimson
قرمز سیر
cresol red
قرمز کرزول
congo red
قرمز کنگو
infrared
زیر قرمز
staring red
قرمز زننده
crimson
قرمز روناسی
caramels
مایل به قرمز
infra-red
زیر قرمز
flush
قرمز کردن
scarlet
قرمز جگری
infra red
زیر قرمز
scarlet
قرمز لاکی
flushes
قرمز کردن
flushing
قرمز کردن
hot lines
تلفن قرمز
goldfish
ماهی قرمز
red lights
چراغ قرمز
red peppers
فلفل قرمز
hot line
تلفن قرمز
Red chilli
فلفل قرمز
gold fish
ماهی قرمز
red pepper
فلفل قرمز
chilli pepper
فلفل قرمز
caramel
مایل به قرمز
kidney beans
لوبیا قرمز
red light
چراغ قرمز
ochreish
قرمز چون گل اخری
bay
سرخ مایل به قرمز
bayed
سرخ مایل به قرمز
red oxide of zinc
اکسید قرمز روی
sepia
رنگ قرمز قهوه ای
clarets
نوعی شراب قرمز
red clause credit
اعتبار با ماده قرمز
crimson
لاکی قرمز کردن
pyrope
لعل قرمز سیر
purple red
قرمز مایل به ارغوانی
magenta
یکجور رنگ قرمز
pharaoh ant
مورچه قرمز کوچک
claret
نوعی شراب قرمز
baying
سرخ مایل به قرمز
infrared viewer
دوربین مادون قرمز
hot pepper
بوته فلفل قرمز
carbuncled
مزین به یاقوت قرمز
hemolysis
تحلیل گویچههای قرمز
chianti
نوعی شراب قرمز
Indianred
<adj.>
<noun>
نوعی رنگ قرمز
dunlin
ابیای پشت قرمز
plover page
ابیای پشت قرمز
far infrared
زیر قرمز دور
farouche
یونجه گل قرمز کمرو
hubble effect
جابجایی به سوی قرمز
rubella
قرمز کننده پوست
infrared absorption
جذب زیر قرمز
bays
سرخ مایل به قرمز
near infrared
زیر قرمز نزدیک
incarnadine
رنگ قرمز گوشتی
carmine
نوعی رنگ قرمز
light red
رنگ قرمز روشن
kermes
قرمزدانه :کرم قرمز
infrared spectrum
طیف زیر قرمز
auburn
قهوهای مایل به قرمز
fireback
قرقاول پشت قرمز
red tape
نوار باریک قرمز
to tinge with red
کمی قرمز کردن
bloodiest
خون الود قرمز
bloodier
خون الود قرمز
rubricize
قرمز نشان دادن
spatalite
اکسید قرمز روی
redshank
مرغ پا قرمز کرانه زی
bloody
خون الود قرمز
scarlet
قرمز مایل به زرد
rubicund
رنگ مایل به قرمز
red zinc ore
اکسید قرمز روی
roset
رنگ نفاشی قرمز
rubricate
قرمز نشان دادن
sanguine
قرمز برنگ خون
rubiginous
برنگ قرمز اجری
redstart
بلبل دم قرمز اروپایی
ultrared
انطرف اشعه قرمز
rudd
ماهی گول قرمز
thermal imagery
عکاسی مادون قرمز
strawberry roan
اسب قرمز رنگ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com