English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (2 milliseconds)
English Persian
moppy کلفت بلند
Other Matches
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
clackvalve دریچه لولاداروسفت که چون بلند کنندباصدای بلند بجای خودمیافتد
touts بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touting بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
touted بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
tout بلند جار زدن باصدای بلند انتشار دادن
dirndl نوعی دامن بلند با کمر بلند
hand maid کلفت
handmaid کلفت
swabber کلفت
trull کلفت
blobber کلفت
thicker کلفت
stockier کلفت
squatty کلفت
molls کلفت
moll کلفت
tirewoman کلفت
stockiest کلفت
bonne کلفت
chamber maid کلفت
chamberer کلفت
biddy کلفت
stocky کلفت
femme de chambre کلفت
heavy-set کت و کلفت
thick کلفت
thickest کلفت
servant maid کلفت
housemaids کلفت
maidservant کلفت
charwoman کلفت
ladys maid کلفت
handmaidens کلفت
handmaiden کلفت
labrose لب کلفت
woman کلفت
chambermaid کلفت
charwomen کلفت
housemaid کلفت
burly کلفت
chambermaids کلفت
blunted کلفت کردن
blunt کلفت کردن
blunter کلفت کردن
baryphonia کلفت صدایی
ancilla پیشخدمت زن کلفت
bluntest کلفت کردن
blunting کلفت کردن
blunts کلفت کردن
hawsers طناب کلفت
hawser طناب کلفت
ruffians گردن کلفت
hoodman blind گردن کلفت
impassive پوست کلفت
roughneck گردن کلفت
incrassate کلفت شدن
incrassate کلفت کردن
junk board مقوای کلفت
stiff necked گردن کلفت
poutingly لب کلفت کنان
heavyset کلفت زمخت
thick skinned پوست کلفت
parlour maid کلفت سرمیز
gold foil زرورق کلفت
thickset تنگ کلفت
pachydrmatous پوست کلفت
pachydermatous پوست کلفت
box coat پالتوی کلفت
odalisque کلفت یا صیغه
bondwoman کلفت زرخرید
muslinet مشمش کلفت
inspissate کلفت کردن
ruffian گردن کلفت
girl دوشیزه کلفت
thicken کلفت کردن
stodgy گردن کلفت
thicken کلفت ترشدن
thickening کلفت سازی
thickened کلفت کردن
thickened کلفت ترشدن
thickens کلفت کردن
thickens کلفت ترشدن
thick-skinned پوست کلفت
waitresses ندیمه کلفت
yaks گاومیش دم کلفت
dumpy گردن کلفت
doubling کلفت ریسی
plank تخته کلفت
waitress ندیمه کلفت
thick warp نخ تار کلفت
thick weft نخ پود کلفت
girls دوشیزه کلفت
yak گاومیش دم کلفت
pachyder mata جانوران پوست کلفت
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
pachyderm جانور پوست کلفت
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
pachyderms جانور پوست کلفت
bullying گردن کلفت گوشت
indurate پوست کلفت کردن
ruffianly گردن کلفت وحشی
bullies گردن کلفت گوشت
bully گردن کلفت گوشت
moreen پارچه کلفت پردهای
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
thug قاتل گردن کلفت
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
bullied گردن کلفت گوشت
marchioness نوعی گلابی کلفت
marchionesses نوعی گلابی کلفت
snub کلفت وکوتاه سرزنش
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
thugs قاتل گردن کلفت
monofilament الیاف تک رشته بلند [این نوع از لیف که دارای طول بسیار بلندی است بصورت طبیعی فقط در الیاف ابریشم وجود داشته ولی الیاف مصنوعی یا شیمیایی می توانند بصورت الیاف بلند یا کوتاه تهیه شوند.]
pachydrmatous ادم پوست کلفت و بیرگ
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
nappy کلفت و پرزدار خواب دار
boat rod چوب کلفت ماهیگیری با قایق
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
butch مرد یا پسر گردن کلفت
nappies کلفت و پرزدار خواب دار
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
meathead آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
muscleman آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
grego جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
beefcake آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barreled shaft میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
shaggy ugs فرش های با پرز بلند [این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
chest protector لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
millboard مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
eton collan بلند
high grown بلند قد
forte بلند
uplands بلند
vociferous بلند
loud speaker بلند گو
megaphones بلند گو
highfalutin بلند
fortes بلند
megaphone بلند گو
soaring بلند
legged پا بلند
lengthwise بلند
eminent بلند
upland بلند
tallest قد بلند
skyscraper بلند
willowy بلند
high بلند
loftily بلند
grandiose بلند
rumbustious بلند
loudspeaker بلند گو
highest بلند
talll بلند
skyscrapers بلند
tallest بلند
taller قد بلند
aloud بلند
taller بلند
highs بلند
tall قد بلند
tall بلند
loudly بلند
long- بلند
amplifier بلند گو
longer بلند
long بلند
longest بلند
high (1 9 to 36) بلند
pointers خط کش بلند
longs بلند
mouth filling بلند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com