English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English Persian
thickening کلفت سازی
Other Matches
cable weft پود ضخیم [بعد از کامل شدن یک ردیف گره جهت محکم کردن آنها در اکثر فرش ها از یک پود نازک و سپس یک پود کلفت استفاده می شود در برخی مناطق نیز از دو پود نازک و یک پود کلفت بصورت یک در میان استفاده میکنند]
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
thickest کلفت
maidservant کلفت
housemaid کلفت
ladys maid کلفت
housemaids کلفت
labrose لب کلفت
chamber maid کلفت
chamberer کلفت
thicker کلفت
thick کلفت
bonne کلفت
blobber کلفت
trull کلفت
biddy کلفت
burly کلفت
squatty کلفت
woman کلفت
chambermaid کلفت
stockier کلفت
tirewoman کلفت
molls کلفت
femme de chambre کلفت
swabber کلفت
moll کلفت
chambermaids کلفت
handmaiden کلفت
handmaidens کلفت
stockiest کلفت
heavy-set کت و کلفت
servant maid کلفت
stocky کلفت
handmaid کلفت
hand maid کلفت
charwoman کلفت
charwomen کلفت
thick-skinned پوست کلفت
poutingly لب کلفت کنان
ancilla پیشخدمت زن کلفت
thick weft نخ پود کلفت
thick warp نخ تار کلفت
parlour maid کلفت سرمیز
dumpy گردن کلفت
doubling کلفت ریسی
pachydrmatous پوست کلفت
waitress ندیمه کلفت
girl دوشیزه کلفت
girls دوشیزه کلفت
roughneck گردن کلفت
ruffian گردن کلفت
ruffians گردن کلفت
stiff necked گردن کلفت
waitresses ندیمه کلفت
yak گاومیش دم کلفت
hawser طناب کلفت
yaks گاومیش دم کلفت
hawsers طناب کلفت
plank تخته کلفت
pachydermatous پوست کلفت
blunting کلفت کردن
blunts کلفت کردن
hoodman blind گردن کلفت
muslinet مشمش کلفت
bondwoman کلفت زرخرید
moppy کلفت بلند
stodgy گردن کلفت
thickens کلفت ترشدن
junk board مقوای کلفت
impassive پوست کلفت
inspissate کلفت کردن
heavyset کلفت زمخت
incrassate کلفت شدن
bluntest کلفت کردن
blunter کلفت کردن
blunted کلفت کردن
thickens کلفت کردن
odalisque کلفت یا صیغه
baryphonia کلفت صدایی
thickened کلفت ترشدن
box coat پالتوی کلفت
thickened کلفت کردن
incrassate کلفت کردن
thicken کلفت ترشدن
thicken کلفت کردن
blunt کلفت کردن
gold foil زرورق کلفت
thickset تنگ کلفت
thick skinned پوست کلفت
fly line ریسمان کلفت ماهیگیری
thugs قاتل گردن کلفت
heavyset چهارشانه کلفت وکوتاه
hyperostosis کلفت شدگی استخوان
thug قاتل گردن کلفت
ruffianly گردن کلفت وحشی
bullying گردن کلفت گوشت
bully گردن کلفت گوشت
bullied گردن کلفت گوشت
snubs کلفت وکوتاه سرزنش
snubbing کلفت وکوتاه سرزنش
snub کلفت وکوتاه سرزنش
marchionesses نوعی گلابی کلفت
marchioness نوعی گلابی کلفت
moreen پارچه کلفت پردهای
bullies گردن کلفت گوشت
pachyderms جانور پوست کلفت
pachyderm جانور پوست کلفت
indurate پوست کلفت کردن
pachyder mata جانوران پوست کلفت
lumpier کلفت ناهنجار تودهای
lumpiest کلفت ناهنجار تودهای
snubbed کلفت وکوتاه سرزنش
lumpy کلفت ناهنجار تودهای
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
parlormaid کلفت یاپیشخدمت سالن پذیرایی
deep mouthed دارای صدای درشت و کلفت
pachydrmatous ادم پوست کلفت و بیرگ
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
butch مرد یا پسر گردن کلفت
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
nappy کلفت و پرزدار خواب دار
nappies کلفت و پرزدار خواب دار
boat rod چوب کلفت ماهیگیری با قایق
chunks تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
chunk تکه بزرگ یا کلفت وکوتاه
bellies کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
grego جامه کوتاه باشلق دارازپارچههای کلفت
muscleman آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
beefcake آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
belly کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
meathead آدم گردن کلفت [اصطلاح روزمره]
senile keratosis کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
pea jacket or coat جامه کلفت پشمی که ملوانان در سرما می پوشند
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
fearnought یکجورپارچه کلفت پشمی که برای جامه ملوانان بکارمیرود
barreled shaft میله تیر که وسط ان کلفت تراز انتهایش باشد
barong یکنوع چاقو یا شمشیر دسته کلفت لبه تیز
barrels قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grossing کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosser کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grossed کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
grosses کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
barrel قسمت کلفت چوب بیس بال لوله اسلحه
grossest کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
gross کلفت کردن بصورت سود ناویژه بدست اوردن
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
chest protector لایی کلفت محافظ سینه توپگیریا داور بیس بال
cabled طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
cable طناب یا زنجیر کلفت برای مهار کردن یا کشیدن قایق
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
petersham یکجور پارچه پشمی پالتوی نوار کلفت وراه راه که برای ......می برند
club propeller ملخی دارای تیغههای کلفت باگام زیاد برای تست قدرت یاترک موتور
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
millboard مقوای جلد کتاب وامثال ان مقوای کلفت
hyprostosis رویش غیر طبیعی استخوان کلفت شدگی استخوان برامدگی استخوان
individualization تک سازی
individualising تک سازی
individuation تک سازی
repk lection پر سازی
pavements کف سازی
pavement کف سازی
bridge building پل سازی
individualized تک سازی
individualizes تک سازی
individualizing تک سازی
individualises تک سازی
local anasthesia سر سازی
individualised تک سازی
bridgework پل سازی
individualize تک سازی
idolization بت سازی
flooring کف سازی
padding له سازی
deflexion خم سازی
truncation بی سر سازی
flection خم سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com