Total search result: 201 (6 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
input/output |
کلمهای که بیتهایش وضعیت رسانه جانبی را شرح میدهد. |
|
|
Other Matches |
|
status |
کلمهای حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد |
wait condition |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
wait state |
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد |
PIA |
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه |
i/o |
فایلی که محتوای آن از رسانه ذخیره سازی به رسانه جانبی انتقال می یابد |
logical |
حرف یا کلمهای که عمل منط قی که انجام میدهد را شرح میدهد. |
peripheral |
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی |
channels |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channelled |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channeling |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
channel |
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند |
communication |
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت |
processor |
کلمهای که حاوی تعدادی بیت وضعیت مثل پرچم رقم نقلی , صفر و سرریز است |
address |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
addressed |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
addresses |
قرار دادن محل داده در باس آدرس برای مشخص کردن کلمهای در حافظه یا رسانه ذخیره سازی که باید به آن دستیابی شود |
graphics |
پردازنده جانبی که سرعت نمایش را افزایش میدهد. محل پیکس ها را محاسبه میکند که خط c شکل را می سازند و آنها را نمایش میدهد |
peripheral |
انتقال داده بین CPU و رسانه جانبی |
output |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
outputs |
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد |
peripheral |
رسانه جانبی که با سرعت بالا با کامپیوتر کار میکند |
processor |
که طبق سرعت پردازنده و نه رسانه جانبی تنظیم شده است |
share |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
shares |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
external |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
externals |
سیگنال وقفه از رسانه جانبی برای بیان توجه لازم |
shared |
برای آدرس و ارسال داده بین CPU و رسانه جانبی |
polls |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
polled |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
poll |
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه |
channelled |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
channeled |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
signal |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
scsi |
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی |
channels |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
signaled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
signalled |
پاس ولتاژ رسانه جانبی ارسالی به pcu برای در خواست توجه |
channel |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
channeling |
اتصال بین یک پردازنده و یک رسانه جانبی که انتقال داده را ممکن می سازد |
input limited |
ای که خیلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
output |
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر |
PCU |
وسیله تبدیل سیگنالهای ورودی و خروجی و دستورات به حالتی که رسانه جانبی بفهمد |
input |
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
inputted |
ای که خلی سریع نیست به علت محدودیت نرخ ورودی از رسانه جانبی کندتر |
outputs |
که نمیتواند با سرعت طبیعی پردازش کند به علت وجود رسانه جانبی کندتر |
universal |
کانال ارتباطی که امکان انتقال سریع بلاکهای داده به رسانه جانبی فراهم میکند |
deallocate |
آزاد کردن منبعی که به یک کار یا فرآیند یا رسانه جانبی اختصاص داده شده است |
input/output |
ارسال و دریافت داده بین کامپیوتر و رسانه جانبی و نقاط دیگر خارج سیستم |
status |
ثباتی که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت وسیله جانبی باشد |
input/output |
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است |
peripheral |
وسیله مبدل سیگنالهای ورودی /خروجی و دستورات از کامپیوتر به قالب و پروتکل که رسانه جانبی بفهمد |
supervisory |
1-سیگنالی که نشان میدهد آیا مدار مشغول است یا خیر. 2-سیگنالی که وضعیت وسیله را نشان میدهد |
shared |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
shares |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
share |
سیستمی که یک وسیله جانبی یا رسانه ذخیره سازی پشتیبان یا منابع دیگر توسط چندین کاربر استفاده میشود |
channel |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
channeling |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
channeled |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
answering |
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد |
answered |
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد |
answers |
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد |
answer |
زمانی که رسانه دریافت کننده به سیگنال پاسخ میدهد |
channels |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
channelled |
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد |
hottest |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
hotter |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
hot |
کلمهای در متن نمایش داده شده که در صورتی که نمایشگر به آن اشاره کند یا آنرا انتخاب کند کاری انجام میدهد |
destructive cursor |
نوعی رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده اش آن را از دست میدهد |
port |
یچ ای که به کاربر امکان میدهد که وسیله جانبی که کامپیوتر |
dro |
حالتی از رسانه ذخیره سازی که پس از خواندن داده خود را از دست میدهد |
peripheral |
UPC که نمیتواند دستورات را با سرعت طبیعی اجرا کند به علت رسانه جانبی کند |
enhancement |
امکان جانبی که خروجی یا کارایی یک وسیله را افزایش میدهد |
adapter |
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد |
panels |
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد |
panel |
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد |
modeled |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
model |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
modelled |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
models |
کپی کوچک از چیزی که وضعیت آن پس از خاتنمه را نشان میدهد |
arithmetic |
داده یا کلمهای که در ثبات یک بیت به چپ یا راست انتقال داده میشود و بیت انتها را از دست میدهد |
pen |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
penned |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
penning |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
pens |
وسیله جانبی که قلم را روی کاغذ حرکت میدهد طبق یک ورودی |
logic |
قطعه آزمایش که وضعیت منط قی قط عات یا مدارها را نشان میدهد |
dma |
اتصال سریع و مستقیم بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی کامپیوتر که مانع دستیابی به توابع خواندن داده میشود |
enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
cycle stealing |
روشی که اجازه میدهد یک دستگاه جانبی بطور موقت کامپیوتر را ازدسترسی به مسیر |
configuration |
وضعیت کامپیوتر که به سیستم یا برنامه اجازه تشخیص داده شده میدهد |
configurations |
وضعیت کامپیوتر که به سیستم یا برنامه اجازه تشخیص داده شده میدهد |
dma |
CI واسط که ارسال داده سریع بین رسانه جانبی سریع و حافظه اصلی فراهم میکند معمولاگ کنترولی از طریق CPU متوقف میشود |
input/output |
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترلی امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد |
peripheral |
بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد |
i/o |
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد |
artificial horizon |
یکی از الات اصلی کابین خلبان که وضعیت هواپیما را نسبت به افق نشان میدهد |
addresses |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
addressed |
اشمارهای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
address |
شماره ای که به واحد پردازش مرکزی اجازه میدهد به یک محل فیزیکی در رسانه ذخیره سازی سیستم کامپیوتر مراجعه کند |
indicator |
ثبات یا بیت علامت که وضعیت پردازنده و ثباتهایش را نشان میدهد مثل رقم نقلی یا سرریز |
storage |
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که با قط ع برق داده ذخیره شده را از دست میدهد |
aliens |
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد |
alien |
وسیله جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد به داده روی دیسک از کامپیوترها یا سیستمهای دیگر دسترسی داشته باشد |
messages |
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد |
simulation |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
message |
پنجره کوچک که روی صفحه نمایش نشان داده می شوند و از یک رویداد یا وضعیت یا خطا خبر میدهد |
simulations |
عملیاتی که کامپیوتر وضعیت جهان واقع یا ماشین را تقلید میکند و نحوه کار چیزی را نشان میدهد |
volatile memory |
حافظه یا رسانه ذخیره سازی که داده ذخیره شده در آن را در صورت قط ع منبع تغذیه از دست میدهد. |
save |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saved |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
saves |
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی |
bubble turn and slip |
الات دقیق اصلی پروازی که شتاب جانبی را با جابجایی حبابی داخل لوله شیشهای خمیده پر از مایعی نشان میدهد |
processor |
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد |
sentinel |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
sentinels |
1-علامت گذار یا چاپگر بخش خاص داده .2-پرچمی که وضعیت ثبات را پس از عملیات ریاضی یا منط قی گزارش میدهد |
port |
وسیلهای که بین پورت ورودی /خروجی و چندین وسیله جانبی قرار دارد. و به کامپیوتر امکان دستیابی به تمام آنها را میدهد |
SMB |
که به کاربر امکان دسترسی به فایل ها و وسایل جانبی کامپیوتر دیگر روی شبکه را میدهد به طوری که مانند منابع محلی باشد |
server |
که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند |
spooler |
برنامه یا دستگاه جانبی که به کامپیوتر اجازه میدهد تا به هنگام انجام کار دیگر نسخه چاپی روی چاپگر تولید کندجمع کننده |
modifiers |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
modifier |
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد |
interfaces |
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند |
interface |
تخته جانبی که به کامپیوتر امکان میدهد تا با وسایل مشخصی واسط باشد یا استاندارد مشخصی را رعایت کند |
multiple |
معماری کامپیوتر که از باس سریع بین CPU و حافظه اصلی و باس کندتر بین CPU و رسانه جانبی استفاده میکند |
WISC |
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند |
writable instruction set computer |
طرح CPU که به برنامه نویس امکان میدهد دستورات که ماشین جانبی را به آن بیفزاید با استفاده از میکروکد. تا مجموعه دستورات به دلخواه او درآیند |
sequential access |
روش بازیابی داده از رسانه ذخیره سازی با شروع از ابتدای رسانه |
optical |
رسانه ذخیره سازی داده با استفاده از رسانه هایی مثل دیسک نوری و.. |
document |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
documenting |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
documented |
نرم افزاری که به کاربر امکان بدست آوردن و ذخیره متن چاپ شده به صورت دیجیتالی میدهد و معمولاگ همراه با اسکنر و رسانه با فرفیت ذخیره سازی بالا مثل ROM-CD قابل ضبط می آید |
dim |
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود |
dims |
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود |
dimmed |
نرم افزاری که به کاربر اجازه میدهد متن چاپ شده را به صورت دیجیتالی ذخیره کند این کار توسط اسکنر و رسانه ذخیره سازی با حجم بالا مثل CDROM قابل ضبط انجام میشود |
expansion interface |
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند |
sidelap |
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم |
bells and whistles |
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی |
inverse |
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن |
serviceability criteria |
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل |
active status |
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال |
hartley |
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل |
race |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
raced |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
races |
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد. |
statement of service |
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت |
side effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
flag |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
flags |
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله |
flying status |
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز |
transparent |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
transparently |
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد |
holding position |
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن |
lexical |
کلمهای |
power down |
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید |
device |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
devices |
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله |
look (something) up <idiom> |
به دنبال کلمهای (دردیکشنری)گشتن |
etymologize |
وجه اشتقاق کلمهای راپیداکردن |
spillover effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
by-effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
adverse reaction |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
byeffect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
fall-out [side effect] |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
secondary effect |
عوارض جانبی [اثر جانبی] |
dyad |
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است |
phoneme |
که ممکن است کلمهای را ایجاد کند |
description |
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند |
barytone |
کلمهای که اخران بی تکیه است میانه |
jaw breaker |
سنگ شکن کلمهای که تلفظ ان دشواراست |
doublets |
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است |
identifier |
کلمهای که معرف بلاک یا فایل است |
doublet |
کلمهای که از دو بیت تشکیل شده است |
descriptions |
کلمهای که مشاخصات چیزی را بیان میکند |
external |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
externals |
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند |
buzzword |
کلمهای که بین گروهی از افراد معروف است |
side spray |
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله |
aspirate |
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن |
aspirates |
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن |
logogram |
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد |
aspirating |
حرف H اول کلمهای را بطور حلقی تلفظ کردن |
operators |
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند |
exponents |
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است |
operator |
حرف یا نشانه یا کلمهای که یک تابع یا عملیات را بیان کند |
exponent |
کلمهای که حاوی علامت و توان یک عدد باینری است |
logograph |
واژه یا علامت یا حرفی که مخفف کلمات یا کلمهای باشد |
overflow |
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد |
overflowed |
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد |
overflows |
بیت در کلمهای که یک میشود تاگر سرریز ریاضی رخ دهد |
introductory word |
کلمهای که در اغازجملهای بکاربرده شودو معنی ویژهای نداشته باشد |
heteronym |
کلمهای که املای ان باکلمه دیگریکسان ولی معنی وتلفظ ان دگرگون |
acronym |
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند |
acronyms |
حالت خلاصه چندین حرف که کلمهای خوانا را ایجاد می کنند |
readiness condition |
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان |
homonym |
کلمهای که تلفظ ان با کلمه دیگر یکسان ولی معنی ان دگرگون باشد |
homograph |
کلمهای که املای ان باکلمه دیگر یکسان ولی معنی ان مختلف باشد |
dma |
UPC ای که به کنترولی DMA اجازه ارسال داده روی باس در حین دورههای ساعت میدهد وقتی که دستورات داخلی یا NOP را انجام میدهد |
id |
کلمه رمز یا کلمهای کاربری را مشخص میکند تا به سیستم دستیابی داشته باشد |
routing identifier |
نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود |
macro |
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود |