Total search result: 213 (12 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
octet |
کلمه هشت بیتی |
|
|
Search result with all words |
|
filter |
انتخاب کلمه چند بیتی |
filters |
انتخاب کلمه چند بیتی |
check |
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود |
checked |
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود |
checks |
یک بیت از کلمه دودویی که برای بررسی هر بیتی به کار می رود |
mask |
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود |
masks |
بیتی که برای انتخاب بیت مورد نظر از کلمه یا رشته به کار می رود |
adder |
جمع کننده کامل یک بیتی که دو کلمه یک بیتی را در یک زمان جمع میکند |
adders |
جمع کننده کامل یک بیتی که دو کلمه یک بیتی را در یک زمان جمع میکند |
most significant bit |
بیتی در کلمه که نشان دهنده بزرگترین مقدار یا وزن است . |
ring shift |
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند |
septet |
کلمه هفت بیتی |
Other Matches |
|
hyphens |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
hyphen |
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود |
logogriph |
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد |
search and replace |
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند |
worded |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
word |
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود |
least significant bit |
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد. |
prefixes |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
prefix |
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد |
statute at large |
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی |
augmented |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
worded |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
marker |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augments |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
markers |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
augmenting |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
augment |
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر |
word |
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر |
Persian rug |
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.] |
to rime one word with another |
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن |
processor |
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم |
hypertext |
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر |
synonyms |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
synonym |
کلمه مترادف کلمه هم معنی |
syllables |
جزء کلمه مقطع کلمه |
syllable |
جزء کلمه مقطع کلمه |
lsb |
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است |
softer |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
softest |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
keyword |
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد |
enclitic |
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد |
soft |
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد |
shift |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifted |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
shifts |
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند |
sixteen bit |
61 بیتی |
hexastich |
شش بیتی |
extends |
بیتی |
extend |
بیتی |
extending |
بیتی |
sixteen bit chip |
تراشه 61 بیتی |
sextets |
بایت شش بیتی |
bit stream |
گروه بیتی |
bit stream |
مسیل بیتی |
thirty two bit chip |
تراشه 23 بیتی |
bit rate |
سرعت بیتی |
tetrastich |
چهار بیتی |
bit pattern |
الگوی بیتی |
IBM |
- بیتی Intel |
bit string |
رشته بیتی |
heptastich |
هفت بیتی |
tercet |
سه بیتی سه نت در دو ضرب |
sextet |
بایت شش بیتی |
Windows GDI |
بیتی دارد |
quatorzain |
شعر 14 بیتی |
softest |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
softer |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
soft |
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود |
u law |
بیتی را ذخیره کند |
pentastich |
شعر پنج بیتی |
motorola |
- بیتی استفاده میکند |
Intel |
بیتی استفاده میکند |
Pentium |
بیتی استفاده میکند |
Intel |
بیتی ساخت intel |
bit slice processor |
پردازشگر قطعه بیتی |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
nubus |
- بیتی در کامپیوترهای Apple MacintoshII |
repeating group |
الگوی داده مکرردریک رشته بیتی |
ISA |
- بیتی در IBM PC یا سازگار با آن به کار رود |
heroic couplet |
شعر دو بیتی حماسی پنج هجایی |
rondeau |
غزل تهلیل دار ده بیتی یا 31بیتی دو قافیهای |
ebcdic |
سیستم کد گذاری حروف دودویی هشت بیتی |
MCA |
بیتی است که وسایل نگهدارنده باس را پشتیبانی میکند |
Targa |
بیتی . 2-آداپتور گرافیکی با renolation بالا مسافت Truevision |
Micro Channel Architecture |
- بیتی است که وسایل کنترل باس را پشتیانی میکند |
paragraph |
- بیتی که آدرس شانزده هایی را شروع میکند که ضریب دو باشد |
number |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
column |
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار |
at |
استاندارد کامپیوتر شخصی IBM که از پردازنده تک بیتی استفاده میکند |
columns |
بیت بررسی هر بیتی روی هر ستون پانچ کارت یا نوار |
paragraphs |
- بیتی که آدرس شانزده هایی را شروع میکند که ضریب دو باشد |
numbers |
عدد تولید شده از داده برای هر بیتی یا تشخیص خطا |
Z0 |
بیتی ساخت Zilog که در کامپیوترهای خیلی قدیمی تر به کار می رفت |
baudot code |
کد ارسال با حروف 5 بیتی که در ماشین تایپهای دور نویس استفاده میشود |
micro channel bus |
- بیتی که توسط IBM در micro channel Architecfure بیان شده است |
Intel |
بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت |
jaguars |
-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند |
jaguar |
-بیتی RISC برای تصاویر گرافیکی سریع و صوت استفاده میکند |
thirty two bit system |
سیستم ریز کامپیوتر یا CPU که داده را در کلمات سی و دو بیتی کنترل میکند |
z 0 |
یک تراشه پردازنده 8 بیتی که به عنوان مبنایی برای ریزکامپیوترها بکار می رود |
bytes |
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند |
byte |
پتروکل ارتباطات که داده رابه صورت حروف و نه رشتههای بیتی ارسال میکند |
CD quality |
اغلب به وسایلی گفته میشود که می توانند الگوهای بیتی رادر ثانیه ذخیره کنند |
scsi |
بیتی با نرخ مگا بایت در ثانیه تامین میکند. این استاندارد وسایل را هم پوشش میدهد |
transputer |
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند. |
locals |
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود |
local |
MAR با سرعت بالا که به جای وسیله سخت افزاری برای ذخیره رشتههای بیتی و الگو به کار می رود |
motorola |
- بیتی منتقل میکند. که در SE Apple Macintosh و Macintosh plus استفاده میشود |
bcd |
جمع کننده کامل برای جمع دو عدد 4 بیتی BCD |
eight bit system |
کم توان که CPU آن می توان کلمات هشت بیتی را پردازش کند |
Intel |
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند |
sequencer |
بخشی در ریز پردازنده بیتی که حاوی آدرس ریز برنامه بعدی است |
ebcdic |
کد کامپیوتربرای نشان دادن یک الگوی خاص از هشت بیت باینری یک کد 8 بیتی که برای نمایش اطلاعات در کامپیوتر مدرن بکار برده میشود |
bitmap |
معرفی رویدادها یا استفاده از آرایه تک بیتی به عنوان تصویر یا شکل یا جدول وسایل استفاده شده و... |
sample size |
بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود |
auto |
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد |
autos |
الگویی از برخی برنامههای گرافیکی که یک تصویر بیتی را به برداری تبدیل میکند به این ترتیب که لبههای شکل را در تصویر قرار میدهد و اطراف آن خط می کشد |
intel 0 |
پردازنده 61 بیتی که توسط شرکت اینتل ساخته شده است و در ریزکامپیوترها بکاربرده شده است |
extending |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
extends |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
extend |
گروهی ازتولیدکنندگان PC که انجمنی برای پیشبرد استاندارد تک بیتی به عنوان یک رقیب برای استاندارد باس MAC توسط IBM تشکیل داده اند |
eisa |
گروه تولید کنندگان PC که یک انجمنی برای پیشبرد استاندارد باس تک بیتی تشکیل داده اند که رقیبی برای استاندار باس MAC از IBM است |
MOT |
کلمه |
verb |
کلمه |
verbs |
کلمه |
word |
کلمه |
worded |
کلمه |
exactly <adv.> |
کلمه به کلمه |
word for word <adv.> |
کلمه به کلمه |
MOTs |
کلمه |
verbatim <adv.> |
کلمه به کلمه |
to the letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
faithfully <adv.> |
کلمه به کلمه |
letter for letter <adv.> |
کلمه به کلمه |
road sense |
کلمه |
word for word |
کلمه به کلمه |
parol |
کلمه |
chain |
از کلمه قبلی |
chains |
از کلمه قبلی |
ghost word |
کلمه غیرمصطلح |
fullword |
تمام کلمه |
prickleback |
کلمه ماهی |
half word |
نیم کلمه |
passed |
کلمه عبور |
pass |
کلمه عبور |
keyword |
کلمه کلیدی |
passes |
کلمه عبور |
reserved word |
کلمه محفوظ |
password |
کلمه رمز |
machine word |
کلمه ماشین |
memory word |
کلمه حافظه |
passwords |
کلمه رمز |
mosul |
نکته کلمه |
literatim |
کلمه بکلمه |
function word |
کلمه دستوری |
letter perfect |
کلمه بکلمه |
instruction word |
کلمه دستورالعمل |
hyphenation |
تقسیم کلمه |
numeric word |
کلمه عددی |
oath |
کلمه قسم |
fixes |
که اندازه کلمه |
wording |
کلمه بندی |
word choice |
کلمه بندی |
choice of words |
کلمه بندی |
verbatim |
کلمه بکلمه |
formative |
کلمه مشتق |
catchword |
کلمه راهنما |
graphs |
هجای کلمه |
graph |
هجای کلمه |
cliche |
کلمه مبتذل |
computer word |
کلمه کامپیوتری |
ablaut |
تصریف کلمه |
wordmonger |
کلمه پرداز |
word time |
زمان کلمه |
control word |
کلمه کنترل |
diction |
کلمه بندی |
verbiage [American English] |
کلمه بندی |
fix |
که اندازه کلمه |
adverbum |
کلمه بکلمه |
alphabetic word |
کلمه الفبایی |
synonyms |
کلمه مترادف |
synonym |
کلمه مترادف |
data word |
کلمه داده |
parts of speech |
اقسام کلمه |
the root of a word |
اصل کلمه |
watchwords |
کلمه رمزی |
watchword |
کلمه رمزی |
vocable |
کلمه صوتی |
toneme |
کلمه متشابه |
code words |
کلمه رمز |
tessera |
کلمه عبور |
falderol |
کلمه بی معنی |
fallal |
کلمه بی معنی |
trisyllable |
کلمه سه هجائی |
qualifiers |
کلمه توصیفی |
triliteral |
کلمه سه حرفی |
qualifier |
کلمه توصیفی |
word length |
طول کلمه |
word mark |
علامت کلمه |
code word |
کلمه رمز |
word processing |
پردازش کلمه |
etymon |
ریشه کلمه |
doubleword |
کلمه مضاعف |
double word |
کلمه مضاعف |
word mark |
نشان کلمه |
oaths |
کلمه قسم |
full word |
کلمه کامل |
full word |
تمام کلمه |