Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
channel status word
کلمه وضعیت مجرا
Other Matches
flag
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
flags
یک بیت در کلمه نشان دهنده وضعیت برای نشان دادن وضعیت وسیله
psw
کلمه وضعیت پردازنده
status word
کلمه وضعیت نما
program status word
کلمه وضعیت برنامه
psw
Word Status Program کلمه وضعیت برنامه
status
یک بیت در کلمه که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت و نتیجه یک عملیات است
device
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
DSW
کلمه داده که از وسیلهای که حاوی اطلاعات وضعیت فعلی اش است ارسال میشود
devices
کلمه داده ارسالی از وسیلهای که حاوی اطلاعاتی درباره وضعیت فعلی اش است
hyphens
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphen
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
columns
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
column
در نرم افزار پردازش کلمه میله وضعیت که در پایین صفحه است که بیان کننده موقعیت نشانه گر نسبت به ستون ها در صفحه است
inverse
تغییر وضعیت منط قی یک سیگنال یا وسیله به وضعیت مخالف آن
serviceability criteria
وضعیت امادگی تجهیزات وضعیت قابلیت استفاده ازوسایل
active status
وضعیت خدمتی پرسنل کادرارتش وضعیت فعال
hartley
بیت و یا احتمال یک وضعیت از بین ده وضعیت معادل
races
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
raced
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
race
وضعیت خطا در یک مدار دیجیتا که وضعیت یا خروجی مدربستگی به زمان بندی دقیق بین سیگنالهای ورودی دارد.
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
statement of service
خلاصه وضعیت خدمتی وضعیت خدمت
least significant bit
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
statute at large
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
word
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augment
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
marker
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
flying status
وضعیت پرواز از نظر جسمی و روحی وضعیت امادگی خدمه برای پرواز
transparent
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
transparently
مودمی که در صورت بروز وقفه , تمام وضعیت برنامه و ماشین را حفظ میکند. وقفه سرویس داده میشود و سیستم به وضعیت قبلی برمی گردد
holding position
وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonym
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
synonyms
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
softer
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
shifted
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
readiness condition
وضعیت امادگی رزمی وضعیت امادگی یکان شرایط اماده باش یکان
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
channeling
مجرا
channel
مجرا
channelled
مجرا
channeled
مجرا
gully
مجرا
cullis
مجرا
canal
مجرا
canals
مجرا
gulleys
مجرا
condvit
مجرا
runways
مجرا
runway
مجرا
duct
مجرا
gullies
مجرا
foramen
مجرا
flume
مجرا
tube
مجرا
conduits
مجرا
holed
مجرا
conduit
مجرا
port
مجرا
meatus
مجرا
hole
مجرا
holes
مجرا
spiracle
مجرا
nullah
مجرا
strand
مجرا
channels
مجرا
vessels
مجرا
vas
مجرا
vessel
مجرا
holing
مجرا
strands
مجرا
tubes
مجرا
channel capacit
گنجایش مجرا
tracts
مجرا جهاز
gullets
مجرا کانال
channelization
مجرا سازی
tract
مجرا جهاز
vessels
سفینه مجرا
channeling
کانال مجرا
channel selector
مجرا گزین
subchannel
زیر مجرا
stenosis
تنگی مجرا
vessel
سفینه مجرا
gullet
مجرا کانال
channels
کانال مجرا
slot
مجرا شکاف
channeling
ترعه مجرا
slots
مجرا شکاف
slotting
مجرا شکاف
channeled
کانال مجرا
channelled
کانال مجرا
channeled
ترعه مجرا
channel
کانال مجرا
channelled
ترعه مجرا
canalization
مجرا سازی
channels
ترعه مجرا
channel
ترعه مجرا
ductless glands
غدههای بی مجرا
oppilation
بستن یا بستگی مجرا
conductresses
ابگذر- مجرا- مجری
channel controller
کنترل کننده مجرا
bung
دریچه مجرا کیسه
bunged
دریچه مجرا کیسه
bunging
دریچه مجرا کیسه
conductress
ابگذر- مجرا- مجری
bungs
دریچه مجرا کیسه
narrowband channel
مجرا با نوار باریک
constriction
قسمت تنگ شده مجرا
stenosed
دچار هرگونه تنگی مجرا
tilted flume
مجرا با شیب تنظیم شونده
constrictions
قسمت تنگ شده مجرا
individual
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
individuals
مجرا یا مربوط به شخص مجرد
dead ends
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
dead end
انتهای بسته لوله اب یا مجرا بن بست
flume
دره تنگ بوسیله مجرا یاناودان بردن
defense readiness condition
وضعیت امادگی رزمی ارتش وضعیت امادگی رزمی دفاعی
replenishing phase
بخشی از سیکل عملکردموتورهای پالس جت که دران افت فشار داخل مجرا سبب ورود سوخت میگردد
endocrine
غده بدون مجرا و بداخل ترشح کننده غده درون تراو
estate
وضعیت
phase
وضعیت
manner
وضعیت
qualities
وضعیت
situations
وضعیت
attack condition , alfa
وضعیت تک
situation
وضعیت
quality
وضعیت
fate
وضعیت
fates
وضعیت
positioned
وضعیت
position
وضعیت
attack conditon , bravo
وضعیت تک
estates
وضعیت
phases
وضعیت
phased
وضعیت
attitudes
وضعیت
attitude
وضعیت
states
وضعیت
condition
وضعیت
state
وضعیت
state-
وضعیت
stating
وضعیت
stated
وضعیت
status
وضعیت
cases
وضعیت موقعیت
truer
وضعیت منط قی
case
وضعیت موقعیت
state of alert
وضعیت هوشیاری
state
وضعیت چیزی
state-
وضعیت چیزی
cindition code
رمز وضعیت
truest
وضعیت منط قی
state stress
وضعیت تنش
configurations
وضعیت یا موقعیت
state vector
بردار وضعیت
fate of a collection
وضعیت طلب
ideal position
وضعیت ایده ال
fate of goods
وضعیت کالا
final position
وضعیت نهایی
financial position
وضعیت مالی
configuration
وضعیت یا موقعیت
flight attitude
وضعیت پروازی
supervisor state
وضعیت نظارت
status board
تابلوی وضعیت
summaries
خلاصه وضعیت
stationary state
وضعیت سکون
on position
وضعیت وصل
true
وضعیت منط قی
state of alert
وضعیت امادگی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com