Dictiornary-Farsi | کلمه چند هجایی | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
polysyllable	کلمه چند هجایی
polysyllables	کلمه چند هجایی


Other Matches

hyphen	فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens	فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph	نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace	خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
word	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
worded	تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
decasyllabic	ده هجایی
syllabic	هجایی
monosyllabic	یک هجایی
least significant bit	رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
nonsyllabic	بدون هجایی
polysyllable	چند هجایی
syllabicity	تجزیه هجایی
octosyllabic	هشت هجایی
syllabication	تنجیه هجایی
nonsyllabic	غیر هجایی
polysyllabic	چند هجایی
polysyllables	چند هجایی
decasyllable	شعر ده هجایی
statute at large	چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefixes	کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefix	کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
worded	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
augmenting	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment	تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
word	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
markers	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker	نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug	[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
octave	شعر هشت هجایی
octaves	شعر هشت هجایی
ablaut	قلب حروف هجایی
fourteener	شعر چهارده هجایی
eye dialect	لهجهء واضح و هجایی
to rime one word with another	یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
epigrams	سخن نیشدار قطعه هجایی
hendecasyllabic	شعر یا نثر یازده هجایی
epigram	سخن نیشدار قطعه هجایی
ring shift	جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
heroic couplet	شعر دو بیتی حماسی پنج هجایی
iambize	اشعار هجایی بسبک وتدمجموع ساختن
hudibrastic	نوشته شده بصورت دوبیتی هشت هجایی ومضحک
goliard	دانجشوی اواره قرون 21 و31 که اشعار هجایی میخوانده
processor	ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
hypertext	روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
synonyms	کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables	جزء کلمه مقطع کلمه
syllable	جزء کلمه مقطع کلمه
synonym	کلمه مترادف کلمه هم معنی
lsb	رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
softer	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword	1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
enclitic	متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softest	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft	محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
trochee	وتد یا قافیه دو هجایی که هجای اولش بلند یا موکدوهجای دومش کوتاه یاخفیف باشد
shifted	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift	جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softest	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softer	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft	حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycled	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycles	تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
polysyllabic	چند سیلابی چند هجایی
word for word <adv.>	کلمه به کلمه
MOT	کلمه
MOTs	کلمه
word	کلمه
parol	کلمه
to the letter <adv.>	کلمه به کلمه
verbatim <adv.>	کلمه به کلمه
verbs	کلمه
verb	کلمه
letter for letter <adv.>	کلمه به کلمه
faithfully <adv.>	کلمه به کلمه
worded	کلمه
word for word	کلمه به کلمه
road sense	کلمه
exactly <adv.>	کلمه به کلمه
doubleword	کلمه مضاعف
control word	کلمه کنترل
synonym	کلمه مترادف
etymon	ریشه کلمه
computer word	کلمه کامپیوتری
fixes	که اندازه کلمه
data word	کلمه داده
passes	کلمه عبور
passed	کلمه عبور
qualifiers	کلمه توصیفی
literatim	کلمه بکلمه
pass	کلمه عبور
letter perfect	کلمه بکلمه
adverbum	کلمه بکلمه
fix	که اندازه کلمه
double word	کلمه مضاعف
word processors	کلمه پرداز
password	کلمه رمز
full word	تمام کلمه
full word	کلمه کامل
fullword	تمام کلمه
function word	کلمه دستوری
ghost word	کلمه غیرمصطلح
alphabetic word	کلمه الفبایی
catchword	کلمه راهنما
word processor	کلمه پرداز
hyphenation	تقسیم کلمه
falderol	کلمه بی معنی
keyword	کلمه کلیدی
fallal	کلمه بی معنی
cliche	کلمه مبتذل
instruction word	کلمه دستورالعمل
ablaut	تصریف کلمه
passwords	کلمه رمز
half word	نیم کلمه
machine word	کلمه ماشین
wording	کلمه بندی
verbiage [American English]	کلمه بندی
watchword	کلمه رمزی
watchwords	کلمه رمزی
trisyllable	کلمه سه هجائی
word processing	پردازش کلمه
triliteral	کلمه سه حرفی
toneme	کلمه متشابه
parts of speech	اقسام کلمه
graph	هجای کلمه
graphs	هجای کلمه
code words	کلمه رمز
word length	طول کلمه
word length	درازای کلمه
word choice	کلمه بندی
choice of words	کلمه بندی
wordmonger	کلمه پرداز
word time	زمان کلمه
oath	کلمه قسم
oaths	کلمه قسم
code word	کلمه رمز
word mark	علامت کلمه
word mark	نشان کلمه
formative	کلمه مشتق
the root of a word	اصل کلمه
tessera	کلمه عبور
prickleback	کلمه ماهی
numeric word	کلمه عددی
diction	کلمه بندی
vocable	کلمه صوتی
mosul	نکته کلمه
memory word	کلمه حافظه
reserved word	کلمه محفوظ
verbatim	کلمه بکلمه
chains	از کلمه قبلی
qualifier	کلمه توصیفی
chain	از کلمه قبلی
synonyms	کلمه مترادف
initialing	حرف اول کلمه
channel status word	کلمه وضعیت مجرا
initialed	حرف اول کلمه
initial	حرف اول کلمه
phrased	کلمه بندی کردن
initialled	حرف اول کلمه
connective	کلمه ربط یا عطف
appositive	وصف کلمه وصفی
phraseology	کلمه بندی انشاء
word of mouth	صدای کلمه شفاهی
phrases	کلمه بندی کردن
phrase	کلمه بندی کردن
catachresis	استعمال غلط کلمه
initials	حرف اول کلمه
mnemonic	استاندارد اختصار کلمه
initialling	حرف اول کلمه
channel command word	کلمه فرمان محرا
triphthong	کلمه یا حرف سه صوتی
commies	مخفف کلمه communist
expression	ابراز کلمه بندی
status word	کلمه وضعیت نما
stand alone word processor	کلمه پرداز خودکفا
septet	کلمه هفت بیتی
reiterative	کلمه دال برتکرار
qualificative	کلمه یا عبارت توصیفی
quadrisyllable	کلمه چهار هجائی
psw	کلمه وضعیت پردازنده
program status word	کلمه وضعیت برنامه
program status word	کلمه وضیت برنامه
variable word length	طول کلمه متغیر
word addressable	نشانی پذیری کلمه
chutes	مخفف کلمه پاراشوت
central	کلمه با طول کوتاه
wps	انجمن پردازش کلمه
word processing system	سیستم پردازش کلمه
word processing supervisor	نافر پردازش کلمه
word processing society	انجمن پردازش کلمه
word processing program	برنامه پردازش کلمه
word processing operator	متصدی پردازش کلمه
word processing center	مرکز پردازش کلمه
word oriented computer	کامپیوتر کلمه گرا
chute	مخفف کلمه پاراشوت
phrasal	مربوط به کلمه بندی