Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 208 (12 milliseconds)
English
Persian
start key
کلید شروع
Search result with all words
return
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returned
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returning
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
returns
کدیا کلید مشخص کننده انتهای خط ورودی وحرکت نشانه گربه شروع خط بعد
ansi
ترتیبی از حروف کنترلی صفحه نمایش ANSI که رنگها و خصوصیات متن را روی صفحه کنترل میکند این ترتیب با کلید ESC و شروع میشود
CTR
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
ctrl
انتخاب این سه کلید با هم باعث شروع مجدد کامپیوتر میشود
Other Matches
breaks
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
break
کلید مخصوص در صفحه کلید IBM که اجرای یک برنامه را وقتی قط ع میکند که این کلید با کلید کنترل
xt
صفحه کلید همراه با IBMPC که اما کلید تابعی دارد که در دوستون در گوشه سمت چپ صفخه کلید قرار دارند
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
primary key
[کلید اصلی، همچنین کلید اولیه نامیده می شود، یک کلید در یک پایگاه داده رابطه ای است که منحصر به فرد برای هر رکورد است.]
option
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
options
کلیدی روی صفحه کلید که دستیابی به کار سایر کلیدها را فراهم میکند. مشابه کلید ctrl یا Alt در صفحه کلید IBM PC
shift click
ضرب دکمه ماوس همراه بافشردن کلید Shift صفحه کلید
set up
مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
upper case
حروف بزرگ و نشانههای دیگرروی ماشین تایپ یا صفحه کلید که با انتخاب کلید shift دستیابی می شوند
option key
[یک کلید معرف روی بعضی ازصفحات کلید]
repeat
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
repeats
تعداد دفعاتی که یک حرف وارد صفحه نمایش میشود در صورتی که یک کلید ازصفحه کلید را پایین نگه دارید
Apple Key
کلید مخصوص روی صفحه کلید Macintosh Apple که ترکیب آن با کلیدهای دیگر یک راه میان بر برای انتخاب منوها است
n-key rollover
[این به این معنیست که هر کلید به طور کامل به طور مستقل توسط سخت افزار صفحه کلید اسکن شده، به طوری که هر فشرده شدن کلیدها به درستی صرفنظر از اینکه چگونه بسیاری از کلید های دیگر در حال فشرده شدن تشخیص داده شده اند]
rollover
صفحه کلید با بافرکوچک موقت به طوری که میتواند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوند داده صحیح را وقتی چندین کلید با هم انتخاب می شوندارسال کند
start off
شروع کردن شروع شدن
alt key
کلید خاص روی صفحه کلید کامپیوتر شخصی برای انجام عملیات خاص در برنامههای کاربردی
KSAM
ساختار فایل که به داده امکانی دستیابی توسط فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
key
ساختار فایلی که امکان دستیابی داده با استفاده از فیلد کلید یا محتوای فیلد کلید میدهد
prints
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
printed
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
print
کلید مخصوص در سمت راست و بالای صفحه کلید که تحت DOS حروف صفحه نمایش را به چاپگر منتقل میکند
clicks
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
click
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
clicked
انتخاب یک کلید از صفحه کلید
function key
کلید عملیاتی کلید تابعی
enhance
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhancing
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhances
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
enhanced
دریک IBM PC صفحه کلید یا ردیفی از کلیدها در بالای صفحه کلید به همراه مجموعه کلیدهای عدد جداگانه در سمت راست
at
قالب استاندارد برای صفحه کلید IBM. صفحه کلید دارای کلیدهایی در بالا است که عملیات مخصوص انجام میدهد
arrow keys
مجموعهای از چهار کلید در صفحه کلید که نشانه گر را در صفحه به بالا و پایین و چپ و راست
key
استفاده از بافر بین صفحه کلید و کامپیوتر برای تامین ذخیره سازی کلیدها برای ماشین نویس های سریع که چندین کلید را به سرعت انتخاب می کنند
qwerty keyboard
ترتیب صفحه کلید که روی بسیاری از صفحه کلیدهای موجود در ماشین تحریر وکامپیوتر و کلمه پردازهااستاندارد میباشد صفحه کلید کورتی
launching area
منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
initiation
شروع کار شروع
cyphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
cipher
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
ciphers
رمزی که از یک کلید عمومی برای رمزی کردن پیام و ازیک کلید رمز برای رمز گشایی آن استفاده میکند.
dvorak keyboard
طرح صفحه کلید که کاراتر از طرح صفحه کلید QWEEERTY است
public
روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public
رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
running key
[کلید جاری رمز یا دفترچه جاری کلید رمز]
open fire
شروع
inchoation
شروع
incipience or ency
شروع
Redo it. Do it over again.
از سر شروع کن
opening
شروع
inception
شروع
get-go
<idiom>
شروع
right of begin
حق شروع
openings
شروع
kick-off
<idiom>
شروع
onset
شروع
beginnings
شروع
beginning
شروع
kick off
شروع
clue
کلید
clues
کلید
cotter
کلید
shouldered arch
کلید
single pole switch
کلید یک پل
line breaker
کلید خط
switched
کلید
switches
کلید
clef
کلید
pause/still key
کلید
branch switch
کلید
triple pole switch
کلید سه پل
key
کلید
one way switch
کلید یک پل
switch
کلید
line switch
کلید خط
double pole switch
کلید دو پل
three pole switch
کلید سه پل
set about
<idiom>
شروع کردن
attempts
شروع به جرم
shove off
<idiom>
شروع ،ترک
get one's feet wet
<idiom>
شروع کردن
initialling
نقط ه شروع
embark
شروع کردن
start element
عنصر شروع
tee off
شروع کردن
get the ball rolling
<idiom>
شروع چیزی
take up
<idiom>
شروع کردن
take on
<idiom>
شروع به همکاری
here goes nothing
<idiom>
آماده شروع
start in
<idiom>
شروع کار
terminus a que
نقطه شروع
zeroes
محل شروع
scratch line
خط شروع مسابقه
zero
محل شروع
attempt
شروع به جرم
take up
<idiom>
شروع یک سرگرمی
to strike into
شروع کردن
set in
شروع کردن
attempted
شروع به جرم
zeros
محل شروع
kick off
<idiom>
شروع کردن
set out
شروع بکارکردن
get off on the wrong foot
<idiom>
بد شروع کردن
attempting
شروع به جرم
burgeons
شروع برشدکردن
burgeoning
شروع برشدکردن
burgeoned
شروع برشدکردن
burgeon
شروع برشدکردن
start bit
بیت شروع
commencing
شروع کردن
commences
شروع کردن
commenced
شروع کردن
warm start
شروع گرم
commence
شروع کردن
starting block
سکوی شروع
start of heading
شروع عنوان
start of taxt
شروع متن
streek
شروع کردن
starting platform
سکوی شروع
start signal
علامت شروع
germinate
شروع به رشدکردن
embarks
شروع کردن
germinated
شروع به رشدکردن
initials
نقط ه شروع
firing line
خط شروع تیراندازی
initialled
نقط ه شروع
initialing
نقط ه شروع
initialed
نقط ه شروع
initial
نقط ه شروع
trig
خط شروع مسابقه
headstart
امتیاز در شروع
starter
شروع کننده
embarked
شروع کردن
starters
شروع کننده
embarking
شروع کردن
come to
<idiom>
شروع کاری
hash mark
خط شروع مسابقه
splash line
خط شروع غواصی
germinating
شروع به رشدکردن
germinates
شروع به رشدکردن
starting gate
دروازه شروع
touch off
<idiom>
شروع کاری
beginning of message
شروع پیغام
resumption
تجدید شروع
attempted theft
شروع به سرقت
origins
نقطه شروع
launch an attack
شروع حمله
origin
نقطه شروع
cold start
شروع سرد
dozy
شروع به فسادکرده
line of departure
خط شروع حمله
jump off
شروع حمله
kick off
شروع حمله
commencer
شروع کننده
put in hand
شروع کردن
lis mota
شروع دعوی
sortie
شروع حرکت
sorties
شروع حرکت
restart
شروع مجدد
alphas
اغاز شروع
alpha
اغاز شروع
doziest
شروع به فسادکرده
value
نقط ه شروع
initial point
نقطه شروع
outbreak
شروع حادثه
proceed with deliberations
شروع مذاکرات
restart
شروع دوباره
rise and shine
شروع بیداری
outbreaks
شروع حادثه
incipit
شروع و اغاز
beginning of negotiations
شروع مذاکره
embark upon
شروع کردن
began
شروع کرده
jump off
شروع بحمله
values
نقط ه شروع
dozier
شروع به فسادکرده
valuing
نقط ه شروع
beginning of message
شروع پیام
cam operated switch
کلید بادامکی
anti tr switch
کلید ضد فرگیر
multi circuit switch
کلید سری
air tube
کلید ضد فرگیر
antenna switch
کلید انتن
aerial switch
کلید انتن
disconnect switch
کلید قطع
abs key
کلید Abs
switch blade
تیغه کلید
door lock
کلید خانه
power supply switch
کلید شبکه
break key
کلید توقف
actual key
کلید واقعی
air switch
کلید ضد فرگیر
emergency switch
کلید اضطراری
end key
کلید End
attention key
کلید رسیدگی
enter key
کلید ورودی
battery switch
کلید باطری
thermoswitch
کلید حرارتی
entrance switch
کلید کنتور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com