Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (9 milliseconds)
English
Persian
Full phrase not found.
Full phrase Google translation result
Other Matches
scroll lock key
کلید Lock Scroll
scroll saw
اره منبت کاری
C-scroll
[پیچک هایی به شکل سی و اس بویژه در تزئینات روکوکو]
scroll
طومار
scroll
نوشته یافهرست طولانی
scroll
کتیبه نوشتن
scroll
ثبت کردن
scroll
متنی که روی صفحه پیکسل به پیکسل ونه خط به خط بالا می رود و حرکت ملایم تری ایجاد میکند
scroll
حالت ارسال که هر کلید انتخاب شده را ارسال میکند وبا گیرنده نمایش میدهد
scroll
کلیدی
scroll
که نحوه عملیات کلیدهای کنترل نمایشگر را تغییر میدهد , کار آنها بستگی به برنامه کاربردی دارد
scroll
میله نمایش داده شده در اطراف پنجره با نشانهای که میزان فضای تغییر را نشان میدهد
scroll
برداری که وقتی انتخاب شود محتوای پنجره را بالا یا پایین یا به اطراف می برد
scroll
متن نمایش داده شده که در هر لحظه یک خط بالا یا پایین صفحه می رود
scroll
حرکت دادن متن نمایش داده شده به صورت عمودی بالا یا پایین صفحه نمایش یک پیکسل یا خط در واحد زمان
scroll
مرور کردن
scroll
طومارنوشتن
scroll
پیچک
scroll bone
استخوان فرفرهای
scroll foot
پایه پیچکی
roll scroll
متن نمایش داده شده که درهرلحظه یک خط بالا یا پایین صفحه نمایش می رود
scroll case
قسمتطومار
lock up
حبس کردن
lock up
حبس
lock up
توقیف بازداشت کردن حبس کردن
lock up
بازداشتگاه
lock up
وضعیت عملیات خطا که بدون قط ع برق قابل ترمیم نیست
to lock out
نگاه داشتن
lock up
<idiom>
اطمینال کامل از موفقیت
lock up
در محلی محصور کردن
lock up
زیر قفل نگه داشتن
lock out
حبس کردن تحریم کردن
lock out
حبس کردن
lock up
وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
lock in
از بیرون در را روی کسی بستن
lock away
درجای قفل شده نگه داشتن
lock out
تحریم کردن مستخدمین رااز مزایای استخدامی محروم کردن
lock out
درتنگنا قراردادن یا بمحل کار راه ندادن
to lock off
جدا کردن
lock out
تعطیل کارخانه
to lock out
پشت در
lock out
بسته شدن کارخانه
lock on
باعلائم مخابراتی و رادارچیزی را تعقیب کردن
lock out
قفل کردن
lock on
قفل کردن توپ روی هدف هنگام تعقیب ادامه مستمرتعقیب هدف
lock
دسته پشم
lock
قفل
lock
محکم نگهداشتن
lock
همسان کردن ساعت درونی با سیگنال دریافتی
lock
عمل جلوگیری از نوشتن روی فایل
lock
مانع دستیابی به سیستم یا فایل شدن
lock
قفل کردن بستن قفل
lock
قفل کردن
lock
قفل شدن گیره دریچههای کانال ناو
lock
چفت شدن
lock
قفل گلنگدن
lock
قفل چخماق تفنگ
lock
چفت و بست مانع
lock
سد متحرک
lock
سدبالابر چشمه پل
lock
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lock
بغل گرفتن
lock
قفل شدن
lock
بوسیله قفل بسته ومحکم شدن محبوس شدن
lock
چفت
lock
راکدگذاردن
lock
طره گیسو
to lock somebody
[yourself]
out
[of something]
در را روی
[خود]
کسی قفل کردن
[و دیگر نتوانند داخل شوند چونکه کلید در آنجا فراموش شده]
net lock
سیم بند چهارراه
net lock
قفل چهارراه
puzzle lock
قفل رمزی
percussion lock
ماشه تفنگ
pollack or lock
یکجور ماهی روغن
putlog or lock
چوب بست
tubular lock
قفلمیلهای
drawbar lock
قفلمیلهکشنده
lock washer
واشر قفلی
lock washer
واشر پشت گیر
lock dial
تنظیمقفل
switch lock
دکمهقفل
swivel lock
قفلچرخان
tape lock
قفلنوار
lock-chamber
منفذقفل
lock switch
کلیدقفل
lock ring
حلقهقفل
lock rail
ریلقفلشده
key lock
قفلرمزی
cycle lock
قفلدوچرخه
column lock
قفلپایه
lock-up garage
صندوقامانات
safety lock
قفل بی خطر مخصوص حفظ محلی از خطر دستبرد
safety lock
ضامن اسلحه
safety lock
قفل ضامن
safety lock
چفت ضامن سلاح
scalp lock
کاکل
time lock
گاه قفل
time lock
قفل ساعتی
rim lock
سیم بند دو راه
retraction lock
وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
canal lock
سرمتحرککانال
arm lock
قفلبازو
putlog or lock
تیر افقی
rim lock
قفل دو راه
vapor lock
قطع کامل جریان سیال
putlog or lock
زیرتختهای
under lock and key
زیر قفل
two bolt lock
قفل دو زبانه
equipment lock
قفلتجهیزات
mortise lock
قفل و بست
dead lock
گیر کردن گیر
dead lock
مانع
die lock
گیره حدیده
door lock
قفل در
door lock
کلید خانه
door lock
قفل
double lock
دوبارکلیدگردانیدن در
elf lock
موی درهم برهم
elf lock
زلف ژولیده
elf lock
گیس جنی
firing lock
قفل اتش
flint lock
تفنگ
dead lock
اشکال
dead lock
کوچه بن بست
dead lock
وقفه
combination lock
قفل حروفی
letter lock
قفل حروفی
advisory lock
قفلی که فرآیند روی یک قسمت از فایل می گذارد تا سایر فرآیندها به آن داده دستیابی نداشته باشند
air lock
راهروی فشار
air lock
اطاقک فشارهواپیما
air lock
دریچه هوابند
ankle lock
فیتیله پیچ
bail lock
قفل قرقره ماهیگیری
check lock
ساعت امتحان کننده
check lock
مهره پشت گیر
control lock
وسیلهای برای قفل کردن سطوح فرامین و جلوگیری ازحرکت انها وقتیکه هواپیمامتوقف است
cylinder lock
قفل میلهای
flint lock
چخماقی
lock spring
قاب ساعت فنری
lock code
رمز قفل
lock spit
شیاری که مسیر راه را نشان میدهد
lock forward
هرکدام از دو نفر خط تهاجم در طرفین ردکننده توپ
lock hospital
بیمارستان ناخوشیهای مقاربتی
lock option
اختیار کاربرد قفل
lock step
گیردار
lock nut
مهره قفلی
lock step
محدود
lock step
غیر قابل انعطاف
lock chain
زنجیربرای بستن چرخ
lock torque
قفل پیچش
goldie lock
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
lock nut
مهره پشت گیر
gust lock
قفل داخلی سطوح فرامین که از حرکت انها در اثر باد شدیدجلوگیری میکند
hydraulic lock
قفل هیدرولیکی
ignition lock
قفل موتور
keep under lock and key
مهر و موم کردن
light lock
درب نوربند
light lock
نوربند
num lock key
کلید Lock Num
shift lock key
دکمهقفل
rip fence lock
قفلشکافنردهای
side-tilt lock
قفلکنندهکناری
caps lock key
کلید Lock Caps
num lock key
کلیدی که کارایی قسمت عددی صفحه کلید را از کنترل نشانه گر به ورودی عددی تط بیق میدهد
air lock caisson
صندوقه تحت فشار
mortise dead lock
قفل داخل کار قفل داخل درب
To insert the key in the lock.
کلید را به قفل زدن
To lock horns with someone. To take issue with someone.
با کسی سر شاخ ( شاخ بشاخ ) شدن
mortise dead lock
قفل توکار
lock with wooden bolt
کلیدان
lock, stock, and barrel
با همه چیز
Luer-Lock tip
لوئر
Luer-Lock tip
نوکلاک
steering wheel lock
قفل غربالک
side wall of a lock
بدنه سد دریچهای
blade tilting lock
قفلتیغهواژگون
camera platform lock
محلقفلدوربینبهپایه
steering column lock
قفل فرمان اتومبیل
lock in base tube
لامپ قفلی
horizontal motion lock
دستهتنظیمافقی
laboratory air lock
آزمایشگاهحبسهوا
outside hook and overan lock
لنگ تندر
lift cord lock
قفلطناببالابر
lock filling opening
قفلبازکنندهمکش
lock filling intake
قفلمکش
lock emptying system
قفلسیستمتخلیه
internal tooth lock washer
واشرداخلدندانهای
lock filling and emptying system
دستگاهتخلیهوپرکردن
lock filling and emptying opening
قفلبازوبستهکردنوتخلیهوپرکردن
Be sure to lock ( shut , close ) the door .
مبادا در راباز بگذاری
The key stuck in the door lock .
کلید درقفل گیر کرد
external tooth lock washer
قفلواشوندهدندانهای
interior door lock button
دکمهقفلدستگیرهداخلیدر
it is too late to lock the stable when the horse has been stolen
<proverb>
کنون باید این مرغ را پای بست نه آن دم که سررشته بردت ز دست
lock the barn door after the horse is stolen
<idiom>
نوشدارو پس از مرگ سهراب
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com