English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 124 (7 milliseconds)
English Persian
Coptic Church کلیسای بومی مصر و اتیوپی
Other Matches
feria کلیسای کاتولیک و کلیسای انگلیس روزهای عادی هفته
lady-chapel [کلیسای کوچک در کلیسای اصلی برای تکریم]
reunionism دلبستگی به پیوند کلیسای کاتولیک با کلیسای انگلیس
autochthon بومی
Aborigine بومی
home born بومی
citizen بومی
indigene بومی
aboriginal بومی
aboriginals بومی
indigenous بومی
autochthonous بومی
domestic بومی
citizens بومی
endemic بومی
natives بومی
native بومی
vernaculars بومی
vernacular بومی
sympatry هم بومی
cross-church کلیسای صلیبی
greek church کلیسای خاور
romanist عضو کلیسای رم
popery کلیسای کاتولیک رم
minster کلیسای بزرگ
kirk کلیسای اسکاتلند
the orthodox church کلیسای خاور
the orthodox church کلیسای ارتودوکس
Church of England کلیسای انگلستان
Coptic Church کلیسای قبطی
cross-doomed کلیسای گنبددار
greek church کلیسای شرقی
st peter's کلیسای سن پیر
chapels کلیسای کوچک
cathedrals کلیسای جامع
chapel کلیسای کوچک
cathedral کلیسای جامع
naturalising بومی شدن
naturalizing بومی شدن
indigenousness بومی بودن
indigenous industries صنایع بومی
illyrian بومی ایلیریا
home made ساخت بومی
landsman بومی هم میهن
naturalize بومی شدن
vernacular زبان بومی
naturalizes بومی شدن
native language زبان بومی
nativism بومی پرستی
vernaculars زبان بومی
plants indigenous to that soil بومی ان خاک
Aborigine گیاه بومی
naturalises بومی شدن
autecology تک شناسی بومی
blackfellow بومی استرالیا
domestic رام بومی
canon low قانون کلیسای کاتولیک
laura صومعه کلیسای شرقی
episcopalian پیرو کلیسای اسقفی
orthodoxly بشیوه کلیسای خاور
C. of E مخفف کلیسای انگلیس
episcopalians پیرو کلیسای اسقفی
power of the keys اختیارات کلیسای پاپ
Catholics عضو کلیسای کاتولیک
Catholic عضو کلیسای کاتولیک
greed orthodox کلیسای ارتدکس یونانی
greek catholic عضو کلیسای شرقی
Collegiate church کلیسای وقف ایتام
nonconformists مخالف کلیسای رسمی
nonconformist مخالف کلیسای رسمی
established church کلیسای قانونی و شرعی
episcopalianism پیروی از کلیسای اسقفی
sabra اسرائیلی بومی فلسطین
secundine naturam بومی وار خودبخود
to water [horses, cattle, etc.] آب دادن [به جانوران بومی]
Gaelic زبان بومی اسکاتلندی
indigenously بطور بومی یا ذاتی
come from <idiom> بومی جایی بودن
endemic wildlife حیات وحش بومی
episcopal مربوط به کلیسای اسقفی درمسیحیت
nestorian کلیسای نسطوری قدیم ایران
Roman Catholic وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Roman Catholics وابسته به کلیسای کاتولیک روم
Cluny [کلیسای کلونی به سبک رنسانس]
dominie عنوان کشیشان کلیسای هلند
gregorian وابسته به کلیسای گریگوریان ارمنستان
presbyterian وابسته به کلیسای مشایخی پروتستان
archimandrite رئیس دیر در کلیسای شرقی
orthodox مطابق عقاید کلیسای مسیح
anglicanism اصول و انتقادات کلیسای انگلیس
parochial school مدرسه وابسته به کلیسای بخش
green mountain boy مرد بومی یا ساکن ورمونت
ancillary مستخدم بومی مربوط به کلفت
vernacularism کلمه یا اصطلاح بومی ومحلی
romaic زبان بومی یونان امروز
lector قاری کتاب مقدس در کلیسای کاتولیک
lateran نام کلیسای جامع رم نامیده میشود
jacobite عضو کلیسای قدم سوریه و عراق
lutheran وابسته به مارتین لوتر کلیسای لوتران
abbey کلیسا نام کلیسای وست مینستر
presbyterianism پیروی از عقاید کلیسای مشایخی پروتستان
abbeys کلیسا نام کلیسای وست مینستر
galicean بومی یا زبان گالیس ولایتی از اسپانیا
aardwolf کفتار بومی جنوب و مشرق افریقا
romanism اصول عقاید کلیسای کاتولیک معتقدات کاتولیکی
gregorian chant سرود مذهبی ساده کلیسای کاتولیک رومی
walkabout بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
Aborigines سکنه اولیه یک کشور جانوران و گیاهان بومی
walkabouts بازگشت بومی استرالیایی به زندگی صحرا گردی
mantelletta شنل بلند تا سر زانو مخصوص کاردینال کلیسای کاتولیک
the r. مذهبی درسده شانزدهم میلادی برای اصطلاح کلیسای رم
The Catholic Church springs [comes] to mind as an obvious example. کلیسای کاتولیک به عنوان یک نمونه بارز به ذهن می آید.
Analogical architecture [معماری بومی ایتالیا در سال هزار و نهصد و هفتاد]
arrdwolf [حیوانی شبیه کفتار بومی جنوب و شرق آفریقا]
parish clerk کشیش یا عامی که متصدی برخی کارهای کلیسای بخش می گرد د
nonagium عشر ماترک متوفی که به کشیش کلیسای محل می رسیده است
biretta یکجور کلاه چهارگوش که کشیشان کلیسای کاتولیک روم بر سر می گذارند
Italian Villa style [سبک التقاطی مورد استفاده در قرن نوزدهم بومی ایتالیا]
endemic بومی بیماری همه گیربومی مخصوص اب و هوای یک شهر یا یک کشور
cross-in-square [کلیسای معمول در رم شرقی با چهار گوشه و میدان و چهار طاق گهواره ای]
episcopacy مقام اسقفی پیروی از کلیسای اسقفی
to pick up a language. <idiom> زبانی را مثل آب خوردن یاد گرفتن. [از روش های غیر رسمی مثل گوش کردن به حرف بومی های آن زبان]
feelings indigenous to man احساسات طبیعی انسان احساساتی که در انسان بومی یا طبیعی هستند
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com