English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
Other Matches
pack artillery توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
nephrogenic ایجادشده در کلیه منشعب از کلیه
hottest کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hotter کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
hot کلیه خاص یا ترکیب کلیه ها که یک فرآیند را آغاز میکند یا یک برنامه را فعال میکند
prepare for action حاضر به عملیات شدن حاضر به تیر کردن
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
reins کلیه ها
all- کلیه
all کلیه
kidney کلیه
kidneys کلیه
ordnance توپخانه
ordnace توپخانه
artillery توپخانه
gunnery توپخانه
floating kidney کلیه متحرک
all arms کلیه نیروها
paranephric مجاور کلیه
all hands کلیه پرسنل
nephroptosis کلیه متحرک
all men کلیه مردم
entireforce کلیه قوا
nephralgia قولنج کلیه
entireforce کلیه نیرو
reniform شبیه کلیه
renal calculus ریگ کلیه
renal gravel ریک کلیه
renal gravel حصات کلیه
reniform کلیه مانند
renal وابسته به کلیه ها
armored artillery توپخانه زرهی
armored artillery توپخانه زرهدار
antitank artillery توپخانه ضد تانک
division artillery توپخانه لشگری
division artillery توپخانه لشگر
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
field artillery توپخانه صحرائی
coastal artillery توپخانه ساحلی
gunners جمعی توپخانه
gunner جمعی توپخانه
artillery ammunition مهمات توپخانه
corps artillery توپخانه سپاه
army artillery توپخانه ارتش
artillery branch رسته توپخانه
artillery brigade تیپ توپخانه
artillery battalion گردان توپخانه
artillery corps قسمت توپخانه
artillery corps رسته توپخانه
artillery annex پیوست توپخانه
artillery group گروه توپخانه
artillery mount قنداق توپخانه
artillery mount سکوی توپخانه
artillery piece قبضه توپخانه
artillerist متخصص توپخانه
battering train توپخانه محاصره
cannonry توپ و توپخانه
artillery رسته توپخانه
turrets برج توپخانه
turret برج توپخانه
heavy artillery توپخانه سنگین
towed artillery توپخانه کششی
light artillery توپخانه سبک
medium artillery توپخانه متوسط
flak توپخانه ضد هوایی
gunnery توپخانه دریایی
self propelled توپخانه خودکششی
gunnery علم توپخانه
gunner's party گروه توپخانه
fieldartillery توپخانه صحرایی
artillery توپخانه صحرایی
hostile artillery توپخانه دشمن
field atrillery توپخانه صحرایی
against all risks در براب کلیه خطرات
reins محل کلیه در بدن
tenantary کلیه مستاجرین یک ملک
azoth علاج کلیه دردها
paranephros غده روی کلیه
ornis کلیه مرغان یک سرزمین
gunnery قوانین تیر توپخانه
all available تمام توپخانه موجود
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
active status خط مشی فعال توپخانه
army artillery توپخانه نیروی زمینی
firing chart طرح تیر توپخانه
aerial field artillery توپخانه محمول هوایی
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
flak توپخانه پدافند هوایی
artillery carriage قنداق سلاح توپخانه
artillery chart طرح تیر توپخانه
gunnery ship ناو اموزشی توپخانه
spotter دیدبان توپخانه دریایی
no fire line خط منع اتش توپخانه
corps artillery توپخانه همراه سپاه
artillery fire plan طرح اتش توپخانه
artillery preparation اتش تهیه توپخانه
rolling barrage سد اتش غلطان توپخانه
fire plan طرح اتش توپخانه
artillery liaison officer افسر رابط توپخانه
artillery preparation تیر تهیه توپخانه
syngraph سندی که به مهر و امضا کلیه
renal calculus [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
nephrolith سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
The ship and all its crew were lost . کشتی با کلیه سر نشینانش گه ( مفقود ) شد
the total population تمامی نفوس کلیه جمعیت
kidney stone [Calculus renalis] سنگ کلیه [پزشکی] [بیماری]
chronic renal failure [CRF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
demesne کلیه زمین مایملک یک شخص
disclaim all liability کلیه بدهیها را انکار کردن
the t. population کلیه جمعیت همه مردم
chronic kidney failure [CKF] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
chronic renal disease [CRD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
Chronic kidney disease [CKD] نارسایی مزمن کلیه [پزشکی]
ask ask توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
jato unit موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
air and naval gunfire اتش توپخانه دریایی و هوایی
air and naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
contingent zone of fire منطقه اتش احتمالی توپخانه
air defense artillery fire unit یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
stargauge وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
battery حمله با توپخانه ضرب و جرح
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
batteries حمله با توپخانه ضرب و جرح
To sweep the board . کلیه موانع واشکالات را از سر راه برداشتن
nephrosis بیماری کلیه که بیشترلولههای کلیوی را مبتلامیکند
tenantry اجاره داری کلیه مستاجرین یک ملک
adrenocortical وابسته به قشر غدهء فوق کلیه
adrenal مشتق از غده یا ترشح غددفوق کلیه
avifauna کلیه مرغان یک سرزمین پرندگان یک ناحیه
fauna کلیه جانوران یک سرزمین یایک زمان
flora کلیه گیاهان یک سرزمین گیاه نامه
surface mission پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
plotting room مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
cortin ماده فعاله قشر غده فوق کلیه
Cicim جاجیم و یا کلیه بافت های ساده کفپوش
To pool resources to gether . کلیه منابع وامکانات موجود را یک کاسه کردن
suet چربی سخت دور کلیه وکمر گوسفند
All wages were scaled up to 15 per cent . کلیه دستمزدها به میزان 15درصد افزایش یا فتند
corporative state حکومتی که صاحبان کلیه مشاغل در ان شریک باشند
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
troop test ازمایش یکانها از کلیه نظرات تاکتیکی و تجهیزاتی
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
All thing considered. باتوجه به کلیه مسایل (تمام جوانب امر )
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
towed توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
air spot تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
comprehensive job کاری که کلیه اجزا ان در رشته واحدی مجتمع شود
gentelmen's agreement کلیه توافقهایی که مستند به اسنادرسمی و امضا شده نباشد
We ought to (should)examineit in all itsaspects. باید کلیه جهات وجوانب آنرا بررسی کنیم
formalism اعتقاد به حفظ فاهر وقالبهای موجود در کلیه امور
banc جلسهای که با حضور کلیه قضات یک دادگاه تشکیل شود
survey information center مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
watershed management کلیه عملیات مربوط به اصلاح و نگهداری و بهره برداری از انجیرها
identity matrix ماتریسی مربع که در ان کلیه عناصرقطر اصلی یک و سایر عناصرصفر باشند
This is contray to all moral principles ( codes ) . این کار مخالف کلیه اصول وضوابط اخلاقی است
garrison forces قوای پادگانی کلیه یکانهای مستقردر یک پایگاه یا منطقه یاتاسیسات
farraginous تلفیق کننده کلیه شرایط واخلاقهای متفاوت وجنسهای مخالف
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
spotting line خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
existing حاضر
presenting حاضر
in the saddle حاضر
stock :حاضر
ubiquitous حاضر
stocked :حاضر
presented حاضر
present حاضر
agreeable حاضر
presents حاضر
on hand <idiom> حاضر
rio treaty پیمان منعقد بین کلیه کشورهای نیمکره غربی به استثناء کانادا
grand slam علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
pure interest سود ویژه منافعی که پس از کسر کلیه استهلاکات به سرمایه گذارپرداخت میشود
grand slams علامت اینکه کلیه هواپیماهای دیده شده مورد اصابت قرارگرفتند
we underwrite the company ما تعهد میکنیم که کلیه موجودی شرکت رادرصورتیکه مردم نخرندخریداری کنیم
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
here بدینسو حاضر
readiness to report حاضر جوابی
get ready حاضر شدن
omnipresent همه جا حاضر
to e. an appearance حاضر شدن
For the time being. At peresent. presently. درحال حاضر
present [at] <adj.> باشنده [حاضر] [در]
make ready حاضر شدن
ready wit حاضر جوابی
roll call حاضر و غایب
johnny on the sopt حاضر و اماده
toss off <idiom> حاضر جواب
repartee حاضر جوابی
stand by حاضر بودن
existing در حال حاضر
operationally ready حاضر به کار
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com