English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (9 milliseconds)
English Persian
bow کمان شکاری
bowed کمان شکاری
bowing کمان شکاری
bows کمان شکاری
Other Matches
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
bowing کمان کمان هدفگیری
bowed کمان کمان هدفگیری
bows کمان کمان هدفگیری
bow کمان کمان هدفگیری
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
hunters سگ شکاری
sporting dog سگ شکاری
gun dog سگ شکاری
hound سگ شکاری
hounded سگ شکاری
hounds سگ شکاری
ratch سگ شکاری
hunter سگ شکاری
gundogs سگ شکاری
deer hound سگ شکاری
hunting dog سگ شکاری
feral شکاری
buckhound سگ شکاری
raptorail شکاری
raptatory شکاری
hounding سگ شکاری
gundog سگ شکاری
accipital شکاری
raptatorial شکاری
gazehound نوعی سگ شکاری
game جانور شکاری
hunter اسب یا سگ شکاری
killer submarine زیردریایی شکاری
terriers سگ بویی شکاری
game fowl مرغ شکاری
sports car اتومبیل شکاری
terrier سگ بویی شکاری
canes venatici سگان شکاری
canum venaticorum سگان شکاری
capped watch ساعت شکاری
deer dog تازی سگ شکاری
sports cars اتومبیل شکاری
blood سگ شکاری و بوی خن
shotguns تفنگ شکاری
birds of prey مرغان شکاری
birds of prey پرندگان شکاری
shotgun تفنگ شکاری
accipiter مرغ شکاری
hunters اسب یا سگ شکاری
game bag خرجین شکاری
ravening شکاری غاصب
dogcarts کالسکهی شکاری
staghound تازی شکاری
sport car اتومبیل شکاری
dogcart کالسکهی شکاری
shot gun تفنگ شکاری
ravin طعمه شکاری
Afghan Hound سگ شکاری افغان
marlin ماهی شکاری بزرگ
fighter cover پوشش با هواپیماهای شکاری
accipitrine ازجنس باز شکاری
venatic وابسته بشکار شکاری
raven شکار طعمه شکاری
venatical وابسته بشکار شکاری
fighter bomber شکاری- بمب افکن
ravens شکار طعمه شکاری
field trial مسابقه تازیهای شکاری
doublcd barrcled shot تفنگ شکاری دو لول
huntsmen مدیر تازیهای شکاری
huntsman مدیر تازیهای شکاری
bird of prey مرغ شکاری گوشتخوار
feral حیوان شکاری وحشی
chasers مفتش هواپیمای شکاری
high power تفنگ شکاری بزرگ
beagle تازی شکاری پاکوتاه
pointers سگ شکاری یابنده شکار
beagles تازی شکاری پاکوتاه
chaser مفتش هواپیمای شکاری
pointer سگ شکاری یابنده شکار
basset نوعی سگ شکاری پا کوتاه برون زد
accipitrine متعلق به مرغان شکاری بازمانند
gamekeepers متصدی جانوران شکاری قرقچی
goshawk باز بال کوتاه شکاری
small game پرندگان وپستانداران شکاری کوچک
sporterize تبدیل تفنگ نظامی به شکاری
saker باز شکاری در اروپای قدیم
gordon setter نوعی سگ شکاری سیاه رنگ
salmi خورش باگوشت مرغ شکاری
irish wolfhound سگ شکاری بزرگ وقوی هیکل
gamekeeper متصدی جانوران شکاری قرقچی
golden retriever سگ شکاری طلایی رنگ دورگه
predacious شکاری تغذیه کننده از شکار
predaceous شکاری تغذیه کننده از شکار
upland game پرندگان و حیوانات کوچم شکاری در ارتفاعات
setter توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
setters توله شکاری وپشمالوی بویی اهنگساز
sleuth hound یکجور سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhounds نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
bloodhound نوعی سگ شکاری که شامه بسیارتیزی دارد
glede انواع پرندگان یامرغان شکاری مخصوصازغن یا چالاقان
wing shooting شکار یا نشانه روی مرغان شکاری در حال پرواز
to hark back برگشتن) درگفتگوی ازتوله شکاری که اندکی برمیگرددتاردشکار رادوب
bowstring زه کمان
fiddlestick کمان
fiddle bow کمان
sagittarius کمان
sagittarii کمان
arch کمان
bows کمان
arch- : کمان
arc کمان
arches کمان
arches : کمان
arch- کمان
spot کمان
arch : کمان
arcs کمان
bowing کمان
spots کمان
bowed کمان
bow کمان
archer تیرانداز با کمان
archers تیرانداز با کمان
arch- چفت کمان
to feel any one's pulse کمان کردن
reflex arc کمان بازتاب
handbow کمان تیراندازی
arches چفت کمان
power hacksaw کمان اره
long bow کمان دستی
cant کج گرفتن کمان
nock جای زه کمان
opalesce مانندرنگین کمان
cross bow گوله کمان
saw frame کمان اره
bowing تعظیم کمان
bowed تعظیم کمان
bow تعظیم کمان
faces شکم کمان
face شکم کمان
crossbows کمان پولادی
arch چفت کمان
stacked bow کمان باریک
straight bow کمان راست
string picture روزنه کمان
sunbow رنگین کمان
swede saw کمان اره
swede saw اره کمان
to bend or draw the bow کمان کشیدن
bows تعظیم کمان
cross bow کمان پولادی
bowman تیرانداز کمان کش
bend کمان خمش
longbows کمان بزرگ
bowyer کمان ساز
rainbows رنگین کمان
rainbow رنگین کمان
central angle of arch دهانه کمان
arblast کمان زنبورکی
atabalist کمان زنبورکی
arch of corti کمان کورتی
arch thrust رانش کمان
bow weight وزن کمان
bare bow کمان لخت
bowyer کمان فروش
bow and arrow تیر و کمان
bowman تیرانداز با کمان
included angle of arch دهانه کمان
longbow کمان بزرگ
crossbows کمان صلیبی
cock feather پر وصل به کمان
crossbows کمان زنبورکی
crossbow کمان صلیبی
irises رنگین کمان
crossbow کمان پولادی
circular measure اندازه کمان
cross bow کمان زنبورکی
crossbow کمان زنبورکی
iris رنگین کمان
hunter killer نیروهای شکاری و انهدامی دریایی یکان مامور جستجو وانهدام زیردریایی دشمن
arc length طول کمان [ریاضی]
understrung فاصله زه تا دستگیره کمان
sounding boards کمان ویولن وتار
soundboard کمان ویولن وتار
frame of hachsaw کمان اره چکی
sounding board کمان ویولن وتار
rectification of a curve طول کمان [ریاضی]
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
bow fishing ماهیگیری با تیر و کمان
bow hunter شکارچی با تیر و کمان
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
catapult [British E] تیر و کمان قلابسنگی
slingshot [American E] تیر و کمان قلابسنگی
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
frame قاب چارچوب کمان
van کمان سینه ناو
vans کمان سینه ناو
to bend or draw the bow کمان را چله کردن
bow hunting شکار با تیر و کمان
archery تیراندازی با تیر و کمان
anchors کشیدن زه کمان تاصورت
nock شکاف انتهای کمان
fogbow رنگین کمان حاصل از مه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com