Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 205 (11 milliseconds)
English
Persian
to bend or draw the bow
کمان کشیدن
Search result with all words
anchor
کشیدن زه کمان تاصورت
anchoring
کشیدن زه کمان تاصورت
anchors
کشیدن زه کمان تاصورت
full draw
کشیدن زه کمان بطور کامل
Other Matches
target bow
کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
bow
کمان کمان هدفگیری
bows
کمان کمان هدفگیری
bowing
کمان کمان هدفگیری
bowed
کمان کمان هدفگیری
rainbow border
حاشیه رنگین کمان
[در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
bouse
بوسیله طناب وقرقره کشیدن بزور باطناب کشیدن میگساری کردن
weight
بالا کشیدن لنگر نیروی لازم برای کشیدن زه
To pamper ( solicit ) someone . To play up to someone .
ناز کسی را کشیدن ( منت کشیدن )
snuffles
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffled
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffle
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
snuffling
باصدای بلند نفس کشیدن بازحمت از بینی نفس کشیدن تودماغی حرف زدن بوکشیدن
twinge
درد کشیدن تیر کشیدن
twinges
درد کشیدن تیر کشیدن
agonise
زحمت کشیدن درد کشیدن
arcs
کمان
bows
کمان
bowed
کمان
bow
کمان
sagittarius
کمان
sagittarii
کمان
spot
کمان
bowstring
زه کمان
bowing
کمان
fiddle bow
کمان
fiddlestick
کمان
arch-
: کمان
arch
کمان
spots
کمان
arc
کمان
arches
کمان
arch
: کمان
arches
: کمان
arch-
کمان
crossbow
کمان زنبورکی
bow
تعظیم کمان
straight bow
کمان راست
sunbow
رنگین کمان
swede saw
کمان اره
crossbow
کمان پولادی
bare bow
کمان لخت
bow and arrow
تیر و کمان
swede saw
اره کمان
arch thrust
رانش کمان
string picture
روزنه کمان
bows
تعظیم کمان
bowing
کمان شکاری
included angle of arch
دهانه کمان
bowing
تعظیم کمان
rainbows
رنگین کمان
longbows
کمان بزرگ
arblast
کمان زنبورکی
irises
رنگین کمان
atabalist
کمان زنبورکی
arch of corti
کمان کورتی
bow
کمان شکاری
bows
کمان شکاری
archer
تیرانداز با کمان
bowed
تعظیم کمان
arch
چفت کمان
handbow
کمان تیراندازی
bowed
کمان شکاری
arch-
چفت کمان
long bow
کمان دستی
bowman
تیرانداز با کمان
bowman
تیرانداز کمان کش
bow weight
وزن کمان
nock
جای زه کمان
to feel any one's pulse
کمان کردن
longbow
کمان بزرگ
archers
تیرانداز با کمان
bowyer
کمان فروش
cant
کج گرفتن کمان
central angle of arch
دهانه کمان
circular measure
اندازه کمان
face
شکم کمان
faces
شکم کمان
crossbows
کمان پولادی
crossbows
کمان زنبورکی
bend
کمان خمش
cross bow
کمان پولادی
iris
رنگین کمان
arches
چفت کمان
crossbow
کمان صلیبی
stacked bow
کمان باریک
saw frame
کمان اره
rainbow
رنگین کمان
opalesce
مانندرنگین کمان
cock feather
پر وصل به کمان
power hacksaw
کمان اره
bowyer
کمان ساز
crossbows
کمان صلیبی
cross bow
کمان زنبورکی
reflex arc
کمان بازتاب
cross bow
گوله کمان
understrung
فاصله زه تا دستگیره کمان
sounding board
کمان ویولن وتار
sounding boards
کمان ویولن وتار
bowstring
ریسمان دار زه کمان
bow hunting
شکار با تیر و کمان
bow hunter
شکارچی با تیر و کمان
bow fishing
ماهیگیری با تیر و کمان
to bend or draw the bow
کمان را چله کردن
frame
قاب چارچوب کمان
rectification of a curve
طول کمان
[ریاضی]
iridescence
نمایش رنگین کمان
iridescency
نمایش رنگین کمان
catapult
[British E]
تیر و کمان قلابسنگی
crossbow man
کمانگیر با کمان صلیبی
slingshot
[American E]
تیر و کمان قلابسنگی
great circle route
کمان دایره عظیمه
arc length
طول کمان
[ریاضی]
van
کمان سینه ناو
archery
تیراندازی با تیر و کمان
limb
هرکدام از طرفین کمان
limbs
هرکدام از طرفین کمان
frame of hachsaw
کمان اره چکی
vans
کمان سینه ناو
catapult
[British E]
تیر و کمان سنگی
slingshot
[American E]
تیر و کمان سنگی
bow arm
بازویی که کمان را می گیرد
string fingers
سه انگشتی که زه کمان را می کشند
fogbow
رنگین کمان حاصل از مه
soundboard
کمان ویولن وتار
nock
شکاف انتهای کمان
back
تنظیم بادبان پشت کمان
bellies
قسمت داخلی کمان نزدیک زه
belly
قسمت داخلی کمان نزدیک زه
longbows
اغراق گویی کمان دستی
longbow
اغراق گویی کمان دستی
servings
پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
serving
پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
string
مربی خم کردن کمان و بستن زه
whips
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
circular grooving saw
کمان اره ویژه شیار
whipped
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
whip
پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
fistmele
فاصله بین دسته کمان و زه
toxophilite
تیرانداز ماهر با تیر و کمان
draws
تیر در چله کمان گذاشتن
self
کمان یا تیر از یک تکه چوب
backs
تنظیم بادبان پشت کمان
draw
تیر در چله کمان گذاشتن
drag
کشیدن بزور کشیدن
dragged
کشیدن بزور کشیدن
drags
کشیدن بزور کشیدن
longbow
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
hunting bow
کمان بلند و سنگین برای شکار
bowsight
وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
double-bellid
[صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
longbows
کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
arrow rest
تکیه گاه تیر روی کمان
rainbows
قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
subtense
خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
bowsock
پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
target archery
مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
rainbow
قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
timber hitch
گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
backed bow
کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
lipping
قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
lipping
قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
windage
تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
loose
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loosest
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
looser
توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
kissing button
برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
clout shooting
تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
sight window
بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
backing
کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
keepers
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keeper
ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
target captain
عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
pull up
بالا کشیدن هواپیما بالا کشیدن
case
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases
جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
sight
وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
sights
وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
fita round
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
western round
مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
pope young round
مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
post
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post-
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posted
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posts
محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
york round
مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
men's western round
مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
wand shoot
مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
indravgnt
تو کشیدن
drawl
کشیدن
haul
کشیدن
string
کشیدن
drawled
کشیدن
drawling
کشیدن
draws
چک کشیدن
indraght
تو کشیدن
flaunts
به رخ کشیدن
drag
کشیدن
hauled
کشیدن
mark off
خط کشیدن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com