English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 195 (10 milliseconds)
English Persian
bow کمان کمان هدفگیری
bowed کمان کمان هدفگیری
bowing کمان کمان هدفگیری
bows کمان کمان هدفگیری
Search result with all words
bowsight وسیله کمکی هدفگیری وصل به کمان
windage تنظیم کمان هنگام وجود بادعرضی برای دقت در هدفگیری
Other Matches
target bow کمان مخصوص تیراندازی باتیر و کمان
rainbow border حاشیه رنگین کمان [در فرش های چینی گاه در پایین فرش و گاه اطراف حاشیه فرش را با رنگ های مختلف تزئین می کنند که حالتی از رنگین کمان را نشان میدهد.]
bowstring زه کمان
arch- : کمان
arch کمان
arch : کمان
spots کمان
fiddle bow کمان
spot کمان
arch- کمان
arches : کمان
fiddlestick کمان
arches کمان
arcs کمان
arc کمان
bowing کمان
sagittarius کمان
bowed کمان
bow کمان
sagittarii کمان
bows کمان
crossbows کمان پولادی
atabalist کمان زنبورکی
arch of corti کمان کورتی
arch thrust رانش کمان
bare bow کمان لخت
bow and arrow تیر و کمان
bow weight وزن کمان
swede saw اره کمان
bowman تیرانداز با کمان
swede saw کمان اره
arblast کمان زنبورکی
bowman تیرانداز کمان کش
crossbows کمان زنبورکی
crossbows کمان صلیبی
longbow کمان بزرگ
longbows کمان بزرگ
crossbow کمان صلیبی
crossbow کمان پولادی
bend کمان خمش
crossbow کمان زنبورکی
irises رنگین کمان
iris رنگین کمان
sunbow رنگین کمان
string picture روزنه کمان
saw frame کمان اره
to feel any one's pulse کمان کردن
handbow کمان تیراندازی
reflex arc کمان بازتاب
to bend or draw the bow کمان کشیدن
power hacksaw کمان اره
long bow کمان دستی
nock جای زه کمان
cross bow گوله کمان
stacked bow کمان باریک
bowyer کمان ساز
bowyer کمان فروش
cant کج گرفتن کمان
central angle of arch دهانه کمان
included angle of arch دهانه کمان
straight bow کمان راست
circular measure اندازه کمان
cock feather پر وصل به کمان
cross bow کمان زنبورکی
cross bow کمان پولادی
opalesce مانندرنگین کمان
bowed کمان شکاری
archer تیرانداز با کمان
arch چفت کمان
bowed تعظیم کمان
arches چفت کمان
arch- چفت کمان
archers تیرانداز با کمان
bows کمان شکاری
bows تعظیم کمان
bowing کمان شکاری
faces شکم کمان
face شکم کمان
bow تعظیم کمان
bow کمان شکاری
rainbows رنگین کمان
bowing تعظیم کمان
rainbow رنگین کمان
frame of hachsaw کمان اره چکی
fogbow رنگین کمان حاصل از مه
crossbow man کمانگیر با کمان صلیبی
anchors کشیدن زه کمان تاصورت
anchor کشیدن زه کمان تاصورت
anchoring کشیدن زه کمان تاصورت
great circle route کمان دایره عظیمه
string fingers سه انگشتی که زه کمان را می کشند
soundboard کمان ویولن وتار
arc length طول کمان [ریاضی]
to bend or draw the bow کمان را چله کردن
nock شکاف انتهای کمان
understrung فاصله زه تا دستگیره کمان
sounding board کمان ویولن وتار
sounding boards کمان ویولن وتار
iridescency نمایش رنگین کمان
iridescence نمایش رنگین کمان
rectification of a curve طول کمان [ریاضی]
bowstring ریسمان دار زه کمان
bow fishing ماهیگیری با تیر و کمان
catapult [British E] تیر و کمان سنگی
bow arm بازویی که کمان را می گیرد
slingshot [American E] تیر و کمان سنگی
slingshot [American E] تیر و کمان قلابسنگی
catapult [British E] تیر و کمان قلابسنگی
archery تیراندازی با تیر و کمان
limb هرکدام از طرفین کمان
limbs هرکدام از طرفین کمان
van کمان سینه ناو
bow hunter شکارچی با تیر و کمان
bow hunting شکار با تیر و کمان
frame قاب چارچوب کمان
vans کمان سینه ناو
draw تیر در چله کمان گذاشتن
draws تیر در چله کمان گذاشتن
whips پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
longbows اغراق گویی کمان دستی
whipped پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
string مربی خم کردن کمان و بستن زه
toxophilite تیرانداز ماهر با تیر و کمان
longbow اغراق گویی کمان دستی
whip پوشاندن قسمتی از کمان بانخ
belly قسمت داخلی کمان نزدیک زه
fistmele فاصله بین دسته کمان و زه
full draw کشیدن زه کمان بطور کامل
serving پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
backs تنظیم بادبان پشت کمان
circular grooving saw کمان اره ویژه شیار
back تنظیم بادبان پشت کمان
servings پوشش نخی دورقسمتهایی از کمان
self کمان یا تیر از یک تکه چوب
bellies قسمت داخلی کمان نزدیک زه
double-bellid [صراحی شکل شبیه دو کمان دراز]
longbows کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
longbow کمان بلند در انگلستان قرون وسطی
hunting bow کمان بلند و سنگین برای شکار
arrow rest تکیه گاه تیر روی کمان
rainbows قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
rainbow قوس و قزح بصورت رنگین کمان در امدن
subtense خطی که روبروی کمان یاگوشهای واقع شود
timber hitch گره وصل کردن زه به شاخه پایین کمان
bowsock پوشش تیره روی کمان ضدبازتاب نور
target archery مسابقه تیراندازی از فاصله معین با تیر و کمان
lipping قطعه چوبی که در لای شکاف کمان تعبیه شده
lipping قطعه چوبی که در ترک یاشکاف کمان گذاشته شده
backed bow کمان نوار پیچی شده برای ازدیاد مقاومت
looser توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
kissing button برامدگی روی زه که درکشیدن کامل کمان با لب کمانگیر مماس میشود
loosest توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
loose توپ سرگردان بی صاحب مهاجم مهارنشده رها کردن زه و کمان
clout shooting تیراندازی به هدف بزرگ ازمسافت 021 تا 081 متری باتیر و کمان
sight window بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
backing کمان نوارپیچی شده برای ازدیادمقاومت نخ دخیره دور قرقره ماهیگیری
keeper ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
keepers ریسمان کوچک وصل به بالای کمان ماهی بزرگ و مجاز برای سید
target captain عضو تیم چهارنفره تیراندازی با تیر و کمان که ضمنا"دستور اغاز و پایان را میدهد
case جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
cases جعبه محتوی باروت و فشنگ و غیره قابل انعطاف بودن کمان حق تقدم درتیراندازی انداختن قلاب به اب
sight وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
sights وسیله تنظیم دید روی کمان نشانه روی مگسک
western round مسابقه تیراندازی زنان با 84تیر از مسافت 06 متری و84 تیر از 05 متری با کمان
fita round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز فاصله 03 تا 09 متربرای مردان و 03 تا 07 متربرای زنان با تیر و کمان
pope young round مسابقه غیررسمی با 6 تیر ازمسافتهای 02 تا 08 متری با تیر و کمان
posted محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
posts محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
post- محل مهاجم محل تیراندازی با تیر و کمان
york round مسابقه تیراندازی با 07 تیراز مسافت 001 متری و 84تیر از 08 متری و 42 تیر از06 متری با کمان
men's western round مسابقه مردان با 84 تیر از08 متری و 84 تیر از 06متری با تیر و کمان
wand shoot مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری برای زنان و 001 متری برای مردان با تیر و کمان
st george round مسابقه مردان هر کدام با 63تیر در مسافت 001 متر و63 تیر در 08 متر و 63 تیردر 06 متر با تیر و کمان
windsor round مسابقه تیراندازی با 63 تیراز مسافت 06 متری و 63تیر از مسافت 05 متری و63 تیر از 04 متری با کمان
short international مسابقهای که هر تیرانداز 03تیر از مسافت 05 متر و 03تیر از مسافت 53 متر و 03تیر از مسافت 52 متر با تیرو کمان می اندازد
aimed هدفگیری
aims هدفگیری
delivers هدفگیری
deliver هدفگیری
aim هدفگیری
point of aim نقطه هدفگیری در مسافتهاتی مشخص
red zone دایره قرمز صفحه هدفگیری
address آماده شدن برای ضربه یا هدفگیری
instinctive shooting هدفگیری بدون کمک وسایل دید
boresight میزان کردن لوله و مگسک اسلحه در هدفگیری
freestyle مسابقه تیراندازی بکمک وسیله هدفگیری کشتی ازاد
heels کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
heel کج شدن قایق از یک طرف قسمت بالایی بدنه تفنگ درحال هدفگیری
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com