Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 73 (2 milliseconds)
English
Persian
scurvy
کمبود ویتامین C
Search result with all words
scorbutic
ناشی از کمبود ویتامین C
xerophthalmia
رمد چشم مرضی در اثر کمبود ویتامین A
Other Matches
short-handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
short handed
داشتن کمبود نیروی انسانی کمبود نفرات
vitamine
ویتامین
ascorbic acid
ویتامین C
vitamin
ویتامین
vitamins
ویتامین
vitaminize
ویتامین به غذا زدن
vitaminize
دارای ویتامین کردن
antivitamin
مادهای که ویتامین ها را خنثی میکند
hypervitaminosis
ناراحتیهای حاصله در اثر ازدیاد ویتامین در بدن
riboflavin
ریبو فلاوین ویتامین B به فرمول 6O4N2H71C که در شیر و تخم مرغ و جگر و غیره یافت میشود
deficit
کمبود
shortfall
کمبود
shortfalls
کمبود
shortsage
کمبود
shortage
کمبود
deficits
کمبود
shortcomings
کمبود
deficiency
کمبود
deficiencies
کمبود
leakage
کمبود
shortcoming
کمبود
shortages
کمبود
leakages
کمبود
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
underpopulation
کمبود جمعیت
hard up
<idiom>
کمبود پول
lacking
فقدان کمبود
time trouble
کمبود وقت
anoxia
کمبود اکسیژن
lacks
کمبود نیازمندی
lack
کمبود نیازمندی
lacked
کمبود نیازمندی
deficient
دارای کمبود
leakages
کمبود و کسری
credit tightness
کمبود اعتباری
leakages
کمبود کسر
leakage
کمبود کسر
leakage
کمبود و کسری
immune defect
کمبود ایمنی
[پزشکی]
understaffed
دچار کمبود کارمند
immunodeficiency
کمبود ایمنی
[پزشکی]
shortcomings
نکته ضعف کمبود
shortcoming
نکته ضعف کمبود
lack of confidence
کمبود اعتماد به نفس
lack of self-confidence
کمبود اعتماد به نفس
electron deficient molecules
مولکولهای با کمبود الکترون
short supply
اماد کمبود دار
acholia
فقدات یا کمبود صفرا
dearth
قحط و غلا کمبود
leukopenia
کمبود گویچههای سفیدخون
avitaminosis
کمبود ویتامینها در بدن
labor shortage
کمبود نیروی کار
beriberi
بیماری کمبود ویتامن B
defective
دارای کمبود معیوب
mulnutrition
کمبود مواد غذائی در بدن
deficit
کسر موازنه کمبود سرمایه
deficits
کسر موازنه کمبود سرمایه
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
attenuation
کاهش یا کمبود قدرت سیگنال
degradation
کمبود توانایی پردازش به علت خرابی
deficit
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
deficits
کسر موازنه مازاد بدهی بر موجودی کمبود
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
charges
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
charge
1-کمیت الکتریسیته 2-مقدار کمبود الکترون در یک وسیله یا عنصر
degradation
کمبود کیفیت تصویه به علت اختلال در سیگنال یا کپی گرفتن نامناسب از سیگنال ویدیویی
tare and tret
وزن بسته یا لفاف یا جعبه محموله و مقدار کمبود وزنی که در نتیجه حمل و نقل درمحموله ایجاد میشود وقابل قبول است
nonaligned
نوک خواندن که در همان محل رسانه مغناطیسی نیست که نوک نوشتن بود. تولید کمبود کیفیت سیگنال
increasing cost industry
حالتی است که چند موسسه به صنعت خاصی بپردازند ودر نتیجه محدودیت عوامل تولید و کمبود انها هزینه تولید بالا رود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com