English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 106 (7 milliseconds)
English Persian
aids to navigation کمکهای ناوبری
Other Matches
navigation mode روش ناوبری خودکار یاحالت ناوبری خودکارهواپیما به وسیله دستگاههای زمینی
tacan نوعی سیستم ناوبری الکترونیکی برای ناوبری هواپیماهای تاکتیکی
piloting ناوبری در کنار ساحل ناوبری ساحلی و رودخانهای
inertial navigation سیستم ناوبری خودکار روی هواپیما سیستم خود ناوبری
grid navigation ناوبری از روی نقشه ناوبری از روی خطوط شبکه نقشه
self aid کمکهای اولیه
welfare کمکهای اجتماعی
first aid کمکهای مقدماتی
first aid کمکهای اولیه
deck landing aid کمکهای فرود
visual aids کمکهای بصری
public assistance کمکهای دولتی
security assistance کمکهای امنیتی
first aids کمکهای نخستین
first aids کمکهای اولیه
subsidies کمکهای مالی
technical assistance کمکهای فنی
aid man مامور کمکهای اولیه
first aid cabinet قفسه کمکهای اولیه
first aid kit جعبه کمکهای اولیه
self aid اجرای کمکهای اولیه
boat box جعبه کمکهای اولیه قایق
legal assistance کمکهای قضایی شرح علایم
dressing station درمانگاه کمکهای اولیه وزخم بندی
Military aid with no strings attached . کمکهای نظامی بدون قید وشرط
fields شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
fielded شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
field شکارچیان جزسرپرست و کمکهای اومنطقه محصور مسیر مسابقه دو
e r p اجرا کرد وکمکهایی که در چهارچوب این برنامه به اروپا شدبیشتر کمکهای مارشال نامیده می شوند
navigating bridge پل ناوبری
universal drafting machine خط کش ناوبری
navigation ناوبری
navigate ناوبری کردن
dead reckonning ناوبری کور
inertial navigation ناوبری لختی
pilots راهنمای ناوبری
piloted ناوبری کردن
electronic navigation ناوبری الکترونیکی
pilots ناوبری کردن
piloted راهنمای ناوبری
pilot راهنمای ناوبری
pilot ناوبری کردن
navigation light چراغهای ناوبری
navigated ناوبری کردن
coasts ناوبری کرانهای
satellite navigation ناوبری ماهوارهای
radio navigation ناوبری رادیویی
coast ناوبری کرانهای
navigating ناوبری کردن
aerial navigation ناوبری هوایی
celestial navigation ناوبری نجومی
navigates ناوبری کردن
bathymetric navigation ناوبری ژرفایافتی
tacan سیستم ناوبری تاکان
subsurface navigation ناوبری زیر سطحی
omega سیستم ناوبری امگا
inertial navigation system سیستم ناوبری ماندی
navigational grid بادزن کمک ناوبری
navigational aids وسایل کمک ناوبری
stellar inertial navigation ناوبری لختی ستارهای
navigational grid شبکه کمکی ناوبری
hyperbolic navigation system روش ناوبری هذلولی
aids to navigation وسایل کمک ناوبری
dead reckonning tracer میز ناوبری کور
vector مسیر ناوبری هواپیما
day beacon برج ناوبری روز
vectors مسیر ناوبری هواپیما
aeronautical chart نقشه ناوبری هوایی
air plot نقشه ناوبری هوایی
astro tracker وسیله ناوبری خودکار نجومی
radio navigation ناوبری بااستفاده از امواج بی سیم
plotting chart نقشه ناوبری هواپیما یاکشتی
visual flight پرواز بااستفاده از ناوبری بصری
celestial navigation ناوبری بااستفاده از صور فلکی
radio range station ایستگاه ناوبری رادیویی هواپیماها
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص ناوبری هوایی
piloting ناوبری در کنار ابهای ساحلی
tactical air navigation رادار ناوبری تاکتیکی هوایی
aeronautical information overprint اطلاعات حاشیهای نقشه ناوبری هوایی
aeronautical plotting chart نقشه مخصوص رسم مسیر ناوبری
augmentation support set دستگاه تکمیلی ناوبری هوایی در فرودگاه
coasting ناوبری کرانهای navigation coasting :syn
day beacon برج ناوبری مورد استفاده درروز
hyperbolic navigation ناوبری مارپیچی با استفاده ازبی سیم
dead reckonning tracer وسایل ناوبری کور در دریا میز ردنگاری
radial شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
shoran نوعی وسیله ناوبری الکترونیکی برد کوتاه
radials شعاعی سمت مغناطیسی ایستگاه ناوبری هوایی
situation indicator دستگاه سنجش وضعیت دیدرادار و وسایل ناوبری
pseudopursuit navigation ناوبری و هدایت موشک فقط در سمت هدف
pseudostereo ناوبری همزمان و هماهنگ موشک در سمت و ارتفاع
pursuit navigation ناوبری و هدایت موشک باامواج الکترونیکی تا هدف
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
plotting رسم مسیر ناوبری هواپیمایا کشتی محل هدف یا دشمن
radio range ایستگاه ناوبری رادیویی یاتعیین محل هدفها به وسیله بی سیم
meaconing گرفتن و رله علایم رادیویی برای گیج کردن سیستم ناوبری دشمن
consol دستگاه ناوبری رادیویی صفحه کلید دستگاههای ارتباطی صفحه رادار
transponder فرستنده خودکار صوتی دستگاه کمک ناوبری خودکارموشک دستگاه کشف و رمزخودکار مکالمات
aeronautical station ایستگاه ناوبری هوایی ایستگاه خدمات هوانوردی
pilot chart نقشههای راهنمای دریایی نقشه ناوبری دریایی
teleran system نوعی سیستم ناوبری که بااستفاده از رادارهای زمینی و سیستم تلویزیونی هواپیماهای سرگردان دراطراف محوطه فرودگاه را به باند هدایت میکند
plotters وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
control point نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com