English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 209 (10 milliseconds)
English Persian
bounties کمک اقتصادی دولت
Search result with all words
communism کمونیسم نظام اقتصادی مبتنی براندیشههای مارکسیستی که مالکیت و ابزار تولید عمومی و در کنترل دولت قرار دارد
classical economics نظرپیروان ان عدم دخالت دولت در امور اقتصادی است وپیروان ان را اقتصادیون کلاسیک گویند
functional finance سیاست مالی دولت برای تثبیت وضع اقتصادی
interventionism سیستم مداخله دولت درامور اقتصادی و عدم وجودازادی درتجارت
mercantilism روش فکری اقتصادی مبنی بر اعتقاد به لزوم افزایش صادرات برواردات و حمایت دولت ازصنایع داخلی و بالاخره جمع اوری هر چه بیشتر طلا درمملکت
mixed capitalism نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
statism تمرکز قدرت اقتصادی در دولت مرکزی
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
Other Matches
e c e کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
economic nationalism ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
identic notes منظوریادداشتهایی با مضمون واحداست که چند دولت به یک دولت می دهند . چون این یادداشتها جداگانه تسلیم میشود عمل هر دولت فاهرا"مستقل از عمل دولت دیگراست تسلیم این یادداشتهاعمل غیردوستانه تلقی میشود
retorsion عملی است که یک دولت در مقابل عمل دولت دیگری انجام میدهد وعمل اخیر کاملا" مشابه رفتاری است که از دولت اولی سر زده بوده است
open market operation عملیات دولت در بازار ازاد خرید و فروشهایی که دولت از طریق خزانه داری کل میکند
unfriendly act هر نوع عملی که از یک دولت سر بزند و دولت دیگر در آن ضرری نسبت به منافع خود مشاهده کند
dependent state دولت تابع و وابسته به دولت یا قدرت دیگر
Economic expert [A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany] حکیم اقتصادی [ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
federal state دولت متحده یا دولت اتحادی
economic aggregates مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
real will مشرب سیاسی که هر نوع زور وقدرت در هر جنبه را از طرف دولت با این احتجاج که اراده دولت نماینده اراده واقعی افراد جامعه است مشروع می داند
pay as you go principle اصلی که بر اساس ان مالیات دریافتی توسط دولت برای سیستم تامین اجتماعی در هرسال به بازنشستگان درهمان سال پرداخت میشود وبنابراین دولت وجوهی را ازاین بابت جمع اوری نمیکند
social contract اعتقاد به این مسئله که تفویض قدرت به دولتها ناشی از نوعی قرارداد است که ضمن ان فردقسمتی از حقوق خود را به دولت تفویض میکند ومتقابلا" از وجود دولت برخوردار میشود
economic imperialism جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
authoritarainism نقطه مقابل اندیویدوالیسم و عبارت ازحکومتی است که در ان ازادی فردی به طور کامل تحت الشعاع قدرت دولت قرار گیرد. قدرت دولت معمولا در گروه کوچکی از پیشوایان متمرکز ومتجلی میشود
quarterly journal of economics مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
economic and social council شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
economic order quantity کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
exchange control نظارت دولت بر مبادله ارز کنترل مبادله ارز توسط دولت
autarky خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
market socialism سوسیالیسم مبتنی بر بازار سیستم اقتصادی که در ان وسایل تولید در مالکیت عمومی بوده اما نیروهای بازار در این سیستم مکانیسم هماهنگ کننده را بوجود می اورند . سیستم اقتصادی یوگسلاوی مثال مشخصی ازاین نوع سیستم میباشد
marxist economics نظام اقتصادی که در ان افکارکارل مارکس و طرفدارانش مد نظر است و بر اساس ان استثمار نظام سرمایه داری سرانجام کارگران را فقیرخواهد ساخت و عاقبت بحرانهای اقتصادی و سقوط نظام سرمایه داری را بوجودخواهد اورد
power دولت
stating دولت
mammon دولت
states دولت
state- دولت
government دولت
stated دولت
respublica دولت
state دولت
powers دولت
powering دولت
powered دولت
governments دولت
quirinal دولت ایتالیا
nation-states دولت ملی
nation-state دولت ملی
pillars of the state ارکان دولت
Ottawa دولت کانادا
public debt بدهی دولت
loyalists دولت دوست
public servant مستخدم دولت
buffer state دولت حایل
puppet government دولت پوشالی
loyalist دولت دوست
state government دولت مرکزی
state property دارائی دولت
ambassador ماموررسمی یک دولت
independent state دولت مستقل
head of the state رئیس دولت
government treasury خزانه دولت
government stock سهام دولت
Kremlin دولت شوروی
state budget بودجه دولت
nation state دولت ملی
government budget بودجه دولت
lese majestyodhkj &odhkj fvqn پادشاه یا دولت
mandatary دولت قیم
ambassadors ماموررسمی یک دولت
national state دولت ملی
money bag دارایی دولت
enemy state دولت دشمن
chief of state رئیس دولت
military government دولت نظامی
government expenditures هزینههای دولت
forfeit to the state ضبط دولت
stateless بی دولت بی وطن
office-holders کارمند دولت
office-holder کارمند دولت
civil servant [British E] کارمند دولت
public officer [American E] کارمند دولت
mafias دولت ستیزی
Whitehall دولت انگلیس
govt government دولت
cabinet هیات دولت
cabinets هیات دولت
government department وزارتخانه دولت
stating دولت استان
states دولت استان
totaliarian state دولت توتالیتر
officer کارمند دولت
the policy of the government سیاست دولت
the policy of the government رویه دولت
the body politic ملت و دولت
official کارمند دولت
territory of state قلمرو دولت
state دولت استان
stated دولت استان
vassal atate دولت پوشالی
state- دولت استان
war state دولت جنگی
Downing Street دولت انگلیس
mafia دولت ستیزی
Warsaw دولت لهستان
federalism اصل دولت ائتلافی
dependent state دولت غیر مستقل
colonial government دولت یا حکومت مستعمراتی
federal authorities قدرت دولت متحده
family allowances کمک دولت به خانوارها
vassal atate دولت دست نشانده
subsidy کمک بلاعوض دولت
federal council مجلس دولت متحده
stratocracy حکومت یا دولت نظامی
plateform اعلامیه سیاست دولت
civil servant مستخدم یا کارمند دولت
federalist طرفدار دولت فدرال
secret service دستگاه محرمانه دولت
secret services دستگاه محرمانه دولت
most favoured nation دولت کامله الوداد
non serverign acts اعمال تصدی دولت
office-holder صاحب منصب دولت
peculation دستبرد در مال دولت
protected state دولت تحت الحمایه
office-holders صاحب منصب دولت
secret service money اعتبار سری دولت
welfare state دولت بهبود بخش
mandatory powers اختیارات دولت قیم
cabinets کابینه هیئت دولت
interpellate استیضاح کردن دولت
civil servants مستخدم یا کارمند دولت
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
land grant زمین اعطایی دولت
cabinet کابینه هیئت دولت
government transfer payments پرداختهای انتقالی دولت
commissioner مامور عالی رتبه دولت
war state دولت نظامی declaration preventivetotal
porte باب عالی دولت عثمانی
subject to the british rule تحت تسلط دولت انگلیس
confiscation مصادره و ضبط توسط دولت
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
the sublime porte باب عالی دولت عثمانی
subsidies مکهای مالی دولت , سوبسید
export incentive تشویق دولت در جهت صادرات
federal constitution قانون اساسی دولت متحده
hand-out <idiom> پاداش ،معمولا از طرف دولت
mafias سازمان سری دولت ستیز
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
mafia سازمان سری دولت ستیز
commissioners مامور عالی رتبه دولت
economy اقتصادی
socio economic اقتصادی
economies اقتصادی
economical اقتصادی
economic اقتصادی
monetization پرداخت بدهی دولت از طریق انتشارپول
guild socialism اعتقاد به انحصار صنایع ازطرف دولت
White Papers گزارش هیئت دولت نامه سفید
bank holiday ایامی که به دستور دولت بانکها بستهاند
governments فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
hall mark دولت روی سیمینه وزرینه میگذارن
bank annuities سهام قرضه دولت بریتانیا که کنسول
quota کمیت تعیین شده توسط دولت
price support قیمت حمایت شده از طرف دولت
jacobin عضو فرقه مذهبی مخالف دولت
White Paper گزارش هیئت دولت نامه سفید
coat of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
sovereigns دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
sovereign دولت مستقل و دارای اعتبار والامرتبه
coats of arms نشان یا علامت دولت یاخانواده وامثال ان
state midicine سیستم پزشکی تحت نظارت دولت
government فرمانداری طرز حکومت هیئت دولت
Utopias دولت یا کشور کامل و ایده الی
purged تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
purge تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
Utopia دولت یا کشور کامل و ایده الی
quotas کمیت تعیین شده توسط دولت
residents نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
resident نماینده سیاسی دولت استعمارگر در کشورمستعمره
bounties تشویق صنایع و بازرگانی به وسیله دولت
purges تصفیه حزب یا دولت از عناصر نادلخواه
economic self sufficiency خودکفائی اقتصادی
economic warfare مبارزه اقتصادی
economic stability ثبات اقتصادی
economic variable متغیر اقتصادی
economic sanctions مجازاتهای اقتصادی
economic significance اهمیت اقتصادی
economic warfare جنگ اقتصادی
economic stabilization تثبیت اقتصادی
economic statistics امارهای اقتصادی
economic thought تفکر اقتصادی
economic system نظام اقتصادی
economic surplus مازاد اقتصادی
economic thought اندیشه اقتصادی
economic structure بنیان اقتصادی
economic trend روند اقتصادی
economic union اتحادیه اقتصادی
economic structure ساختار اقتصادی
economic unity یکپارچگی اقتصادی
economic value ارزش اقتصادی
economic theory نظریه اقتصادی
economic sanctions تحریم اقتصادی
economic problems مسائل اقتصادی
economic principles اصول اقتصادی
economic pressure فشار اقتصادی
economic power قدرت اقتصادی
economic potential نیروی اقتصادی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com