English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (16 milliseconds)
English Persian
multiplicative کمک کننده به افزایش یا ضرب
Search result with all words
multiplier افزایش دهنده چند برابر کننده
Other Matches
increased صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increases صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
increase صعود کردن افزایش یافتن بالا رفتن افزایش
bulking افزایش حجم مصالح ریزدانه ناشی از افزایش اب
accretion افزایش بهای اموال افزایش میزان ارث
wagners law براساس این قانون که توسط اقتصاددان المانی بیان شده رابطه مستقیمی بین افزایش مخارج دولت و افزایش رشد وتوسعه اقتصادی وجود دارد
multiplier principle اصل ضریب افزایش سرمایه نسبت بین افزایش سرمایه گذاری و بالا رفتن درامد
retardation [افزایش طول نخ در اثر نیروی کشش ثابت در زمان معین] [در چله هایی که به مدت طولانی روی دار می مانند این افزایش طول مشاهده می شود و کاهش استحکام نخ و کاهش طول عمر فرش را به همرا دارد.]
sales promotion افزایش فروش از راه تبلیغات افزایش فروش
malthusian law of population نظریه جمعیتی مالتوس براساس این نظریه جمعیت بصورت تصاعد هندسی افزایش میابد در حالیکه وسایل معیشت و مواد غذائی بصورت تصاعد عددی افزایش میابد
corrector جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
pigou effect اثر مانده واقعی اثر کاهش سطح قیمت ها برروی مصرف که بر اساس این اثر با کاهش سطح قیمت ها و در نتیجه بالا رفتن عرضه واقعی پول و افزایش ارزش واقعی ثروت مصرف نیز افزایش خواهد یافت
multiplication افزایش
accesses افزایش
accessing افزایش
summation افزایش
scale up افزایش
rise افزایش
rises افزایش
enhancement افزایش
increment افزایش
access افزایش
accessed افزایش
accession افزایش
increscent افزایش
addendum افزایش
addition افزایش
gained افزایش
additions افزایش
addenda افزایش
gain افزایش
increments افزایش
gains افزایش
augmentation افزایش
amplification افزایش
accretion افزایش
reduce/enlarge افزایش
aggrantizement افزایش
affixture افزایش
increase افزایش
adjunction افزایش
additament افزایش
increased افزایش
expansion افزایش
increases افزایش
raises افزایش
intensification افزایش
raise افزایش
auxesis افزایش
accru افزایش
spurting افزایش ناگهانی
free radical addition افزایش رادیکالی
spurt افزایش ناگهانی
spurted افزایش ناگهانی
spurts افزایش ناگهانی
increase in sensitivity افزایش حساسیت
increase in price افزایش بهاء
increase of potential افزایش پتانسیل
rise in temperature افزایش دما
increase in potential افزایش پتانسیل
camber افزایش زیاد
salary increase افزایش حقوق
hypertension افزایش فشارخون
cambers افزایش زیاد
increasable افزایش پذیر
increase in load افزایش بار
frequency multiplication افزایش فرکانس
temperature rise افزایش دما
increase in value افزایش ارزش
thickening افزایش ضخامت
monetary expansion افزایش پول
pick up speed <idiom> افزایش سرعت
augments افزایش دادن
augmenting افزایش دادن
put on weight <idiom> افزایش وزن
augmented افزایش دادن
augment افزایش دادن
ascends افزایش دادن
ascended افزایش دادن
ascend افزایش دادن
mark up افزایش قیمت
increase of contrast افزایش کنتراست
increase of current افزایش جریان
increase of efficiency افزایش راندمان
increase of output افزایش توان
increase of power افزایش قدرت
increase of pressure افزایش فشار
progation افزایش انتقال
ingravescence افزایش تشدید
elongation افزایش طول
appreciations افزایش بها
appreciation افزایش بها
overcompound افزایش ترکیب
accrue افزایش یافتن
accrues افزایش یافتن
accruing افزایش یافتن
voltage rise افزایش ولتاژ
thusŠ+= نشان افزایش
export promotion افزایش صادرات
scale up افزایش مقیاس
augmentable قابل افزایش
tax increase افزایش مالیات
fire raising افزایش اتش
fire-raising افزایش اتش
acceleration تعجیل افزایش
superaddition باز افزایش
superadd باز افزایش
subjunction افزایش در پایان
multiplication افزایش تکثیر
voltage increase افزایش ولتاژ
accelerative مایه افزایش
annual increase افزایش سالانه
growth افزایش ترقی
growths افزایش ترقی
addibility قابلیت افزایش
add time زمان افزایش
aggrandizement افزایش بزرگی
appreciations افزایش ارزش دارائی
boosted افزایش دادن چیزی
boosting افزایش دادن چیزی
boosts افزایش دادن چیزی
bring something on <idiom> دلیل افزایش سریع
elongation افزایش درازا کشامد
boost افزایش دادن چیزی
to increase [to, by] افزایش یافتن [به مقدار]
appreciation افزایش ارزش دارائی
capital widening افزایش سطحی سرمایه
capital deepening افزایش عمقی سرمایه
aging افزایش طول عمر
to be on the increase روبه افزایش گذاشتن
antimarkovinkoff addition افزایش غیر مارکونیکوفی
alkalosis افزایش قلیای بدن
artificial aging افزایش استحکام الومینیوم
birth rates ضریب افزایش جمعیت
birth rates نرخ افزایش ولادت
birth rate نرخ افزایش ولادت
accretions افزایش یا نمو کوره
capital gains افزایش ارزش سرمایه زش
birth rate ضریب افزایش جمعیت
capital apprecation افزایش ارزش سرمایه
vrc بررسی افزایش عمودی
scale up افزایش به نسبت ثابت
raise to a higher power افزایش دادن نما
fibrosis افزایش بافت لیفی
scale کمتریا افزایش نسبت
increment افزایش در حقوق توسعه
strain افزایش طول نسبی
hyperglycemia افزایش قند در خون
strains افزایش طول نسبی
increase in conductivity افزایش قابلیت هدایت
jumps جهش افزایش ناگهانی
jumped جهش افزایش ناگهانی
jump جهش افزایش ناگهانی
escalator clause شرط افزایش بها
rate of productivity increase نرخ افزایش بازدهی
increments افزایش در حقوق توسعه
rate of wage increase نرخ افزایش دستمزد
electrophilic addition افزایش الکترون دوستی
ether catalyzed addition افزایش با کاتالیزگری اتر
increase endorsement تصدیق یا تائید افزایش
multiplier وسیله افزایش ماشین حساب
amplify افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
appreciations افزایش ارزش دارایی و موجودی
appreciation افزایش ارزش دارایی و موجودی
becking mill غلطک برای افزایش طول
intensifying افزایش دادن تشدید کردن
acroesthesia افزایش حساسیت اعضای انتهایی
intensified افزایش دادن تشدید کردن
intensifies افزایش دادن تشدید کردن
intensify افزایش دادن تشدید کردن
social increment افزایش ناشی از کار جمعی
amplifies افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
to fire up something با تحریک چیزی را افزایش دادن
to rise in somebody's esteem افزایش اعتبار در برابر کسی
strain at failure افزایش طول نسبی درگسیختگی
increase of strain افزایش تغییر طول نسبی
primary hypertension افزایش اولیه فشار خون
amplified افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
internal temperature rise افزایش درجه حرارت داخلی
hypercapnia افزایش کربن اکسید در خون
amplifying افزایش توان سیگنال یا نوسان آن
To keep prices down. جلوی افزایش قیمتها را گرفتن
altitude/height hold متوقف کننده سقف پروازهواپیما محدود کننده خودکارارتفاع پرواز هواپیما
inhibitor کنترل کننده سوزش خرج موشک ممانعت کننده ازاشتعال
propounder ابراز کننده یا مطرح کننده وصیت نامه در دادگاه امورحسبی
marshaller هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
quick disconnect coupling کوپلینگی برای لولههای ی سیالات دارای دریچههای مسدود کننده و اجزاء اب بندی- کننده
sensor گیرنده یادریافت کننده خاطرات حسی ضبط کننده
primer وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
primers وسیله به کار اندازنده مشتعل کننده گرم کننده
Prices are rising ( falling ) . قیمت ها درحال افزایش (کاهش ) هستند
CSLIP نرخ ارسال داه افزایش می یابد
frost heave افزایش حجم خاک حاصل ازیخبندان
automation افزایش تولید در اثر ماشینی شدن
stress strain curve منحنی تنش به افزایش طول نسبی
leukocytosis افزایش تعداد گلبولهای سفید خون
maths و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
math و سرعت اجرای برنامه را افزایش دهد
homogeneous computer network یچ کننده و توزیع کننده که همه کانالهای داده آن از پروتکل و نرخ ارسال یکسان استفاده می کنند
interceptor هواپیمای رهگیری کننده استراق سمع کننده
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com