Dictiornary-Farsi | کم کاری تیروئید | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 201 (11 milliseconds)

English	Persian
hypothyroidism	کم کاری تیروئید


Other Matches

hyperthyroidism	پرکاری تیروئید
thyroid gland	غده تیروئید
goitre	بزرگ شدن غده تیروئید
goiterogenic	ایادکننده تورم غده تیروئید
goiter	بزرگ شدن غده تیروئید
tsh	هورمون محرک غده تیروئید
thyrotropic hormone	هورمون محرک غده تیروئید
thyroid stimulating hormone	هورمون محرک غده تیروئید
goitrogenic	ایجاد کننده تورم غده تیروئید
to know the ropes	راههای کاری را بلد بودن لم کاری رادانستن
torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torched	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torches	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
torching	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
blow torch	کوره لحیم کاری فشنگ جوش کاری
stringing	خطوط خاتم کاری و منبت کاری
pence for any thing	میل بچیزی یا کاری یااستعدادبرای کاری
glid	تذهیب کاری [در زمینه فرش بوسیله نخ طلا، نقره و یا جواهرات. نوعی از این تذهیب کاری به صوفی بافی معروف است.]
drilling pattern	نمونه مته کاری الگوی مته کاری
plumbery	سرب کاری کارخانه سرب کاری
mosaics	موزاییک کاری معرق معرق کاری
flower piece	گل کاری
plastering	گچ کاری
hypofunction	کم کاری
impotence	کاری
impotency	کاری
plasterwork	گچ کاری
malfunction	کژ کاری
malfunctioned	کژ کاری
malfunctions	کژ کاری
electroplating	اب کاری
parget	گچ کاری
curries	کاری
curry	کاری
intent on doing anything	کاری
slobbery	تف کاری
curry powder	کاری
curry powders	کاری
inaction	بی کاری
active	کاری
currie	کاری
feckful	کاری
under employment	کم کاری
effective	کاری
afforestation	جنگل کاری
frustrates	بدل کاری
frustrate	بدل کاری
frustrating	بدل کاری
rice field	برنج کاری
turnery	منبت کاری
etch	تیزاب کاری
etched	تیزاب کاری
etches	تیزاب کاری
roughening by picking	تیشه کاری
plating	روکش کاری
ultraism	افراط کاری
reshaping	روانه کاری
workbench	محیط کاری
workbenches	محیط کاری
workgroup	گروه کاری
work year	سال کاری
parquetry	موزاییک کاری
patchery	وصله کاری
work area	ناحیه کاری
wood carving	منبت کاری
perfidiousness	خیانت کاری
plaster background	دورنمای گچ کاری
pomiculture	میوه کاری
probationership	ازمایش کاری
purview of an occupation	حدود کاری
turnery	تراش کاری
relievo	برجسته کاری
repetition of an act	تکرار کاری
reservedness	احتیاط کاری
working set	مجموعه کاری
specialization	ویژه کاری
metalwork	فلز کاری
surgical operation	دست کاری
studious to do a thing	بکردن کاری
burnishing	پرداخت کاری
studious of doing a thing	بکردن کاری
pique	منبت کاری
metallurgy	فلز کاری
stonemasonry	سنگ کاری
scabbing	تیشه کاری
scrimshaw	هنرمنبت کاری
latticework	شبکه کاری
steelwork	فولاد کاری
stannary	قلع کاری
stalactite work	مقرنس کاری
illuminations	تذهیب کاری
illumination	تذهیب کاری
sinfulness	خطا کاری
tessellation	موزاییک کاری
the manner of doing any thing	طرزانجام کاری
trephine	مته کاری
trephination	مته کاری
treacherousness	خیانت کاری
toryism	محافظه کاری
tongue lash	فحش کاری
hammering	چکش کاری
extruding	چکش کاری
to reproach an act	کاری را بد دانستن
extrudes	چکش کاری
burnishing	صیقل کاری
tinwork	قلع کاری
insulation	عایق کاری
extrude	چکش کاری
active cell	خانه کاری
extruded	چکش کاری
the needful	اصل کاری
energetic	جدی کاری
an active remedy	درمان کاری
figuration	شیرین کاری
fiendishness	تبه کاری
anaplasty	پیوند کاری
fal lal	ریزه کاری
fairing	صیقل کاری
factorage	حق العمل کاری
argentation	نقره کاری
dry farm	دیم کاری
drilling work	مته کاری
blindage	صیقل کاری
an active man	مرد کاری
finishing touches	دست کاری
habitual way of doing anything	کردن کاری
graving	کنده کاری
decoration	زینت کاری
decorations	زینت کاری
glyptics	کنده کاری
galvanization	رویینه کاری
folding press	پرس خم کاری
folding machine	دستگاه خم کاری
misconduct	خلاف کاری
flagitiousness	تبه کاری
acrography	گچ کاری برجسته
boo boo	اشتباه کاری
brick work	سفت کاری
discreetness	احتیاط کاری
disguised underemployment	کم کاری پنهان
delicacy of touch	ریزه کاری
d. touch	نازک کاری
compulsiveness	مکرر کاری
conservativeness	محافظه کاری
cutting off	برش کاری
contouring operation	فرم کاری
contrasuggestibility	وارون کاری
cotton plantation	پنبه کاری
counterattack	بدل کاری
chromium plating	اب کرم کاری
discreetnss	احتیاط کاری
brick work	اجر کاری
brickworks	سفت کاری
bumping tool	ابزار خم کاری
business hours	ساعت کاری
calk	بتونه کاری
canniness	ملاحظه کاری
cartwhip	شلاق کاری
caulking	بتونه کاری
cautiousness	احتیاط کاری
cementation	سمنت کاری
cementation	سیمان کاری
crypianalysis	پنهان کاری
mining	معدن کاری
punching	منگنه کاری
misprision	خلاف کاری
drilling	مته کاری
meshwork	شبکه کاری
fretwork	منبت کاری
measure of prevention	احتیاط کاری
masonery	سنگ کاری
marquetery	خاتم کاری
marquetery	منبت کاری
forging	چکش کاری
smelting	ذوب کاری
marbling	مرمر کاری
lubrication	روغن کاری
molding operation	فرم کاری
workstation	ایستگاه کاری
workstations	ایستگاه کاری
compounding	امیزه کاری
farming	اجاره کاری
joinery	نازک کاری
lay off	فصل کم کاری
neglectfulness	غفلت کاری
negativism	منفی کاری
mosaic work	موزائیک کاری
molding operation	قالب کاری
welding	جوش کاری
maleficence	تبه کاری
forming	فرم کاری
insagacity	ندانم کاری
elegance	ریزه کاری
ingraving	کنده کاری
i will see sbout it	یک کاری می کنم
extravagantly	با افراط کاری
plumbing	سرب کاری
hydrotreating	هیدروژن کاری
acting	فعال کاری
hunkerism	محافظه کاری