Dictiornary-Farsi | کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او | Persian/Farsi English Dictionary انگلیسی فارسی

Total search result: 202 (10 milliseconds)

English	Persian
bind	کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او
binds	کنارزدن شمشیر حریف بطرف بدن او


Other Matches

covered	گرفتن شمشیر به وضعی که شمشیر خودبخود در حمله حریف منحرف نشود
double	مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled	مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
doubled up	مسابقه پاروزنی 2 نفره حمله با دوبار رد کردن شمشیر از زیر شمشیر حریف
side sweep and over under	گرفتن دست و کمرحریف کشیدن وی بطرف خودو با پای چپ زیر پای راست حریف را خالی کردن و پرتاب حریف
action on the blade	تماس با شمشیر حریف
double hi	ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
double touch	ضربه شمشیر دو حریف در یک لحظه
change of engagement	وادار کردن حریف به تغییرمسیر شمشیر
compound parry	دفع شمشیر حریف با دو حرکت یا بیشتر
ceding parry	کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
opposition	حرکت شمشیرباز ضمن تماس با شمشیر حریف تقابل
skate off	حرکت بطرف حریف و تماس بدنی با او برای دور کردن اواز گوی
glide	حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glides	حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
glided	حمله با سر دادن شمشیرروی شمشیر حریف ارام دویدن برای فشار نهایی چرخش به دور میله بارفیکس
sheer	کنارزدن
underhook	گرفتن سر حریف با دست راست دست چپ زیر بازوی راست حریف قلاب و با حرکت قدرتی حریف را از بغل به روی تشک پرت کردن
break the wind	در نتیجه کنارزدن هوا کارنفر پشت سر را اسان کردن
skyward	بطرف اسمان بطرف بالا
head and arm	هنگام حمله حریف به دو خم دست و سر حریف را گرفته او رامی پیچانیم
gain ground	ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
looped	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loop	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
loops	حریف را دورزدن بمنظور سد کردن راه حریف دیگر
hitting	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hits	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
hit	ضربه به توپ یا حریف ضربه بدنی به حریف برای خروج او از بازی ضربه
face off	رویارویی دو حریف در اغاز رویارویی دو حریف در اغازبازی لاکراس اغاز بازی باپرتاب توپ واترپولو
swordsman	شمشیر زن
spurtle	شمشیر
swords	شمشیر
bilboa	شمشیر
bolo	شمشیر
bilbo	شمشیر
spits	شمشیر
spit	شمشیر
blade	شمشیر
sword	شمشیر
at	بطرف
levo	بطرف چپ
in-	بطرف
in	بطرف
into	بطرف
sword knot	شرابه شمشیر
hilts	دسته شمشیر
hilt	دسته شمشیر
swordlike	شمشیر مانند
sword fish	شمشیر ماهی
swordsman	شمشیر باز
daito	شمشیر بزرگ
With a stork of the sword.	با ضرب شمشیر
to carry sword	شمشیر جستن
tucker	شمشیر ساز
steels	شمشیر پولادی
steeling	شمشیر پولادی
steeled	شمشیر پولادی
claymore	شمشیر دودمه
gladiate	شمشیر مانند
pommels	قبه شمشیر
steel	شمشیر پولادی
pommel	قبه شمشیر
foibles	تیغه شمشیر
foible	تیغه شمشیر
swordsmanship	شمشیر بازی
sword dance	رقص شمشیر
blade	تیغه شمشیر
baldric	بند شمشیر
scabbard	غلاف شمشیر
fencer	شمشیر باز
foilsman	شمشیر باز
scabbards	غلاف شمشیر
sabre cut	زخم شمشیر
fence	شمشیر بازی
fences	شمشیر بازی
swordplay	فن شمشیر بازی
rapiers	شمشیر دودم
handle	قبضه شمشیر
rapier	شمشیر دودم
handles	قبضه شمشیر
swordfishes	شمشیر ماهی.
swordfish	شمشیر ماهی.
at the point of the sword	بدم شمشیر
sword cut	زخم شمشیر
sword cutter	شمشیر ساز
onwards	بطرف جلو
without	بطرف خارج
upgrades	بطرف بالا
upgraded	بطرف بالا
upgrade	بطرف بالا
pakkorro	بطرف بیرون
on	بعلت بطرف
upwards	بطرف بالا
toward	بطرف نسبت به
atop	بطرف بالا
upgrading	بطرف بالا
rearward	بطرف عقب
riverward	بطرف رودخانه
aport	بطرف چپ کشتی
dorsad	بطرف پشت
manward	بطرف انسان
mediad	بطرف وسط
upward	بطرف بالا
to win over to one's side	بطرف خوداوردن
forwards	بطرف جلو
apporro	بطرف جلو
cephalad	متمایل بطرف سر
mesal	بطرف وسط
homeward	بطرف منزل
heavenward	بطرف اسمان
mesail	بطرف وسط
cityward	بطرف شهر
abaft	بطرف عقب
coastward	بطرف ساحل
coastwards	بطرف ساحل
orient	بطرف خاوررفتن
home	بطرف خانه
homes	بطرف خانه
orienting	بطرف خاوررفتن
earthward	بطرف زمین
orients	بطرف خاوررفتن
with	بطرف درجهت
frontwards	بطرف جلو
frontward	بطرف جلو
edgeways	بطرف جلوباشد
edgewise	بطرف لبه
to	بطرف روبطرف
eastwards	بطرف مشرق
downwards	بطرف پائین
to the east of	بطرف مشرق
earthwards	بطرف زمین
backsword	شمشیر یک لبهء برنده
academic assault	شمشیر بازی نمایشی
falchion	شمشیر کوتاه و پهن
scimitar	شمشیر هلالی شکل
stoccado	پرتاب با ضربه شمشیر
stoccata	پرتاب با ضربه شمشیر
sword play	مهارت در بکارگیری شمشیر
in line	شمشیر در وضع حمله
fences	شمشیر بازی کردن
fence	شمشیر بازی کردن
curtal ax	شمشیر کوتاه وسنگین
point d'arret	نوک چنگالی شمشیر
curtle ax	شمشیر کوتاه وسنگین
toledo	شمشیر ابدارمصنوع تولدو
nobbles	بطرف خود اوردن
fronting	بطرف جلو روکردن به
front	بطرف جلو روکردن به
nobble	بطرف خود اوردن
northeastward	بطرف شمال شرقی
northwardly	بطرف شمال شمالی
phototropism	گرایش بطرف نور
northwestwards	بطرف شمال غربی
norther	بیشتر بطرف شمال
biteuro chagi	ضربه پا بطرف اریب
nobbled	بطرف خود اوردن
nobbling	بطرف خود اوردن
leans	تکیه دادن بطرف
outwards	بطرف خارج بیرونی
outward	بطرف خارج بیرونی
leaned	تکیه دادن بطرف
gravitated	متمایل شدن بطرف
gravitates	متمایل شدن بطرف
ina northerly direction	بطرف شمال شمالا
gravitating	متمایل شدن بطرف
gravitate	متمایل شدن بطرف
southeastward	بطرف جنوب شرقی
adaxial	متمایل بطرف محور
ap chagi	ضربه پا بطرف جلو
stern ward	بطرف عقب کشتی
stern wards	بطرف عقب کشتی
astern	بطرف عقب پسین
lean	تکیه دادن بطرف
athwart	از طرفی بطرف دیگر
southern	جنوبا بطرف جنوب
inboard	بطرف مرکز کشتی
upstroke	خط منبسط بطرف بالا
cephalad	متمایل بطرف راس
upwell	بطرف بالا رفتن
inwards or inward	بطرف داخل بباطن
downstroke	ضربه بطرف پایین
downswing	نوسان بطرف پایین
uptilt	بطرف بالا کج کردن
deasil	متمایل بطرف راست
ashore	بکنار بطرف ساحل
upthrust	حرکت بطرف بالا
engagements	تماس دو تیفه شمشیر درگارد
engagement	تماس دو تیفه شمشیر درگارد
foible	نیمی از شمشیر از وسط تانوک
sabre cut	زخم شوشکه ضربه شمشیر
partisan	شمشیر پهن ودسته بلند
electric foil	شمشیر فویل با نوک برقدار
partisans	شمشیر پهن ودسته بلند
foin	فرو بردن شمشیر یا نیزه
counter parry	دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
sword dance	اجرای رقص در اطراف شمشیر
circular parry	دفاع با حرکت چرخشی شمشیر
foibles	نیمی از شمشیر از وسط تانوک
partizan	شمشیر پهن ودسته بلند
weak	ناحیه نزدیک نوک شمشیر

bind